eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
233 ویدیو
72 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
قومی که مسیرش همه برعکس شهید است در حسرت دیدارِ کمی، خوابِ سفید است جمعی که زر و سیم شود کعبه ی آنها آمرزششان پیشِ خداوند بعید است در کوفه حسینی شدن امروز چه سخت است وقتی که به بازار پر از وعده وعید است با مردم شهری که به هم رحم نکردند دیگر چه نیازی به ستمهای یزید است دیگر به سراپرده ی خورشید رسیدن از راهِ سیه گشته ی ما قطع امید است روزی که بیایی پسرِ حضرتِ زهرا مردم همه گویند که دینِ تو جدید است اینجا به کسی خوش نگذشته است کجایی؟ هجران، نفس از این دل دیوانه بریده است تلخ است اگر زندگیِ منتظرِ تو... این زهر فراق است که از غصه چشیده است طوفان نکند رحم به هر برگ و درختی برگرد تن خفته ی ما شاخه ی بید است برگرد ببینی که چه اوضاع وخیمی ست آری بخدا مرگ در این بُرهه مفید است : با هر نفسی سلام کردن عشق است آقا به تو احترام کردن عشق است چـون نام قشنگت به میان می آید از روی ادب قیام کردن عشق است @gharibe_ashena_mobasheri313
گدای کوی تو هستم مرا مران ز درت  گداییم در این خانه بوده درد سرت به خاکبوسی این خانه کرده ام عادت  به جان مادرتان وا مکن مرا ز سرت گناه بال و پرم را شکسته کاری کن  دوباره جا بده من را به زیر بال و پرت   گناه چشم مرا کور کرد و گوشم کَر عنایتی بنما بر گدای کور و کرت  ببین چه میکشم از دست نفس أمّاره جدا نموده مرا از دعای هر سحرت   قبول، من بدم اما تو سر به راهم کن بده اجازه که باشم همیشه دوروبرت  بگو به فاطمه امشب صبا پیامم را  که کرده ام همه شب روضه خوانی پسرت   صدای مادرت از دور میرسد ای وای خدا کند که نبیند تن جدا زسرت : 💔 وقتی خودِ خدایِ جهان، خونبهایِ توست دولتسٙرایِ مـا حــرمِ توست آنقدر قابلی که ، مشغولِ روضه های تو و بچه هایِ توست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@gharibe_ashena_mobasheri313
ﻋﻤﺮیست ﺩﺭ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻋﻤﺮیست ﺑﺎ ﻧﻮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﺎﻫﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﺗﺮﺑﺖ ﻣﺨﻔﯽ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﺮ ﺧﺎﮎ ﺁﺷﻨﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﯾﮏ ﺷﺐ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﻓﻮﻻ‌ﺩ ﻣﯽ ﺭﻭﯼ ﺑﺎ ﺣﺎﺟﺖ ﻭ ﺩﻋﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ شبهاﯼ ﺟﻤﻌﻪ ﺯﺍﺋﺮ ﺷﺶ ﮔﻮﺷﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﺎ ﯾﺎﺩ ﮐـﺮﺑﻼ‌ﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺑﺎ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻧﺎﺣﯿﻪ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ ﺑﺎ ﺳﻮﺯ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻻ‌ﯾﻖ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﺍﻧﯿﺲ ﻏﻤﺖ ﺷﻮﯾﻢ ﺑﺎ ﺩﺭﺩ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻣﺎ ﮐﻪ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺑﻪ ﻏﯿﺎﺑﺖ ﻧﻤﯽ ﺩﻫﯿﻢ ﺍﺯ ﻏﺮﺑﺘﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﻫﺮ ﻫﻔﺘﻪ ﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﻭﺭﻕ ﺑﺮ ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﮔﺪﺍﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﮐﺲ ﺗﺎﺏ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻫﻢ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺷﻮﺩ ﺗﻨﻬﺎ، ﺗﻮ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ : 💔 گناه سهم من و گریه قسمت چشمت چقدر حضرت دل غصه جای ما خوردی @gharibe_ashena_mobasheri313
صبحت بخیر، همسر من، ای قرار من یک روز دیگر است که هستی کنار من شکرخدا، گمان کنم امروز بهتری پیراهن جدید مبارک، بهار من نان که تو میپزی چقدر مزه میدهد نان پخته ای که سر برسد انتظار من از آتش تنور کمی فاصله بگیر آتش بد است با من و با روزگار من مثل قدیم باز صِدام کن دستی بکش به روی دل بیقرار من برات لقمه گرفتم، قبول کن روزه بس است آب شدی روزه دار من افتاده ام‌ به پات، بمان، جان من بمان رحمی بکن به گریه ی اطفال زار من اسما، برای خانه دوتابوت لازم است مرگ من است لحظه ی مرگ نگار من من‌ بودم و کسی به تو با تازیانه زد؟ تا عرش رفت آه دل ذولفقار من روز دهم قرار من و تو دم غروب وقتی که خورده است به مقتل گذار من وقتی که شمر رفته روی سینه ی سر میبرد مقابل چشمان تار من خولی و زجر و شمر و سنان دور زینبند وای از غرور دختر ناقه سوار من : 💔 باز با یک خنده ات این خانه را آباد کن حیدرت را از غم و رنج و محن آزاد کن @gharibe_ashena_mobasheri313
با تیر آمدند به تشییع پیکرت خون می گریست در غم تو چشم خواهرت عمریست روبه روی تو و چشمهای توست تصویرِ گوشواره ی زخمی مادرت ای راز دار فاطمه! یادت نمی رود مادر چگونه خورد زمین در برابرت در خانه کاش مَحرَم اسرار داشتی مثل رباب کاش وفا داشت همسرت فرمانده ای غریب تر از تو ندیده ایم از هم گسست با طمع سکه لشکرت معلوم شد از این جگر پاره پاره ات دیگر رسیده است نفسهای آخرت در کربلا اگرچه نبودی خودت ولی پرپر شدند جای تو گلهای پرپرت تاریخ را ورق بزن و آخرش ببین افتاده است در دل صحرا برادرت : گاه از و تیر و بدن می گویم گاهی ز بی کفن می گویم در روضه ی هردو آب چون دارد دست با خوردن آب، می گویم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، @gharibe_ashena_mobasheri313
برنگشتی آنقدر بی آبرو شد چشممان بی تو با ابلیس گرم گفتگو شد چشممان تا بنایِ کشتیِ ایمانمان در گِل نشست با بلایای جدیدی روبرو شد چشممان تا ببینیمَت کنار «لیت شعري» هایمان اشک؛ طغیان کرد و غرقِ آرزو شد چشممان با صدای هر اذان در حسرتِ دیدار تو سالها با گریه مشغولِ وضو شد چشممان هر سه شنبه زیر باران، جمعه ها بر جاده ها خیره ماند و راویِ بغض گلو شد چشممان در حرم، در روضه، امّا بیشتر در جمکران مات و حیران ماند و صرف ِ جستجو شد چشممان هرزه بود امّا برای دیدنِ روز ظهور با حیا شد تا که با دستت رفو شد چشممان : ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی... ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم @gharibe_ashena_mobasheri313
نگاهم کن، دلم یک خلوتِ جانانه می خواهد کبوتروار آمد روی گنبد، دانه می خواهد عطش دارم، تو در جریانی و دیریست میدانی دلم یک جرعه از دریای سقاخانه می خواهد ضمانت کردی و از دستهای مهربان تو برای بستنِ پیمان، دلم پیمانه می خواهد فدای آن گلایلـهایِ بالایِ ضریحت که ملائک پرور است و دورِ خود پروانه می خواهد گدا آدابِ درباری نمیداند فقط از تو سلامی مهربان و کاملا شاهانه می خواهد سر از دیوارِ گوهرشاد عمری برنمی دارم که غمهایِ وسیع و بیشمارم شانه می خواهد به گنبد عادتم دادی کنار صحنِ آزادی کبوتر بچه ات را رد نکن که لانه می خواهد به دعوتنامه محتاجم نگاهم خیره مانده ست و براتِ کربلا از دستِ صاحبخانه می خواهد : عشق یعنی که دمی بشنوی از نام رضا و دلت گریه کنان راهی مشهد بشود @gharibe_ashena_mobasheri313
فرمانده ی ما، یوسف گمگشته ی زهراست می آید و با دولت خود منجی دنیاست ما منتظر آمدن صبح وصالیم امروزه که عالم همه زخمی ستمهاست آری بنویسید که در دوره ی غمها انصاف راهِ نجات همه ی ماست ما تشنه ی دیدار گل روی نگاریم چون برکه ی خشکیده که در حسرت دریاست این الحسنِ شیعه، ز سوز جگر اوست داغ دل ما، آمدن حضرت مولاست از روز ازل سائل دربارِ ولائیم این پرچم عشق است که هر ثانیه بالاست سخت است ببینیم همه را، غیر رخ تو چشمان همیشه ترمان غرقِ تمناست برگرد بیا، منتقم سیلی مادر برگرد بیا منتظرت زینب کبراست : 💔 بیش از هزار سال تو خون گریه کرده‌ای ای خون جـگـر زِ قــامـت بیا @gharibe_ashena_mobasheri313
_علیه_السلام نام را که نوشتم قلم گریست اول قلم گریست، سپس دفترم گریست هرچند باعث همه‌ی گریه‌ها غم است اما همین که داغ تو را دید، غم گریست اشکی نداشت چشم من از کثرت گناه آن را به حق دادم قسم، گریست با ارزش است پیش تو و مادرت حسین چشمی که پای روضه‌ی تو دم‌به‌دم گریست خوشبخت آن که بین حسینیه گریه کرد خوشبخت‌تر کسی که میان حرم گریست گوشه‌به‌گوشه ی روضه‌های توست اینگونه بود زائر تو هر قدم گریست یک قطره‌اش شفاعت یوم‌الورود ماست چشمان ما برای تو با این رقم گریست در روز حشر حسرت بسیار می‌خورد هرکس که در مصیبت ارباب کم گریست فرموده است: مرهم زخم دل من است چشمی که در عزای گریست : ❤️ هم خودم، هم پدرم، هم پسرم نوکـر تو نسل ما را به خدا صاحب و ارباب تویی @gharibe_ashena_mobasheri313
مینویسم با عطش امشب غزل بر بوریا مینشینم یاد شاهِ بی مثَل بر بوریا یاد آن شبها که آمد اشک-ریزان نورِ ماه تا بپوشاند تنش را با زُحل بر بوریا سینه ی تیرِ سه شعبه خورده اش را ضجّه زد آفتاب افتاد وقتی بی خلل بر بوریا با دعای خواهرش راهی شد آهسته سه روز ظهرگاهان یک نسیم از روی تل بر بوریا شد اذانِ مغرب و افتاده پیش قتلگاه تکه تکه حضرتِ خیرالعمل بر بوریا غرق در خون است از نامردی صیادها اهل عالم! نیست جای شیرِ یل بر بوریا خوب شد برداشتند از روی خاک و ریختند پیکر صد پاره اش را لاأقل بر بوریا اینچنین شد که ملائک لطمه زن در کربلا روضه میخوانند از روز ازل بر بوریا : 💔 ای کشته ی بی غسل و کفن، تشنگی تو داغی ست که تا روز ابد بر جگر ماست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🔹️ 🔹️ @gharibe_ashena_mobasheri313
بدون بارش باران، کویر می‌میرم بدون گریه‌ی بر تو، فقیر می‌میرم هرآن کسی که غلام تو می‌شود آقاست بدون نـوکــری تـو حقیر می‌میرم اگرچه کـرب و بلا قسمتم نشد آقا به حسرت حرمت در مسیر می‌میرم برای زخم زیاد تو عمر من کم بود دو چشم من نشد از گریه سیر، می‌میرم به وقت مردن خود جای أشهدم گویم "حسین أمیری و نعم الأمیر" می‌میرم قسم به مـادر پهلو شکسته‌ات آقا محبت خودت را ز من نگیر می‌میرم : 💔 با خیـال حـَـرَمَــت زندگی ام میگذرد خواب شیرین حرم آخر رویای من است @gharibe_ashena_mobasheri313
نوشته اند اگر بی صدا دعایت را رسانده اند به گوش دعا صدایت را فرشته ماحصل هرنفس کشیدن توست لطافتست که پرمیزند هوایت را اگر چه خانه حقیر و اگرچه فرش حصیر کرم گدا شده در هر قدم گدایت را بزرگی از تو دمی دست برنمیدارد ندارد عرش خدا شأن خاک پایت را قنوت تو غزلی با ردیف همسایه ست به بیت بیت سحر میبری دعایت را کم آیه دارترین سوره ی خدا، بانو نبی درست ادا کرد هر هجایت را علی برای علی گفتن تو میمیرد نفس نفس زدنت کشت مرتضایت را اگرچه راز مدینه ست اشک پنهانت حسن نمیبرد از یاد های هایت را قسم به اشک، که بابوسه های مادری ات گرفته ای ز گلو سهم کـربلایت را : 💔 تو زمین خوردی، علی افتاد از پا ناگهان جان حیدر راه اگر دارد بمانی، پس بمان @gharibe_ashena_mobasheri313