#داستانهای_شگفت
۱۱۶ - داستان عجیب مفاتیح و قرآن
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
در تاریخ شنبه آخر جمادی الثانی ۹۴ جناب حاج ملا علی بن حسن کازرونی که داستان ۵۴ از ایشان نقل گردید از کویت به شیراز آمدند و بیمار بودند و برای درمان به بیمارستانِ نمازی مراجعه کردند. کتاب مفاتیح الجنان و قرآن مجید همراه آورده و فرمود که به قصد شما آورده ام و این دو هدیه را داستانی است.
اما مفاتیح ؛ شما که با سابقه اید که من در کودکی بی پدر و مادر شدم و کسی مرا به مکتب نفرستاد و بی سواد بودم تا سالی که به عزم درک زیارت عرفه، کربلا مشرّف شدم. #روز_عرفه برخاستم مشرف شوم، از کثرت جمعیت راه عبور مسدود بود به طوری که نمی توانستم حرم مشرف شوم و هرچه فحص کردم یک نفر باسواد را که مرا زیارت دهد و با او زیارت وارده را بخوانم کسی را ندیدم.
💔 شکسته و نالان #حضرت_سیدالشهداء(علیه السلام) را خطاب کردم: آقا ! آرزوی زیارتت مرا اینجا آورده. سوادی ندارم. کسی هم نیست مرا زیارت دهد.😢
ناگاه سید جلیلی دست مرا گرفت فرمود : با من بیا؛
پس از وسط انبوه جمعیت راه باز شد. پس از خواندن اذن دخول وارد حرم شدیم. زیارت وارث را با من خواند و پس از زیارت به من فرمود : پس از این زیارت وارث و امین اللّه را می توانی بخوانی و آنها را ترک مکن و کتاب مفاتیح تماماً صحیح است و یک نسخه آن را از کتابفروشی شیخ مهدی درب صحن بگیر.
حاج علی مزبور گوید در آن حال متذکر شدم لطف الهی و مرحمت حضرت سیدالشهداء را که چطور این آقا را برای من رسانید و در چنین ازدحامی موفق شدم، پس سجده شکری بجا آوردم؛ چون سر برداشتم آن آقا را ندیدم. هرطرف که رفتم او را ندیدم. از کفشداری پرسیدم گفت آن آقا را نشناختم .
خلاصه چون از صحن خارج شدم و شیخ مهدی کتابفروش را دیدم پیش از آنکه از او مطالبه کتاب کنم این مفاتیح را به من داد و گفت نشانه صفحه زیارت وارث و امین اللّه را گذاشته ام، خواستم قیمت آن را بدهم ، گفت پرداخت شده است و به من سفارش کرد این مطلب را فاش نکن ؛ چون به منزل رفتم متذکر شدم کاش از شیخ مهدی پرسیده بودم از کسی که حواله مفاتیح برای من به او داده است.
از خانه بیرون آمدم که از او بپرسم، فراموش کردم و از پی کار دیگری رفتم؛ مرتبه دیگر به قصد این پرسش از خانه بیرون شدم باز فراموش کردم خلاصه تا وقتی که در کربلا بودم موفق نشدم.
سفرهای دیگر که مشرف می شدم در نظر داشتم این پرسش را بکنم تا سه سال هیچ موفق نشدم ؛ پس از سه سال که موفق به زیارت شدم شیخ مهدی مرحوم شده بود ( رحمة اللّه علیه ).
و اما قرآن مجید ؛ پس از عنایت مزبور به حضرت سیدالشهداء علیه السّلام متوسل شدم که چون چنین عنایتی فرمودید خوب است توانائی قرآن خواندن را مرحمت فرمایید تا اینکه شبی آن حضرت را در خواب دیدم پنج دانه رطب دانه دانه مرحمت فرمود و من خوردم و طعم و عطرش قابل وصف نیست و فرمود می توانی تمام قرآن را بخوانی.
پس از آن این قرآن مجید را شخصی از مصر برایم هدیه آورد و من مرتب از آن می خواندم و سپس هر کتاب حدیث عربی را می توانم بخوانم.
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/53722
— ⃟ ———
داستان پنجاه و چهار
https://eitaa.com/mabaheeth/48480
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -
هدایت شده از فقه و احکام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرم است به هم پشت رقیبان پی قتلم
ای عشق دل افروز دل من به تو گرم است
#حضرت_آقا | #جمعه_نصر
╭───
│ 📖 @feqh_ahkam
╰──────────
#صحیفه_سجادیه_جامعه | ۱۰۱
『 #دعای صد و یک – هنگام درخواست عفو و رحمت 』
࿐ྀུ༅࿇༅════════
اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَاكْسِـرْ شَهْوَتِی عَنْ كُلِّ مَحْرَمٍ، وَازْوِ حِرْصِی عَنْ كُلِّ مَأْثَمِ، وَامْنَعْنِي عَنْ أَذىٰ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَمُؤْمِنَةٍ وَمُسْلِمٍ وَمُسْلِمَةٍ.
خداوندا بر محمّد و آلش درود فرست و بنای شهوتم را از هر حرامی در هم شکن و خواسته و طمع شدیدم را از هر معصیتی دور دار و مرا از آزردن هر مرد مؤمن و زن مؤمنه و هر مرد مسلمان و زن مسلمه باز دار.
اَللّٰهُمَّ وَأَيـُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّي مٰا حَظَرْتَ عَلَيْهِ، وَانْتَهَكَ مِنِّي مٰا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، فَمَضیٰ بِظُلاٰمَتِي مَيِّتاً، أَوْ حَصَلَتْ لیٖ قِبَلَهُ حَيّاً، فَاغْفِرْ لَهُ مٰا أَلَمَّ بِهِ مِنِّي، وَاعْفُ لَهُ عَمّٰا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّي، وَلاٰ تَقِفْهُ عَلیٰ مَاارْتَکَبَ فِیَّ، وَلاٰ تَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بیٖ، وَاجْعَلْ مٰا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَتَبَـرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ، أَزْكیٰ صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِینَ، وَأَعْلیٰ صِلاٰتِ الْمُتَقَرِّبِینَ، وَعَوِّضْنِي مِنْ عَفْوِي عَنْهُمْ عَفْوَكَ، وَمِنْ دُعَائِی لَهُمْ رَحْمَتَكَ، حَتّٰى يَسْعَدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنّٰا بِفَضْلِكَ، وَيَنْجُو كُلٌّ مِنّٰا بِـمَنِّكَ.
خداوندا هر بندهای نسبت به من مرتکب کاری شده که آن کار را بر او حرام کردی؛ یا پردۀ حرمت مرا که دریدنش را بر او ممنوع کردی، دریده؛ پس زیر بار ستمی که بر من داشته مرده؛ یا در حالی که هنوز زنده است، حقّی از من برعهدۀ او ثابت است؛ پس او را نسبت به ستمی که بر من روا داشته بیامرز و در رابطۀ با حقّی که از من پایمال کرده از او گذشت کن و دربارۀ آنچه با من کرده او را دنبال نکن و به خاطر گناهانی که با ستم بر من مرتکب شده رسوایش نساز و این عفو و گذشتم را از آنان و چشمپوشی و کار نیکی که بدون چشمداشت نسبت به آنان انجام دادم، از پرفایدهترین صدقات صدقه دهندگان و بالاترین عطاهای مقرّبین پیشگاهت، قرار ده. و در برابر گذشت من از آنان عفوت و در مقابل دعایم برای آنان رحمتت را عوض قرار ده؛ تا هر یک از ما به سبب فزون بخشیات سعادتـمند شویم؛ و هر کداممان بهخاطر احسانت رستگار گردیم.
اَللّٰهُمَّ وَأَيُّـمٰا عَبْدٍ مِنْ عَبِيدِكَ أَدْرَكَهُ مِنِّي دَرَكٌ، أَوْ مَسَّهُ مِنْ نَاحِيَتِي أَذًى، أَوْ لَحِقَهُ بیٖ أَوْ بِسَبَبِي ظُلْمٌ فَفُتُّهُ بِحَقِّهِ أَوْ سَبَقْتُهُ بِـمَظْلَمَتِهِ، فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَأَرْضِهِ عَنِّي مِنْ وُجْدِكَ وَأَوْفِهِ حَقَّهُ مِنْ عِنْدِكَ، ثُمَّ قِنِي مٰا يُوجِبُ لَهُ حُكْمُكَ، وَخَلِّصْنِي مِمّٰا يَحْكُمُ بِهِ عَدْلُكَ، فَإِنَّ قُوَّتِی لاٰتَسْتَقِلُّ بِنَقِمَتِكَ، وَإِنَّ طَاقَتِي لاٰتَنْهَضُ بِسُخْطِكَ، فَإِنَّكَ إِنْ تُكَافِنِي بِالْحَقِّ تُهْلِكْنِي، وَإِلّٰا تَغَمَّدْنِی بِرَحْمَتِكَ تُوبِقْنِي.
خداوندا هر یک از بندگانت که از سوی من صدمهای به او متوجّه شده، یا از سوی من آزاری به او رسیده، یا از من یا به سبب من ستمی بر او شده و از پی آن ستم، به گونهای حقّش را پایمال کردهام که بازگرداندن آن حق برایش ممکن نیست؛ یا با حقّی که بر عهدۀ من دارد، چنان از او پیشی گرفتهام و از دستش فرار کردهام که یافتـن من برای گرفتـن حقّش به هیچ عنوان برایش میسّـر نیست؛ در عین همۀ این امور بر محمّد و آلش درود فرست و آن صاحب حق را به توانگری خود از من راضی کن و حقّش را به طور کامل از نزد خود بپرداز. و مرا از عقوبتی که بر اساس فرمانت مستحق آن شدهام حفاظت کن؛ و از کیفری که عدالتت به آن حکم میکند نجاتم ده؛ زیرا نیروی من تاب عذاب تو را ندارد و برای طاقت من امکان تحمّل خشم تو نیست. به درستی که اگر مرا بر پایۀ حق مکافات کنی، هلاکم میکنی؛ و اگر به رحمتت نپوشانی، به نابودیام میاندازی.
اَللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْهِبُكَ يٰا إِلٰهيٖ مٰا لاٰيَنْقُصُكَ بَذْلُهُ، وَأَسْتَحْمِلُكَ مٰا لاٰيَبْهَظُكَ حَمْلُهُ، أَسْتَوْهِبُكَ يٰا إِلٰهيٖ نَفْسِیَ الَّتِي لَمْ تَخْلُقْهَا لِتَمْتَنِعَ بِهٰا مِنْ سُوءٍ، أَوْ لِتَطَرَّقَ بِهٰا إِلیٰ نَفْعٍ، وَلٰكِنْ أَنْشَأْتَهَا إِثْبَاتاً لِقُدْرَتِكَ عَلیٰ مِثْلِهَا، وَاحْتِجَاجاً بِهٰا عَلیٰ شَكْلِهَا، وَأَسْتَحْمِلُكَ مِنْ ذُنُوبِی مٰا قَدْ بَهَظَنِي حَمْلُهُ، وَأَسْتَعِینُ بِكَ عَلیٰ مٰا قَدْ فَدَحَنِي ثِقْلُهُ،
خداوندا از تو بخشیدن چیزی را میخواهم که بخشیدن آن، چیزی از تو نـمیکاهد؛ و باری را میخواهم از دوشم برداری که برداشتـن آن، بر تو دشوار و گران نیست.
ای خدای من! از تو میخواهم که وجودم را به من ببخشی؛ وجودی که آن را خلق نکردی تا به وسیلۀ آن خودت را از شـرّی باز داری، یا به سبب آن به سودی راه یابی؛ بلکه آن را آفریدی تا قدرتت را بر آفرینشِ نظیر آن به اثبات رسانی و برهان و حجّتی بر ایجاد مانند آن در آخرت قرار دهی؛ و از تو درخواست میکنم بار گناهانی که حمل آن، مرا گران بار ساخته، از دوشم برداری؛ و از تو نسبت به آنچه سنگینیاش مرا به زانو درآورده، یاری میطلبم،
فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَهَبْ لِنَفْسِی عَلیٰ ظُلْمِهَا نَفْسِی، وَوَكِّلْ رَحْمَتَكَ بِاحْتِمَالِ إِصْـرِي، فَكَمْ قَدْ لَحِقَتْ رَحْمَتُكَ بِالْمُسِيئِینَ، وَكَمْ قَدْ شَمِلَ عَفْوُكَ الظَّالِمِینَ. فَصَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ، وَاجْعَلْنِي أُسْوَةَ مَنْ قَدْ أَنْهَضْتَهُ بِتَجَاوُزِكَ عَنْ مَصَارِعِ الْخَاطِئِینَ، وَخَلَّصْتَهُ بِتَوْفِيقِكَ مِنْ وَرَطَاتِ الْمُجْرِمِینَ، فَأَصْبَحَ طَلِيقَ عَفْوِكَ مِنْ إِسَارِ سُخْطِكَ، وَعَتِيقَ صُنْعِكَ مِنْ وَثَاقِ عَدْلِكَ،
پس بر محمّد و آلش درود فرست و وجودم را به خاطر ستم بر خودم بر من ببخش و رحمتت را به برداشتـن بار سنگین گناه از دوشم، بر من بگمار؛ چه بسیار رحمتت به بدکاران رسیده و چه فراوان گذشت و عفوت شامل ستمکاران شده. پس بر محمّد و آلش درود فرست و مرا الگوی کسانی قرار ده که آنان را به گذشتت از افتادن در پرتگاههای خطاکاران سـرِ پا نگاه داشتهای و به توفیقت از ورطههای تبهکاران رها کردی، پس در سایۀ گذشتت از اسارت خشمت رها شد و به دست احسانت از بند عدالتت به آزادی رسید،
إِنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ ذٰلِكَ يٰا إِلٰهيٖ تَفْعَلْهُ بِـمَنْ لاٰيَجْحَدُ اِسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِكَ، وَلاٰ يُبَـرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِيجَابِ نَقِمَتِكَ، تَفْعَلُ ذٰلِكَ يٰا إِلٰهيٖ بِـمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَـرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَبِـمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ، لاٰأَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطاً، أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِـرَاراً بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَیْنَ سَيِّئَاتِهِ، وَضَعْفِ حُجَجِهِ فیٖ جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ،
ای خدای من! اگر این گونه رفتار کنی، دربارۀ کسی رفتار کردهای که استحقاق عذابت را انکار نـمیکند؛ و خود را از سزاوار بودن نسبت به خشمت تبـرئه نـمینـماید. ای خدای من! این رفتار را با کسی میکنی که ترسش از تو، از امیدش به تو بیشتـر است؛ و نومیدیاش از نجات، از امیدش به رهایی شدیدتر است؛ نه اینکه نومیدیاش از باب یأس از رحمت تو، یا امیدش بر اساس مغرور بودن به کرم تو باشد؛ بلکه از این جهت است که خوبیهایش نسبت به گناهانش اندک و دلایلش در مورد وظایفی که برعهدهاش بوده، سست و بیپایه است،
فَأَمَّا أَنْتَ يٰا إِلٰهيٖ فَأَهْلٌ أَنْ لاٰيَغْتَـرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَلاٰ يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِي لاٰيَـمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَلاٰ يَسْتَقْصِی مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ، تَعَالیٰ ذِكْرُكَ عَنِ الْمَذْكُورِينَ وَتَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ عَنِ الْمَنْسُوبِینَ، وَفَشَتْ نِعْمَتُكَ فیٖ جَمِيعِ الْمَخْلُوقِینَ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلیٰ ذٰلِكَ يٰا رَبَّ الْعَالَمِینَ.
ای خدای من! شایستهای که اهل صدق و صفا در راستگویی و درستکرداری به تو مغرور نشوند؛ و گنهکاران از تو ناامید نگردند؛ زیرا تو پروردگار بزرگی هستی که احسانت را از احدی منع نـمیکنی و در گرفتـن حق خود به کسی سختگیری روا نـمیداری. یادت از یاد شدگان برتر است و نامهایت از آنچه که منسوبین به آن نامیده میشوند، پاک و منزّہ است؛ و نعمتت در میان تـمام آفریدهها پراکنده و پخش است. تو را بر تـمام آنچه از اوصافت بیان شد سپاس؛ ای پروردگار جهانیان!
┅───────────
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
╭═══════๛- - - ┅┅╮
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - - - -
#داستانهای_شگفت
۱۱۷ - زیارت ارواح از قبر حسین (علیه السلام) در شب قدر
ـــــــ ــ ـــ ـ ـــ ـــ ـــ ــ ـ ــ ــ ـــ ـ ـ
و نیز نقل فرمود شب ۲۳ ماه رمضان بالای بام منزل تنها احیاء داشتم.
هنگام #سحر ناگاه حالت سُستی و بی خودی به من دست داد.
در آن حال متوجه شدم که تمام عالم أعلی مملوّ از جمعیت و غُلغله است و سر و صدای فراوانی است.
از صدایی که فصیحتر و به من نزدیکتر بود پرسیدم تو را به خدا تو کیستی؟
فرمود جبرئیل (علیه السلام)
گفتم امشب چه خبر است ؟
گفت فاطمه(سلام الله علیها) با مریم و آسیه و خدیجه و کلثوم برای زیات قبر حسین (علیه السلام) می روند و این جمعیت، ارواح پیغمبران و ملائکه هستند .
گفتم برای خدا مرا هم ببرید.
فرمود زیارت تو از همینجا قبول است و سعادتی داشتی که این منظره را ببینی.
مؤلف گوید : به راستی حاجی مزبور علاقه شدیدی به #حضرت_سیدالشهداء نصیبش شده است.
در همان مجلسِ دو ساعتی چند مرتبه که اسم مبارک آن حضرت را می برد بی اختیار گریان و نالان می شد و چند دقیقه نمی توانست سخن گوید و می فرمود طاقتِ ذکر مصیبتِ آن حضرت را ندارم .
فهرست کتاب
🇯 🇴 🇮 🇳
https://eitaa.com/mabaheeth/53841
— ⃟ ———
🤲 اللّٰهم عجّل لولیّک الفرج
│📳 @Mabaheeth
│📚 @ghararemotalee
╰๛- - -