به خاک افتاده جسم اطهرش بود
به روی دامن فضه سرش بود
ميان آن همه رنج و غم و درد
به فکر غصه های همسرش بود
#کانال_غریب_آشنا
#هجده_بهار_۱
@gharibe_ashena_mobasheri313
#زبانحال_امام_علی_با_حضرت_زهرا(س)_در_لحظات_آخر_عمر_خانم؛
بخند! تا که بخندم میان این غم ها
بخند! تا که ببندم کتاب ماتم ها
به خون کشیده شدی بین آن در و دیوار
که آشکار کنی رازها و مبهم ها
لباس خونی تو بیرق جهاد من است
بلی! نیاز نباشد مرا به پرچم ها...
ببین ستاره ی بختم تو بوده ای زهرا!
دگر بگو که نگردند این منجم ها
مرا به دار کشیدند تار موهایت
که غرق بُهت نشستند نخل میثم ها
همین که نام تو تسبیح جانماز علیست
چه حاجت است علی را به اسم اعظم ها
همین که اشک تو ساقی شده است حیدر را
چه حاجت است علی را به چاه زمزم ها
و تا که جوهر پاک تو در جهان جاری است
نیاز نیست پسر آورند مریم ها
تو که علاج همه دردهای جان و دلی
به دست و پهلوی خود هم بریز مرهم ها
دعای مرگ نکن تا که قاتلم نشوی
نکُش مرا به غم و غصه ی دمادم ها
به مرتضات بده پاسخ سلامش را
ببین بدون جواب است بین آدم ها
#میثم_رنجبر
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
تنها کنار نیمه های پیکر خود
می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته می شوید مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درش را
پی می برد آن دستهای مهربانش
بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گوید اما باز مخفی می نماید
با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانهی او پهلوی زهرا ورم کرد
حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
با گریه های دخترانه زینب آمد
بوسد کبودی های روی مادرش را
بر شانه های آفتابی اش گرفته
مهتاب هجده سالهی پیغمبرش را
دور از نگاه آسمانها دفن میکرد
در سرزمینهای سؤالی همسرش را
#نـوكــر_نـوشـت:
#حـسین_جـان💔
اين #شب_جمعه همه گريان زهرايند و او
دست بر پهلو بخواند روضه بين قتلگاه
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#قتلگاه
#غریب_مادر_۳
#محرم_۱۴۴۰
رفتی و مانده ام ، با خیمه ای ز آه
نامحرمان و من ، بی یار و بی پناه
طفلان به ناله ها ، اطراف خیمه گاه
بر سر زنان رَوَم ، رو سوی قتلگاه
تا ناله ها کنم ، من در برت حسین
از خیمه ها شده ، غارت هر آن چه هست
رفته به پیش چشم ، هستی من ز دست
از یک طرف دلم ، از غربتت شکست
از یک طرف عدو ، بر سینه ات نشست
تا که جدا کند ، از تن سرت حسین
دل خسته زائرِ ، خونِ تن توام
سیر از وجود خود ، با دیدن توام
در هر طرف پیِ ، پیراهن توام
مشتاق لحظه ی ، بوسیدن توام
بوسه به خون زنم ، بد حنجرت حسین
شویم تن تو را ، با اشک دیده ام
بنگر چو مادر ، قامت خمیده ام
بار غم تو را ، بر دل کشیده ام
جان داده ام که تا ، مقتل رسیده ام
تا که کنم طواف ، بر پیکرت حسین
داغ دلم کجا ، اشک بصر بَرَد
شاید که شعله را ، خونِ جگر بَرَد
غم را ز خیمه ای ، بس شعله ور بَرَد
دشمن ز ره رسد ، معجر ز سر بَرَد
بنگر چه بی پناه ، شد خواهرت حسین
دشمن به گرد تو ، اِستاده صف به صف
رأست بریده با ، بغض شه نجف
با سنگ و چوب و تیر ، جسم تو شد هدف
هر قطعه از تنت ، افتاده یک طرف
نالان به نعش تو ، شد مادرت حسین
#محمد_مبشری
تقدیم به روح پر فتوح استاد عزیزم
حاج علی آهی و همه ی پیر غلامان امام حسین علیه السلام
@gharibe_ashena_mobasheri
#مثنوی
#قتلگاه
روی تل زینبیه یک نگاه
خواهرت را می کشد تا قتلگاه
این همه همچون ستاره زخم تن
این همه تیر و سنان در یک بدن
ای گلم از چه به خون رنگت زدند
پیش چشم زینبت سنگت زدند
گاه با تیغ و گهی با نیزه ها
پیکرت را می کنند از هم جدا
هر طرف یک قطعه از این جسم پاک
زینبت جوید تو را در بین خاک
فاطمه شد شاهد این منظره
دشنه ی شمر لعین بر حنجره
آن چه راست را جدا از تن نمود
ضربه هایی بیش از ده ضربه بود
چکمه ی شمر لعین روی تنت
مادرت شد شاهد جان کندنت
دید زهرا صحنه قتل تو را
سخت تر از ماجرای کوچه ها
دید مادر بر زمین افتاده ای
پیش چشم فاطمه جان داده ای
قتلگاهت پر ز آه فاطمه ست
مقتل تو قتلگاه فاطمه ست
تا که زینب روی تل خون رسید
همچو مادر پشتش از داغت خمید
گفت : شد خاک عزایت بر سرم
ناله زد وای ای غریب مادرم
یا حسین جان ای غریب کربلا
عاقبت از زینبت گشتی جدا
با جدایی ات مرا هم می کشی
خواهر خود را از این غم می کشی
لشگری در پیش من صف می زنند
از برای قتل تو کف می زنند
شد چنین مهمانی اهل عراق
سهم تو ذبح است و سهم من فراق
آه ای قربانی آل نبی
تو همه دار و ندار زینبی
زینت دوش نبی بودی ولی
روی خاکی ای حسین بن علی
روی رمل و خاک و خون جای تو نیست
بر تن تو این همه سرنیزه چیست ؟
وای من مانده به جسمت تیرها
جای زخم نیزه و شمشیرها
تا نظر بر قتلگاهت می کنم
دیده را نظر نگاهت می کنم
الامان در پیش چشم خواهرت
شمر آمد روی دامانش سرت
راس خونینت به دست شمر بود
چشم مشکینت ز زینب دل ربود
دیده ام نعل ستوران بر تنت
تاخته بر جسم بی پیراهنت
پیرهن را هم به غارت می برند
خواهرت را بر اسارت می برند
رفتی و من مانده ام ای نور عین
کاش می گشتم فدایت یا حسین
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#حضرت_زهرا_س_شهادت
#بصیرت
وقتی مرا در روضه دعوت میکند زهرا
یعنی کریمانه کرامت میکند زهرا
بیش از پدرمادر محبت میکند زهرا
از نان شب خرج رعیت میکند زهرا
تفسیر ناب آیه های هل اتی یعنی...
لطف بدون منت و بی انتها یعنی...
پیراهنش در دست خالی گدا یعنی ...
شام زفافش هم عنایت میکند زهرا
غم می زداید از دل سائل به یک لبخند
با دست و دل بازی گدا را میکند خرسند
یک روز نان سفره و یک روز گردن بند
همواره لطف بی نهایت میکند زهرا
هرکس مقیم خانه اش شد اهل ایمان شد
مقداد شد میثم شد و عمار و سلمان شد
از برکتش حتی یهودی هم مسلمان شد
چادر نمازش هم هدایت میکند زهرا
زهرا تر از زهرا ندارد عالم ایجاد
آیات قرآن از مقاماتش خبر میداد
جانم به این عفت که نزد کور مادرزاد
حجب و حجابش را رعایت میکند زهرا
توحید دارد میچکد از سقف ایوانش
اعجاز بیرون میزند از مطبخ نانش
زهرا که جای خود بگویم از کنیزانش ...
فضهش پیمبرگونه صحبت میکند زهرا
چیزی نمیخواهد در این دنیا برای خود
فیضی دهد همسایه را با ربنای خود
پهلویش آزرده ست اما با خدای خود
هرشب سر سجاده خلوت میکند زهرا
یک عمر در کنج دلش یاد علی دارد
تصمیم بر یاری و امداد علی دارد
لحظه به لحظه بر لبش ناد علی دارد
با ذکر مولایش عبادت میکند زهرا
با اینکه خلقت را برای او بنا کردند
از عالم هستی حسابش را جدا کردند
هر سیزده معصوم بر او اقتدا کردند
پس بر امامان هم امامت میکند زهرا
از خون که رنگین شد زمین دیگر زمان فهمید
از شور و شوق فاطمیون بی گمان فهمید
از حلقه ی دار "نمر" ها میتوان فهمید
دارد که بر دلها حکومت میکند زهرا
دنیا اسیر عشق پاکش بیشتر ایران
محبوب زهرا میشود از هر نظر ایران
دیروز در شهر نبی امروز در ایران
سید علی ها را حمایت میکند زهرا
یا قهر و آتش یا دگر تسلیم یعنی چه ؟
در پای طاغوت زمان تعظیم یعنی چه؟
در ریسمان ذلت و تحریم یعنی چه ؟
تفسیر صبر و استقامت میکند زهرا
از هرم آتش صورت پروانه میسوزد
در پیش چشم کودکان کاشانه میسوزد
چون شمع ذره ذره مرد خانه میسوزد
اما صبوری در مصیبت میکند زهرا
وقتی که دل را میدهد در دست دلبر هم...
در پای عهدش میگذارد تا ابد سر هم...
با صاحب و مولای خود یکبار دیگر هم...
بین در و دیوار بیعت میکند زهرا
پا را که داخل میگذارد از در مسجد
از ترس میلرزد به خود سرتاسر مسجد
محو کلام آتشین اش منبر مسجد
با خطبه ای غرا قیامت میکند زهرا
بوی شهادت میرسد از لحن سوگندش
"لبیک یا حیدر" نوشته روی سربندش
جان علی را میخرد با جان فرزندش
از هستی اش خرج ولایت میکند زهرا
با صورت نیلی و با چشمان کم سویش
با سینه ی آزرده و با زخم بازویش
با لاله های بسترش با درد پهلویش
از غربت مولا روایت میکند زهرا
هرشب سراغ از مهبط مسمار میگیرد
از پا می افتد , پهلویش هر بار میگیرد
وقتی کمک از شانه ی دیوار میگیرد
یعنی که به سختی حرکت میکند زهرا
از تندی شلاق بی احساس بی دین نه
از بی حیایی غلاف تیغ بدبین نه
از چشم شور و پای شوم و دست سنگین نه
از درد تنهایی شکایت میکند زهرا
اشک مرا پای شب مهتاب بگذارید
تابوت را در گوشه ی سرداب بگذارید
نزد حسینم نیمه شبها آب بگذارید
این روزها دارد وصیت میکند زهرا
همچون پرستویی که بالش گشته آزرده
مانند سرو سیلی از باد خزان خورده
مثل گلی پرپر شبیه یاس پژمرده
در عرش بابا را زیارت میکند زهرا
فردای محشر باز محشر میشود قطعا
مادر می آید دیدنی تر میشود قطعا
با لطف او یک طور دیگر میشود قطعا
از ما گنهکاران شفاعت میکند زهرا
خسران زده در کوله بارش در ندارد که
در روز رستاخیز دست پُر ندارد که
هرچه بگوید فاطمه رد خور ندارد که
نزد خدا از ما ضمانت میکند زهرا
هم سینه زن هم گریه کن هم روضه خوانش را
هم چای ریز بی ریا و بی نشانش را
تا دوستان دوستان دوستانش را
با دست خود راهی جنت میکند زهرا
#علیرضا_خاکساری
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
عشق دیدار تو گر عهد به لب ها ببرد..
ندبه از دل کند و اشکِ تمنّا ببرد..
ذکر فریادرسی بهر نجاتم بفرست
در قنوتی که ز دلهای مصفّا ببرد..
منجی اخر این دوره ز عالم شده ای
ناله ها از دل هر شیعه به تبرّی ببرد...
قبر مادر که نهان شد ز ستم های عدو
با ظهور تو، دل شیعه به یغما ببرد..
کل عالم بنگر تشنه ی عدل تو شده
وعده عدل تو بر عالم بالا ببرد..
داده چون خالق دهر وعده دیدار تو را
هر که چهل عهدِ تو را تا لب فردا ببرد..
نادم از عشق ظهور تو گرفتار شده
در امیدی که تو ایی و به تولّی ببرد..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#کانال_غریب_آشنا
@gharibe_ashena_mobasheri313
#امام_حسین_علیه_السلام
خورشيدی و مدح تو از اين ذره روا نيست
سلطانی و دم از تو زدن كار گدا نيست
الفاظ ، توانايي مدح تو ندارند
تشبيه غزلهای من ای دوست رَسا نيست
مداحی تو از سر اخلاق چه زيباست
مداحی تو كار دل اهل ريا نيست
ديدار كجا می طلبد ديده ی بی اشك
آن ديده كه خشكيده بود اهل لقا نيست
گر عمر ابد يافته خضر از كرم توست
از كوثر عشقت بُوَد از آب بقا نيست
يادت رود از خاطر آشفته ی آنكه
در سينه ی او ياد امام و شهدا نيست
هر گوشه ی عالم كه روم نور تو دارم
آن دل كه شده خانه ی تو از تو جدا نيست
سوگند به تو در همه ی دهر شميمی
خوشتر ز نسيم سحر كرب و بلا نيست
ای وای اگر لحظه ی مرگم تو بگویی
این گریه کن واقعی مادر ما نیست
(این سینه زن و گریه کن مادر ما نیست )
#کانال_غریب_آشنا
#هجده_بهار۸
#محمد_مبشری
@gharibe_ashena_mobasheri313
#حضرت_زهرا_س_بعد_از_شهادت
#زمزمه
☑#بند_اول
خدا داند ، خدا داند ، که من دگر یاری ندارم
غریبانه ، غریبانه ، سر بر سر زانو گذارم
باغ و بهارم را گرفتند
دار و ندارم را گرفتند
( یا فاطمه یا فاطمه جان ) ۲
@gharibe_ashena_mobasheri313
☑#بند_دوم
کجا رفتی ، کجا رفتی ، ای یار قد خمیده ی من
چرا از من ، جدا هستی ، فاطمه ی شهیده ی من
بود و نبود من کجایی
یاس کبود من کجایی
( یا فاطمه یا فاطمه جان ) ۲
@gharibe_ashena_mobasheri313
☑#بند_سوم
چه شب هایی ، چه شب هایی ، که تا سحر از غم نخفتی
ولی با من ، ولی با من ، حدیث کوچه را نگفتی
هر سو تو می کِشی علی را
آخر تو می کُشی علی را
( یا فاطمه یا فاطمه جان ) ۲
@gharibe_ashena_mobasheri313
☑#بند_چهارم
ز هجرانت ، ز هجرانت ، از دیده خون فشانده ام من
تماشا کن ، تماشا کن ، تنهای تنها مانده ام من
چرا به پیش من نماندی
ببین به چه روزم نشاندی
( یا فاطمه یا فاطمه جان ) ۲
@gharibe_ashena_mobasheri313
☑#بند_پنجم
چسان گویم ، چسان گویم ، به جسم و جانم شرر افتاد
خودم دیدم ، خودم دیدم ، که یاس من پشت در افتاد
افسردهِ افسرده بودم
ای کاش آنجا مرده بودم
( یا فاطمه یا فاطمه جان ) ۲
#کانال_غریب_آشنا
#هجده_بهار۸
@gharibe_ashena_mobasheri313