❤️ #سلام_امام_زمانم❤️
دیریست که آواره ی دشتی آقا
رفتی و دوباره برنگشتی آقا ...
شاید که تو آمدی و دیدی خوابیم
از خیر تماممان گذشتی آقا...
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
@gharibe_ashena_mobasheri313
السَّلامُ عَلَیْكَ یا بَقِیَّةَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ
گدای کــوی تـوام ســـائلـم به احسـانت
اسیر روی تو هستم قسـم به چشـمانت
به اشک زمزم و بر انتظار کعــبـه قـسم
که رخنـه ها به دلـم کرده تیــر مژگانت
همیشه ندبه کنان من (اِلی مَتی) گـویم
تمام عمــر دلم بوده مســت و حـیرانت
تمام دلخـوشــی ام دائـــما هـمیـن بوده
که بوســـه ای بزنم عاقبـت به دسـتانت
چه درد سخت و ثقیلی بود فراق رخت
و ترس این که بمیرم به وقت هجـرانت
غـلام بی ثـــمر و بی نوا و بی چیــــزم
چه می شودکه شودجان من به قربانت
همیشـه گفتـه ام اما تو خــوب تر دانی
گـدای کـوی توام ســـائلم به احـسـانـت
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
#زمزمه
#امام_زمان_عج
همه جا بروم به بهانه تو
که مگر برسم در خانه تو
همه جا دنبال تو می گردم
که تویی درمان همه دردم
یا ابا صالح مددی مولا
نشوم به جز از تو گدای کسی
بی ولای تو من نکشم نفسی
که تو لیلای من مجنونی
همه هست من دلخونی
یا ابا صالح مددی مولا
اگرم نبود دل لایق تو
نظری که دلم شده عاشق تو
به خدا هستی همه هستم
به تو دل بستم به تو دل بستم
یا ابا صالح مددی مولا
دل خود زده ام گره بر در تو
چه شود که رسم بر محضر تو
من نا قابل به تو دل بستم
نکشی دامان خود از دستم
یا ابا صالح مددی مولا
همه درد و غمم، تو دوای منی
تو صفای صفا، تو منای منی
تو گل زیبای منی مهدی (عج)
تو مه شبهای منی مهدی (عج)
یا ابا صالح مددی مولا
#استاد_حاج_حیدر_توکل
@gharibe_ashena_mobasheri313
⚘﷽⚘
#حسیـن_جـان....🌹
دستهایےکه به سوےتودراز است ببین
یک نفر هسٺ،دلش غرق نیازاست ببین
.
ذکرهرروزه ےمن،ذکرسلام است به تو
رو به سوےحرمت پنجـره باز است ببین
⚘اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
⚘وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
⚘وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
⚘وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
@gharibe_ashena_mobasheri313
حضرت سکینه سلام الله علیها
#محمد_مبشری
✔️ بند اول
من سکینه دختر شاه دینم
خواهرِ ماهِ خرابه نشینم ۲
من که با محنت و ناله عجینم
جان دهم تا رخ بابا ببینم ۲
یاحسین مظلوم یا حسین جان ۲
✔️ بند دوم
بر سر دوشم کوه بلا بود
قاتلم داغ کرببلا بود
مرهم جانم ضرب جفا بود
تازیانه یارم در همه جا بود ۲
یاحسین مظلوم یا حسین جان ۲
✔️بند سوم
زد اسیری ام شعله به سینه
دشمن آمد با ضربه ی کینه
کوفه و شامم شد چو مدینه
همچو مادر بی مثل و قرینه
یاحسین مظلوم یا حسین جان ۲
✔️بند چهارم
جا به جای تن از ضربه ی کافر
بوده هم رنگ چهره ی مادر
دیده ام بر سرِ نیزه یک سر
دیده ام داغ غم زده خواهر۲
یاحسین مظلوم یا حسین جان ۲
✔️بند پنجم
من چه گویم از رنج اسارت
بردن معجر و سیلی و غارت
اسارت اما همره عزَّت
بوده این ها در راه ولایت
یاحسین مظلوم یا حسین جان ۲
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
گوشه ای با دردهای خویش خلوت می کند
چشم هایش را انیس اشک غربت می کند
در خلال هق هق بی انتهای هر شبش
شرحه شرحه از غم دوری حکایت می کند
بانوی غم ها سکینه…یادگار کربلا
یک به یک ما را به بزم روضه دعوت می کند
درد دل هایی که در سینه برایش مانده را
باتمام عاشقان اشک قسمت می کند
عالم و آدم به هم می ریزد از فرط عزا
تا که خاتون حرم شرح مصیبت می کند
کودک شش ماهه ای در پیش چشمش جان سپرد
از سه شعبه زیر لب دائم شکایت می کند
مشک خالی…دست بی جان…از عمو دم می زند
از عموجانی که احساس خجالت می کند
بعد عباس بن حیدر…دشمنی ها جان گرفت
خیمه ها می مانَدو…دستی که غارت می کند
راوی روضه گریز روضه های خویش را
سمت گودال عطش کم کم هدایت می کند
بانویی با خشکی لب های خود دارد هنوز
“شیعتی مهما شربتم”را روایت می کند
اشک می ریزی به یاد کربلا بنت الحسین
جان من قربان غم های تو یا بنت الحسین
#اسماعیل_شبرنگ
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
چگونه پلک ترت میل خواب داشته باشد ؟
اگر برادر تو درد آب داشته باشد
تو خواهری و برای گلوی نازک اصغر
طبیعی است دلت اضطراب داشته باشد
خدا کند که از این لشگر خبیث , اقلّاً
یکی بیاید و قصد ثواب داشته باشد
خدا کند پدرت وقت باز گشت به خیمه
رباب را که ببیند جواب داشته باشد
حسین “شیعتی ” از حلق پاره گفت به گوشت
که شعر روضه مضامین ناب داشته باشد
هزار مرتبه راضی به مرگ می شوی آری
اگر پدر , سرِ از خون خضاب داشته باشد
اجازه می دهی از شام چند جمله بگویم ؟
به شرط اینکه مصیبت حجاب داشته باشد
چگونه هضم کنم ؟ ای وقار محض , سکینه
که دستهای تو ردّ طناب داشته باشد
چگونه هضم کنم که یزید , چوب به یک دست
به دست دیگر خود هم شراب داشته باشد
نخواستی که بفهمد کسی , چرا که کشیدی
چه قدر می شود این غم عذاب داشته باشد!
اراده کرد خداوند بعد رفتن اصغر
تو را به خانه کنارش , رباب داشته باشد
تصوّرش به خدا غیرممکن است برایم
که شصت سال, دلی , پیچ و تاب داشته باشد
تو هم شبیه ربابی به سایه کار نداری
پس از حسین و علی اصغرش قرار نداری
#محمد_قاسمی
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
امشبم را سحر نمی آید
خواب, در چشمِ تر نمی آید
مدحش از من که بر نمی آید
چون سکینه دگر نمی آید
دختر شاه…گوهر نایاب
بی قرینه… درست مثل رباب
روضه می خواند, روضه با احساس
روضه اش داشت عطر و بوی یاس
شرم یک مرد… روضه ای حساس
وای از مشک پاره ی عباس
روضه ی دست و چشم و مشک عمو
روضه قطره قطره اشک عمو
روضه خوان چشم های خود را بست
مادرش دست می زند بر دست
رأس اصغر به روی نیزه نشست
پای نیزه قد سکینه شکست
خواهر اصغر است حق دارد
به خدا خواهر است حق دارد
به روی ناقه خواند نافله را
دور ناقه شنید هلهله را
چه کند خنده های حرمله را
چشم دشمن به سوی قافله را
مثل یک مرد… مثل عمه ی خود
صبر می کرد… مثل عمه ی خود
قلبش از غصه ها کباب شده
بعد سقا فقط عذاب شده
مثل او از خجالت آب شده
وارد مجلس شراب شده
خیزرانِ یزید پیرش کرد
حرف مردی پلید پیرش کرد
دختر بی قرینه ی پدرش
روضه خوان مدینه ی پدرش
همه جا شد سکینه ی پدرش
یادش افتاده سینه ی پدرش
زیر پای سوارها افتاد
روی گل, ردِ خارها افتاد
یادش افتاد آه آهِ حسین
غرق در خون همه سپاه حسین
بود یک نیزه تکیه گاه حسین
داد می زد که قتلگاهِ حسین…
…پر شد از خونِ زخم های تنش
پر شد از تیر و نیزه ها بدنش
وسط حجره ی محقر خود
چشم گریان… میان بستر خود
باز در لحظه های آخر خود
یادش افتاد داغِ خواهر خود
کنج ویرانه خواهرش جان داد
سر بابا برابرش… جان داد
#علی_سپهری
#محمد_جواد_شیرازی
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
بار دیگر عزای عاشوراست
از غمی بی قرینه باید گفت
دو سه خط سوگواره ی غربت
در عزای سکینه باید گفت
قطره از وصف بحر درمانده
من کجا، مدح دختر ارباب
ای که بوده حسین مداحت
السلام ای سکینه بنت رباب
در کرامات حضرتش کافیست
شیر او را رباب داده، همین
در غریبی او فقط بنویس
به عمو مشک آب داده، همین
کربلا بود دشتی از روضه
او بلاهای خویش را دیده
در عبایی پر از علی اکبر
روح بابای خویش را دیده
روضه می خواند دور دارالحرب
نعش ها را یکی یکی که شمرد
دید بابا علیِ اصغر را
به امیدی گرفت و با خود برد
پدر آمد ولی چه آمدنی!
غرق خون کرد چشم قافله را
دید دور جنازه ی اصغر
همه گفتند لعن حرمله را
از وداع سکینه و ارباب
جگر کائنات خون شده بود
آه از آن دم که دید این دختر
زین باباش واژگون شده بود
با تنی خون گرفته از گودال
آمدی ذوالجناح بی بابا
کاش می شد رها نمی کردی
وسط تیر و نیزه ها او را
پدرم را غریب بین دو نهر
نحر کردند با لب عطشان
السلام علیک ای بی سر
السلام علیک ای عریان
#امیر_عظیمی
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
سکینه ام که در آن التهاب، آب شدم
کنار عمه ام از اضطراب، آب شدم
ازینکه با لب تشنه عمو رسید و گرفت
ز دستهای خودم مشک آب، آب شدم
پدر میآمد و گفتم بگو کجاست عمو؟
من از سکوت پدر در جواب، آب شدم
عزیز جان مرا تا زدند لشکر شام
به قصد قربت و قصد ثواب آب شدم
من از شنیدن آن حرفهای تند و بدِ
کسی که بست به دستم طناب آب شدم
پس از حسین و پس از کربلا شبیه رباب
من از نشستن در آفتاب ، آب شدم
چقدر آه کشیدم به کوچه کوچه ی شام
از آستین به جای حجاب، آب شدم
ز روی نی که سر شیر خواره خورد زمین
منِ سکینه به جای رباب آب شدم
مرا ز طشت طلا دید چشمهای پدر
که از ورود به بزم شراب آب شدم
نمیشود که بگویم چه شد به بزم یزید
از آن اشاره و آن انتخاب آب شدم
#سید_حجت_بحرالعلومی
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_سکینه_سلام_الله_علیها
بعد از پدر، اسیر و گرفتار ماندهام
در خاطراتِ تلخِ پر از خار ماندهام
گودال را به چشمِ خودم دیدهام، که من؛
یک عمر با دو دیدهی خون بار ماندهام
کابوسِ شمر خوابِ شبم را گرفته است
با بهتِ روزِ واقعه بیدار ماندهام
من با رقیه در پیِ خورشید بودم و …
حالا بدونِ همدم و غمخوار ماندهام
شامِ بلا نرفته ز یادِ سکینه، که؛
در ازدحامِ کوچه و بازار ماندهام
(یک مشک از قبیلهی ما یک عمو گرفت)
اینگونه است تشنهی دیدار ماندهام
با شرم از نگاهِ پر از اشکِ مادرش
در پشتِ دربِ بیتِ علمدار ماندهام
#محمد_حسن_بهرامی
@gharibe_ashena_mobasheri313