eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
233 ویدیو
71 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
نیمه شب بود و دفتر شعرم میهمان شه خراسان بود صحن های حرم همه نمناک خاطرم مانده است،باران بود در هیاهوی صحن گم شدم و خاطراتم همه دوباره شدند شعر اذن دخول میخواند و واژه ها نایب الزیاره شدند حرف های نگفتنی ام را همه را بی اراده میگفتم مثل هر بار،مثل کودکیم خودمانی و ساده میگفتم السلام علیک امام رضا کوله بارم بجز خجالت نیست بهتر از من ،خودت که میدانی مزد بی معرفت،زیارت نیست باز هم مهربان ترین آقا کنج ایوان مرا تو جا دادی خادمی راه را نشانم داد -این طرف می رسد به آزادی دل شب روضه منور تو به نظر،لیلة الرغائب بود طاق ایوان طلای صحن شما قبله هر نماز واجب بود آه از این فراق طولانی بین این دست و پنجره فولاد یک،دوسال است،مانده ام تنها دور از حوض صحن گوهرشاد من همان کودکم که گمشده ام جز شما مرهمی برایم نیست بغلم کن،دوباره،مثل قدیم نه حیاط و رواق جایم نیست من بدِ بد تو خوب خوب آقا تو بزرگ و من اوج نامردی حال و روز مرا که میدانی چه کنم تو بد عادتم کردی چاره ی درد های بی درمان یک بلیط قطار مشهد بود سر پناه دل پر از زنگار سایه ی آشنای گنبد بود گره کار ما به دست شماست بخدا یک نگاهتان کافیست همه جا رفته ایم و برگشتیم غیر این سرپناه،پناهی نیست کفتر رو سیاه،بی تاب است دور از شهر توست، میدانم... در خیالم،کنار گنبد تو دارم اذن دخول میخوانم.... @gharibe_ashena_mobasheri313
اشکی چکید و چشم همه را بهار کرد  نوری رسید و دیده ی ما بی قرار کرد  از روزنی دمید و دل ما را شکار کرد  ما را اسیر پنجره های نگار کرد یک پنجره گشا و دلم پر بهانه کن  سیبی روانه کن دل من را نشانه کن هر کس دمیده هر نفسی که مسیح نیست  غیر از کلام حق به مدیحت فصیح نیست  عشقی شبیه عشق تو آقا صریح نیست  هر پنجره که پنجره های ضریح نیست باید دخیل حضرت خورشید ها شویم  باید که سائل در امیدها شویم این مرغ جان ز سینه چو آزاد می شود  دل رهسپار پنجره فولاد می شود  تا که کسی دلش پی امداد می شود  راهی به سوی صحن گوهرشاد می شود سوگند می خورم به خدا جبرئیل بود  آن سائلی که بر حرم تو دخیل بود فخری نداری این که ملک زائرت شود  فخر ملک بود که دمی ناظرت شود  حکم خداست آن چه که در خاطرت شود  وقت حساب اهل جهان حاضرت شود این گفته ی خداست علینا حسابهم  این گفته ای دگر که الینا ایابهم آن کس که هست حق به رضایش رضا تویی  آن کس که هست ضامن حکم قضا تویی  آن کس که هست نور دل مرتضی تویی  آن کس که هست عشق دل ما رضا تویی بی تو بهانه ای به وجود همه نبود  بی تو به عاشقان همه دم زمزمه نبود هر کس زیارت تو کند تا خدا رود  یعنی که عاشقت حرم کبریا رود  هر کس دخیل پنجره ات شد کجا رود  از گنبد طلای تو تا کربلا رود نه نه کسی که زائر تو شد به عالمین  باشد همان زمان به خدا زائر حسین شان زیارت تو فراتر ز کربلاست  یعنی حریم عشق تو بهتر ز کربلاست  یعنی بهشت قبر تو برتر ز کربلاست  اما به بوی سیب معطر ز کربلاست هر کس به مشهد تو رود کربلایی است  هر دل به عشق تو شود عاشق خدایی است آقا قسم به عشق , که دل بر تو بسته ایم  در سایه سار نام بلندت نشسته ایم  از غیر مهر تو به دو عالم , گسسته ایم  پیمان اگر که بود به جز تو شکسته ایم ما را خدا به حب ولایت سرشته است  ما را برای عشق رضا حق نوشته است بر سائلان درگه خود یک نگاه کن  نیمه نگاه خود به من روسیاه کن  ما را گدای خود کن و عبد الاه کن  آقا عنایتی به من بی پناه کن تنها پناه جمع غریبان تویی رضا  مهمان جان نه صاحب این جان تویی رضا به روزباشیدبااین کانال👇 ══✼🍃🌹🍃✼══ ⤵️⤵️ https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 ══✼🍃🌹🍃✼═
سـال‌ها دیـدۀ دل جانب رضوان داریم این چنین میل تماشای تو جانان داریم چون که دوریم ز تو حال پریشان داریم روز و شب قبلۀ جان سوی خراسان داریم کعبه خود دیده به اشراقِ نگاهت دارد انعکاسی‌ست که از چشم سیاهت دارد ما نه تـسلـیمِ تو در اوج رضائـیم همه لطـف تو بود که در دین خـدائـیم همه ما که با اسـم تو در ذکر و نوائیم همه به تـولّای تو در مهـر و صفائـیم همه هر کجـائـیم به کـوی حرمت مهـمانیم به خـدا تا به ابـد در حـرمت می‌مـانیم مرکز نور سماوات و زمین مرقد توست وسط باغ جنان، خُلد برین مرقد توست حلقۀ هر دو جهان را چو نگین مرقد توست آنکه غم می‌برَد از قلب غمین مرقد توست بی‌شـمارند ملائک به طـواف حـرمت سـجـدۀ اهل سـمـاوات به خاک قـدمت آستان تو همان عرش خدای ازلی‌ست مهر و حُب تو همان معنی خیرالعملی‌ست تویی آن که به جهان سرور و مولا و ولی‌ست لقبت گر چه رضا، نام قشنگ تو علی‌ست بر هـمـه عـالـم و آدم تو ولایت داری بس که دل برده‌ای و جام محبت داری خُرَّم آن دل که به عشاق رهت پیوسته جان بگیرد ز تو هر جان، به لب دلخسته سـائـلی آمده که دل به عـطایت بـسـته رحم کن حضرت سلطان به دل بشکسته ردِّ سـائـل نـنـمـایـی که مـرامت نـبـوَد بخششِ کم نه، که در شأن و مقامت نبوَد عرش حق سقف وَزینی است که بر پایۀ توست هستی عالمی از جان گرانمایۀ توست شرح گـل ذرّۀ بی‌قـدر ز آرایـۀ توست جـمع آیـات الـهـی هـمگـی آیـۀ توست جلوۀ طور ز یک سایۀ تو منجلی‌است برترین معجز موسایی و نامت علی‌است آشـنـایی من و تـو ز قـدیـم است قـدیـم دل من کنج حریم تو مقـیـم است مقـیم به خدا جنتم این کوی و حریم است حریم یار من سرور و آقا و کریم است کریم مرز ایمان به تو، مرز است به خوبی و بدی زائر قـبـر تو چون زائر عـرش ابـدی مشهدت باغ بهشت است و تماشا دارد در میـانـش حـرم و گـنـبـد زیـبـا دارد پـارۀ جـان و تن حـضرت طاهـا دارد مرقـدت بوی گـل یـوسف زهـرا دارد لحظه لحظه دل ما در حرمت مهمان است به برت هدیۀ ناقـابل ما این جان است
سبک یار دبستانی من ... سبک دست من و دامن ... دست من و دامن این ، آقا که خیلی کریمه لطف و عنایتش به ما ، ثابت شده از قدیمه شب شب عیدی دادن ، فاطمه شد به عاشقا میده برات سفر ، مدینه و کرب و بلا مولا علی موسی الرضا ** از سر شب تا به سحر ، دلم میخواد دعا کنم گوشه ی سجاده فقط ، من آقامو صدا کنم دل رو به دریا می زنم ، تا حرمت پل می زنم به دامنت با حاجتام ، دست توسل می زنم مولا علی موسی الرضا ** تربت مشهدت آقا ، سرمه ی چشم ملکه ضریح با صفای تو ، قبله نه تا فلکه اسم تو تا نمی برم ، قفل دلم وا نمیشه غیر محبتت آقا ، چیزی تو دل جا نمیشه مولا علی موسی الرضا ** لحظه ای هم رهام کنی ، بدون که کارم تمومه حتی نفس کشیدنم ، بدون عشقت حرومه بوی بهشت میرسه از ، هر جایی که حرف توئه خوش به حال عاشقی که ، عمرش فقط صرف توئه مولا علی موسی الرضا  
از این همه انزوا مردد شده‌ام دیوانه رنگ زرد گنبد شده‌ام امروز دلم حال کبوتر دارد انگار که بی قرار مشهد شده‌ام
زائر امام رضا علیه السلام باز هم یاد تو همراه من است با خبر از ناله و آه من است باز هم ای دوست می خوانم تو را بهترین محبوب می دانم تو را باز هم مهمان کویت می شوم سر خوش از جام سبویت می شوم باز هم آئینه ی جان گشته ام زائر مولای خوبان گشته ام روز و شب ذکر و دعا دارم به لب یا علی موسی الرضا دارم به لب در حریم او گدایی می کنم درگهش را سُرمه سایی می کنم ای حریم قدس تو دارالشفا ای به دردِ عاشقانِ خود دوا می شوم تا مست صهبای ولا در تو می بینم صفای کربلا در هوایت من کبوتر می شوم خاک بوس کوی دلبر می شوم در رواق و صحن و سقاخانه ات هر که پا بنهاد شد دیوانه ات گر چه می دانم گنه کار و بدم بهر بخشش تا حریمت آمدم ای ضریحت روشنی بخش دلم نام زیبای تو حل مشکلم دل اسیر طلعت چشمان توست دست ما و دامنِ احسان توست بی پناه و زار و خسته آمدم دل به امید تو بسته آمدم ای صفا بخش دل تنهای من گر مرا از خود برانی ، وایِ من ریزه خوار خوان احسان توام گر بدم گر خوب مهمان توام گر چه ای مولا ز کم هم کمترم هر چه هستم من گدای این درم یاد تو آرامش جان و دل است دل که بی مهر تو باشد چون گِل است عاشق کوی تو یعنی اهل دل ! ای دل ما از گُلِ رویت خجل! ای گواه اشک و سوز و آه من پر تو نورت چراغ راه من چون به مهر حضرتت دل بسته ام از غم و رنج دو عالم رَسته ام عاشقم مولا فدایت می شوم من فدای خاک پایت می شوم زائر کویت خطابم کن ، رضا از محبانت حسابم کن رضا
هشت بیت به نیت امام هشتم پرچم سبزت مرا تا آسمان بالا کشید نقش نامت را خدا بر صفحه ی دل ها کشید دیدن صحن و سرایت فخر اهل آسمان چون که حق نقش رُخَت بر گنبد مینا کشید افتخار خاک بر عرش است قبر اطهرت گنبد زردت به هستی صحنه ای زیبا کشید ذره ای بودم من و غرق غبار بی کسی مِهر تو قلب مرا تا جنت اعلی کشید مِهر خوبان دو عالم هدیه ی دیدار توست هر که از تو دور شد فریاد واویلا کشید من کِه بودم که شوم از سائلان درگه ات ؟ رو به سوی تو دلم را مادرت زهرا کشید آفتاب شرقی مشرق زمین شد مرقدت عاشقان را سوی حق ، این تربت والا کشید یا رضا جان گر تو خواهی حق شود از ما رضا حب تو دل های ما را تا خدا بالا کشید
همه ی دنیا کجا عشق امام رضا کجا این دل شیدا کجا عشق امام رضا کجا من بی مایه کجا بردن نام دلبرم من بی نوا کجا عشق امام رضا کجا قطره ی کوچکی ام راهی بحر بیکران قطره تا دریا کجا عشق امام رضا کجا تو گل دشتی و من خار نشسته برِ راه خار این صحرا کجا عشق امام رضا کجا این تویی پادشه هر دو جهان و من گدا دل این گدا کجا عشق امام رضا کجا هر دو دنیا نشود برابر محبتت همه ی دنیا کجا عشق امام رضا کجا یا معین الضعفا نور دل همه مدد یا غریب الغربا عزیز فاطمه مدد کوله بار دل من به سمت تو بسته شده از همه دنیا دل زائر تو خسته شده من دخیل ذکر تو هستم و تا روز ابد رشته ی دلم به پنجره ی تو بسته شده این گدایی که به سوی حرمت زده قدم از همه بریده با عشق تو پیوسته شده فیض دیدار تو آرزوی حور و ملک است انتظاری است که بر راه تو بنشسته شده هر که شد طالب دیدار و لقاء وجه حق از همه گسسته و بر ذکر تک وابسته شد حیف باشد که تو باشی و من از تو محروم هر که سرمست تو شد عارف و وارسته شده یا غریب الغربا کن نظری بر این غریب یادگار فاطمه زیارتت نما نصیب زمزمه ی نام تو سرود عرشیان بوَد نغمه ی اهل زمین و اهل آسمان بود بارگاهت که حریم امن و خاص اولیاست نه فقط پناه ما پناه عرشیان بود قدسیان به شوق تو رهسپر زمین شدند حرمت جلوه گه خدای مهربان بود کو مسیحا که ببیند ز غبار حرمت مردگان زنده شوند و اذن حق بر آن بود به میان قلب زائران به هر زیارتت آرزوی دیدنت همیشه در میان بود پیر ما گفت که در دایره ی هر دو جهان حرم تو بهترین نقطه ی این جهان بود کعبه پابوسیِ بارگاه تو می خواهد دل عاشق از ازل نگاه تو می خواهد یار دل خواه منی مهر منی ماه منی مثل ماه آسمان همیشه همراه منی من شب تارم و تاریکم و تو در بر من روز خورشید و سحر اختر و شب ماه منی دل سپردم به تو از روز الستم جانا مهر جان فزای من دلبر دلخواه منی وقت تنهایی و بی کسی و دلتنگی ها تو شفای محنت و غصه ی جانکاه منی اوج بی قراری و غربت و دلواپسی ام همدم اشک من و سوز من و آه منی به زیارتت گواهی بدهم که زنده ای یعتی این که لحظه ی گناهم آگاه منی مبر آبروی این روسیه اِی یار کریم ملکا راه بده در حرمت شوم مقیم
کبوتر حرم شدم، زمزمه ام رضا رضاست کشته ی تیر غم شدم، زمزمه ام رضا رضاست ولی نعمت من است، به گوشه چشم لطف او ببین چه محترم شدم، زمزمه ام رضا رضاست همیشه و در همه جا ، دخیل بر درگه آن پادشه کرم شدم، زمزمه ام رضا رضاست به وقت شادی و به غم، ذاکر نام خوش او همیشه دم به دم شدم، زمزمه ام رضا رضاست امام مهربان من، که با دعای خیر او به عشق هم قسم شدم، زمزمه ام رضا رضاست به خط خونین بنویس، به روی لوح کفنم کبوتر حرم شدم ، زمزمه ام رضا رضاست
این جا که پراز فروغ باور شده است گنجینۀ نور حق مصور شده است از شعشعه ی مشهد وقم دانستم ایران ز دو خورشید منور شده است
تقدیم به محضر امام الرئوف مولانا السلطان ابالحسن علی ابن موسی الرضا علیه السلام جانِ جهان ز آمدنش جان گرفته است عمري دوباره واژه ی احسان گرفته است باران عشق بر سر ایران گرفته است ایران چه برکتی ز خراسان گرفته است موسای اهل بیت به دستش ستاره داشت با او خبر ز معجزه های دوباره داشت تو آمدی و زندگی ما شروع شد با تو علی برای عجم ها شروع شد ایران نفس گرفت و تولا شروع شد پرچم زدی، محرم دنیا شروع شد ای گفتن از علی همه ی اهتمامتان نوری بده به معرفت این غلامتان هر جا که می روم به شما ختم می شود دنیای ما به صحن رضا ختم می شود راه رضا به راه خدا ختم می شود مشهد تهش به کرببلا ختم می شود عمری به این محیط کرم خو گرفته ایم مثل کبوتری به حرم خو گرفته ایم ای آسمان مسافر پایین پای تو رضوان کجاست؟ عابر پایین پای تو خضر نبی مجاور پایین پای تو ای خوش به حال زائر پایین پای تو صحنت بهشت آرزوی ما غلام هاست نامت همیشه آبروی ما غلام هاست با افتخار خادم این آستانه ایم از لطف هم جواری تان جاودانه ایم مثل کبوتران حرم بی کرانه ایم روزی خور همیشه ی این آب و دانه ایم ما بی نیاز از همه محتاج این دریم روزی خور کرامت موسی ابن جعفریم دریاب روزگار مرا ایها الرئوف این قلب بی قرار مرا ایها الرئوف روشن کن اعتبار مرا ایها الرئوف جانی بده بهار مرا ایها الرئوف دستی برار و باز قضا را رقم بزن بر صحن چشم شیفتگانت قدم بزن در گوش من پدر فقط از عشق دم زد است اینگونه شد که قبله ی من سمت مشهد است دست توسلم همه شب رو به گنبد است دور از حرم خرابم و حال دلم بد است صحن تو دیده عشق مرا با نگاه تو من آمدم ز کودکی ام در پناه تو باب الجواد با کرمت آشنا تر است اینجا دلی که می شکند پر بها تر است فریاد اشک سوختگان بی صدا تر است دنیای بی حرم ز جهنم فراتر است ای با خبر ز ماتم زخم عمیق من ای در خوشی و نا خوشی ام هم رفیق من ای بهترین ستاره ی بخت و حیات ما مرهم ترین توسل و راه نجات ما واجب تر از اقامه ی صوم و صلات ما اشک زیارت است شکوه نشاط ما تنها مجال راحتی ام در کنار توست این قلب بی قرار قرارش مزار توست شمس الشموس، نور به کاشانه ام بده گرد ضریح خود پرِ پروانه ام بده دستی به التیام، سرِ شانه ام بده آرامشی به زندگی و خانه ام بده بیچاره آنکسی که نشد مستمند تو خوشبخت آنکه هست اسیر کمند تو با گوشه گوشه ی دلِ در غم نشسته ام چشم امید بر تو و این خانه بسته ام اندازه ی تمام جهان دل شکسته ام آغوش مهر باز کن آقا که خسته ام شیرین ترین خیالِ من آغوش مهر توست من زندگانیم همه بر دوش مهر توست رزق حلال سفره ی ما با دعای توست ایران بلند مرتبه از خاک پای توست در گوش ما ترنّمِ یا مرتضای توست هر کس که دل دهد به حسین آشنای توست فرموده ای به هر نفسی فبکِ لِلْحسین خواهی به قرب حق برسی فبکِ لِلْحسین یابن الشبیب گفتی و دلها کباب شد یک خط حدیث خواندی و آن، یک کتاب شد در عالمِ حسینیه ها انقلاب شد تو روضه خوان شدی و، مخالف جواب شد با اشک چشم و خون جگر گفته ای حسین ای پیر روضه خوان چقدر گفته ای حسین... مانند نیزه زار تنش زخم خورده بود با تیر بی شمار تنش زخم خورده بود با سنگ های هار تنش زخم خورده بود از نعل آب دار تنش زخم خورده بود تا قبل کربلا غم غارت نداشتیم قبل از حسین داغ اسارت نداشتیم
من ریزه خور سفره ی احسان تو هستم عمری به خدا دست به دامان تو هستم هستی تو طبیب همه ای خسرو خوبان من خاک کف پای محبان تو هستم یا ضامن آهو ، یاضامن آهو 2 من آمده ام بر در این خانه گدایی ای یار غریبان که غریب الغربایی دادی ز کرم اذن که پابوس تو آیم مهمانم و سائل که تو سلطان سخایی یا ضامن آهو ، یا ضامن آهو 2 ای زاده ی زهرا که شفیعی و شفایی جز درگه تو نیست مرا مأمن و جایی امید من در دو جهان بر کرم توست فرموده ای از لطف سه جا نزد من آیی یا ضامن آهو ، یا ضامن آهو 2 تو قبله ی عشاقی و حج فقرایی سلطان به خراسان و همه ارض و سمایی این خیل ز زوار ندارد همه عالم هم کعبه ای و مروه و هم سعی و صفایی یا ضامن آهو ، یا ضامن آهو 2