eitaa logo
🌹کانال مولودی و اعیاد غریب آشنا (مبشری)
1.7هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
233 ویدیو
72 فایل
https://eitaa.com/joinchat/1922302029Cf52fe4bfa2 #غریب_آشنا #اشعار_و_نغمات_آیینی_مناسبتی_وکاربردی با محرَّم زخم ما نان و نمک ها خورده است تا ابد از شور عاشورا نمک گیریم ما #محمد_مبشری جهت تبادل و ارتباط مستقیم با شاعر @gharibe_ashena_mobasheri
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام دور گل آمده یا فصل گلاب افشانی است بلبلان را به چمن زمزمۀ روحانی است نقش بر هر ورق گل سور قرآنی است آسمان خنده بزن ماه ربیع الثانی است آفتابا به گل و باغ و چمن خنده بزن نه به‌هر گل، به‌گل روی‌حسن خنده بزن اختر برج ولایت مه تام آورده مهر، با زمزمۀ نور سلام آورده آسمان سجده بر آن ماه تمام آورده بانوی عالم اسلام امام آورده دُر توحید ز دُرج شرف آمد بیرون گهر یازدهم از صدف آمد بیرون یم فضل و شرف وجود به دنیا آمد خلق را قبلۀ مقصود به دنیا آمد حجّت خالق معبود به دنیا آمد پدر مهدی موعود به دنیا آمد دم به دم آیۀ قرآن شکفد از سخنش نقش گلبوسۀ باباست عیان بر دهنش دگران دیگر و فوق دگران این پسر است دُرِ رخشندۀ والا گهران این پسر است خلف صالح نیکو پدران این پسر است پدر منتَظَر منتظِران این پسر است طلعتش آینۀ طلعت احمد باشد نجل پاک سه علی و سه محمّد باشد آسمان شرف و فضل، قمر آورده قرص خورشید در آغوش سحر آورده این حُدَیت است که پاکیزه پسر آورده پسر آورده نه، بر خلق، پدر آورده خرّم آن نخل که یک باغ گل آمد ثمرش صلوات همه بر ماه جمال پسرش این‌گل‌باغ‌بهشت‌است و دوعالم چمن است این‌همان‌جان‌جهان‌است‌وجهانش‌چوتن‌است کنیه‌اش‌عسکری و نام‌نکویش حسن است پای تافرق‌، حسن بلکه حسن‌درحسن است تا ابد باغ دل و گلشن جان خرّم از اوست به‌جهان خرّم‌ازآنم که‌جهان خرّم از اوست این‌چراغی‌است که انوار فلک، هالۀ اوست این‌بهشت‌است که‌حورا و ملک، ژالۀ اوست هر کجا هست بهار از نفس لالۀ اوست جان ما شیفتۀ او دل ما والۀ اوست این گل سرخ جواد بن علی بن رضاست که شمیمش به‌زمین‌وبه‌زمان روح فزاست وحی، از درج دهان ریزد هم چون گهرش نور از مهر جبین خیزد همچون قمرش علم از نخل سخن روید هم چون ثمرش پرچم عدل جهانی است به دست پسرش روی‌خورشید پی سجده به خاک در اوست حسن عسکری و خلق جهان عسکر اوست مهر رخ آینۀ داوریش می‌دانم صاحب منزلت و سروریش می‌دانم بر همه خلق جهان برتری‌تش می‌دانم حسن بن علی عسکری اش می‌دانم تا ابد عالم خلقت همه فرمانبر اوست وحش‌وطیروبشروجن‌وملک عسکر اوست ای که بر سامره‌ات آمده از کعبه درود سر تعظیم به خاکت ملک آورده فرود کوه‌وصحرا و گلستان و یم و چشمه و رود همه دارند به اوصاف تو پیوسته سرود من و مدح تو و فرزند تو و آبایت بلکه یک لحظه شوم زائر سامرّایت من نه مدّاح بلکه سگ کوی توام با همه روسیهی شیفتۀ روی توام در هیاهوی جهان گرم هیاهوی توام خار افتاده کنار گل خوشبوی توام سائلم سائل لطف و کرم وجود شما خاک زیر قدم مهدی موعود شما من همه عمر دم از عترت طاها زده‌ام هر چه جز خطّ شما بوده بر آن پا زده‌ام آتشی بودم و یکباره به دریا زده‌ام دست بر دامن ذرّیۀ زهرا زده‌ام چه شود ای دو جهان عاشق درد و غمتان دستگیری کند از «میثمتان» میثمتان ایام «اللهُمَّ‌العَنِ الجِبتَ والطّاغوت و النَّعثل» «اللهُمَّ عَجِّل لَوَلیِّکَ الفَرَج» @gharibe_ashena_mobasheri313
کم گفتن از مقام کریمان درست نیست غافل شدن زحرمت  آنان درست نیست وقتی که سقف روی سر ما کشیده اند ماندن به زیر بارش باران درست نیست سختی کشیدن اول سیر و سلوک ماست سیرو سلوک راحت و آسان درست نیست وقتی که دست یار گره باز میکند وا کردنش به زور و به دندان درست نیست اصلا که گفته راه به مورش نمیدهد؟! این حرفهای پشت سلیمان درست نیست با یازده هزار گناه آمدیم ما از شوق زنگ یازدهم را زدیم ما تو آمدی و درد دوا شد به راحتی جبرائیل هم برای تو پا شد به راحتی سرمایه دار کرده ای اهل مدینه را خاکی که داشتند طلا شد به راحتی از برکت تو بود که روزی ما رسید حاجات ما نگفته روا شد به راحتی ابن الرضای سومی و از قبال تو هرنوکری گدای رضا شد به راحتی سجاده پهن کردی و گرم دعا شدی قبله برای قبله بناشد به راحتی ای حج نرفته سعی و صفا و حرم تویی بیت الحرام خانه ی تو کعبه هم تویی وقتی برای ما زدن در همیشگی است پس گوشه چشم شاه به نوکر همیشگی است ای حیدری ترین حسن خاندان عشق در توظهور هیبت حیدر همیشگی است بک درهمی که نذر تو کردم هزار شد لطفت به ما هزار برابر!همیشگی است ما زیر سایه تو و سید محمدیم برما محبت دوبرادر همیشگی است رد هم کنی به خانه دیگر نمیرویم این ارتباط ما به تو آخر همیشگی است مشغول پای بوسی آقاست هرچه هست لطف امام عسکری ماست هرچه هست ساعات قلب عاشق و ساعات سامرا ماخیر دیده ایم ز خیرات سامرا در هیچ جای دیگر دنیا ندیده ایم آن لذتی که هست در اوقات سامرا خاکی شدیم در حرم و پاکتر شدیم اینگونه است نوع  کرامات سامرا مارا همین گدا شدن ما بزرگ کرد آقا شدیم تحت عنایات سامرا دیدیم آن زمان که حرم شد بدون سر از کربلا درست شده ذات سامرا آقای من به عالم امکان نگین تویی انگیزه زیارت هر اربعین تویی هرچند مثل چشم تو چشم تری نبود در پادگان برای شما یاوری نبود هرچند نیزه دار دم خانه ی تو بود با نیره برروی تن تو لشکری نبود لحظه به لحظه بود حکیمه کنار تو مثل رضا غم تو غم خواهری نبود هرچند بغض حنجره ات را گرفته بود دیگر بروی حنجر تو خنجری نبود دزدی سراغ پیکر پاک شما نرفت دشداشه ی شما به تن دیگری نبود اهل و عیال تو همه در پشت پرده اند دلشوره تو گم شدن معجری نبود فرقی زیاد بین حسین است با حسن تو نیزه ای نخورده ای از پشت یا حسن @gharibe_ashena_mobasheri313
نماز عشق به پا می کنم به نام حسین به نای سینه نوا می کنم به نام حسین تو زینبی و همه قاصرند از وصفت کتاب عشق تو وا می کنم به نام حسین به نام دلبرت اذن دخول می گیرم طواف کوی تو را می کنم به نام حسین به نام نامی معشوق شهره اند عشاق تو را همیشه صدا می کنم به نام حسین من از تو یاد گرفتم چنین عبادت را میان سجده دعا می کنم به نام حسین قسم به سجده ی تو اعتقاد من این است نماز سوی خدا می کنم به نام حسین تو آمدی که بگویی برای قرب خدا وجود خویش فدا می کنم به نام حسین دمشق و کربلا هر دو تربت عشق است شب ولادت تو وقت صحبت عشق است خدا عنان دل ما به دست تو داده اسیر دام تو اما ز غیر آزاده اگر پیاله ی ما بوی چشم تو گیرد شود برای همیشه لبالب از باده مقام زین اَبی را به هرکسی ندهند که این مدال؛ فقط گردن تو افتاده اگر که باز شود دیده ها ز نور اشک اگر قدم بگذاریم بین این جاده به چشم خویش ببینیم پای پرچم عشق هنوز با کمری راست زینب اِستاده چنان سگی به در خانه ات ببند مرا که نام صاحب کلب است روی قلاده خدا شهود شود بی حجاب در دل شب نشسته دختر زهرا میان سجاده به بی نظیری تو اعتراف باید کرد شبیه کعبه به دورت طواف باید کرد زمان بوسه رسیده کمی مدارا کن رسیده ای بغل یار دیده ات وا کن در این نگاه برای همیشه ای خواهر تمام حُسن خداوند را تماشا کن به فکر عبد گنه کار باش و یک لحظه به احترام حسین دست خویش بالا کن به پشت معجر خود با کمی دعا کردن تمام شهر؛ پر از نور مثل زهرا کن همه به یاد خدیجه رخ تو بوسیدند جلال بانوی مکه دوباره احیا کن ببین چگونه پدر مست دیدن تو شده نظر به چهره ی پر افتخار مولا کن سلام دختر حیدر شریکة الارباب بزرگ زاده بیا و گدای خود دریاب کسی که دست توسل بر این سرا بزند قدم به وادی ممنوعه ی خدا بزند حرام باد به هر عاشقی که بی اذنت قدم برای زیارت به کربلا بزند شناختی که من از دست هایتان دارم بعید باشد اگر دست رد به ما بزند همین کرامتتان شدسبب به هر شب و روز که حلقه دور نگین کرم گدا بزند تو قرص نان خودت را به سائلی دادی که حق به خانه ی تان مهر هل اتی بزند تهجّد سحرت بس که غرق ذات خداست حسین تکیه ی آخر بر این دعا بزند ازان دمی که شده احترامتان واجب به دست های شما بوسه مصطفی بزند ز محضر همه سادات عذر می خواهم اگر که گفته ام آتش به قلب ها بزند خدا نیاورد آن روز را که در شهری کسی به بی ادبی نامتان صدا بزند به غیر حضرت زهرا کسی اجازه نداشت که دست بر گره معجر شما بزند @gharibe_ashena_mobasheri313
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود که فضا جلوه‌گر از آیت زیبایی بود در بهاری که نسیمش نفس جبریل است گل ناز دگری رو به شکوفایی بود خانه‌ای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود تا بیایند به تبریک محمد، جبریل با ملائک همه در حال صف آرایی بود به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود دختری داشت سراپای همانند علی زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود... پنج معصوم به او معرفت آموخته‌اند که ز ایمان و یقین در خور یکتایی بود وصف او عالمۀ غیر معلم شده است تا به این مرتبه‌اش پایهٔ دانایی بود بود از صبر و رضا نایبۀ خاص امام نازم او را که به این قدر توانایی بود کربلا صحنۀ عشق است و در آن صحنۀ عشق همت زینب نستوه تماشایی بود به علمداری صحرای بلا کرد قیام رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود یک زن و آن همه داغ دل و آن‌قدر شکیب عقل از این واقعه در چنبر شیدایی بود... @gharibe_ashena_mobasheri313
هر کس که در این میکده شده باشد ننگ است که دلواپس محشر شده باشد بی ساغر و می مست شود در همه ی عمر با یار اگر عمر کسی سر شده باشد من معتقدم خوب تر از مرغ بهشت است هر کس که درین بام کبوتر شده باشد این چشم طمع داشتن ما فقرا هست زیر سر لطفی که مکرر شده باشد دنیا و قیامت گره ی کور ندارد هر مرد و زنی سائل این در شده باشد حاجت نگرفتن ز خداوند حرام است روزی که صاحب دختر شده باشد جن و ملک و انس شد آواره عالم همه پروانه ی گهواره ی زینب عشق و و زینب هم هم هم زینب از روز ازل دشمن هر ضد ولایت تا روز ابد بانوی بی واهمه زینب هر جا برود ظلم فراری است ازانجا داده است به هر غائله ای خاتمه زینب مردند حسودان و ندیدند شکستش شد خلق حماسه هنر دائم زینب از منظر آنانکه رسیدند به جایی صاحب نفس آن است که شد خادم زینب در مذهب عشاق محال است بمیرد آن کس که شب و روز کند زمزمه زینب خوبان همگی شاعر و مداح حریمش کرده است قیامت نفس گرم سلیمش ای ماه شب و هم صحبت ای وارث صبر علی و عفت زهرا هم هم هم و تو زینبی و معجزه حضرت زهرا جز فاطمه کس لایقه بر مادری ات نیست اثبات شده بار دگر عصمت زهرا شد دار و ندارت همگی خرج امامت حقا که تویی حاصل تربیت زهرا بیچاره شد از طاقت تو نسل امیه در روح بلند تو بود همت زهرا در مکتب تو یاد گرفته است محبت هر کس که مسلمان شده با زحمت زهرا هر کس شده شیدای حسین ، عاشق حیدر گشته است نمک گیر شما دختر و مادر فردوس کجا ، حال و هوای حرم تو دیوانه کننده است صفای حرم تو هم بوی آید و هم بوی هم بوی حسین از همه جای حرم تو چیزی نشود کم ز مقام تو اگر که ما را بنویسند گدای حرم تو ای عمه سادات ! من از دست زمانه دلگیرم و محتاج هوای حرم تو باید که بسوزیم درین آتش حسرت ما که نشدیم از شهدای حرم تو ای وای ازین نفس ازین بی سر و پایی ای وای نمردیم برای حرم تو کن قسمتمان حال و هوای شهدا را لبریز کن از شوق شهادت دل ما را تو زینبی و شمع شبستان حسینی از عالم ذر بی سر و سامان حسینی زهرا سپر جان علی بود همیشه تو نایب زهرا ، سپر جان حسینی هر کس که حسینی است ، نمک گیر وفایت تو واسطه ی لطف فراوان حسینی در مدح تو این بس ز ازل تا ابد الدهر سر سلسله حلقه یاران حسینی لبخند زدی وقت ولادت به برادر شد بر همه اثبات که حیران حسینی از موقع میلاد سرت گرم حسین است هر لحظه تو دلواپس هجران حسینی ای کاش نمی دید دو چشمان تر تو شد نیزه نشین سایه ی بالای سر تو @gharibe_ashena_mobasheri313
تو کیستی که عقل مجنون توست عشق به تو عاشق و مدیون توست تویی جگرگوشهٔ آل کسا به درک تو فهم رسا، نارسا چشم علی محو تماشای تو به جای پای فاطمه پای تو هیچ گلی ندیده خندیدنت به غیر لحظهٔ حسین دیدنت دایهٔ تو ز کودکی غم شده قامت غم در غم تو خم شده کتاب عشق و عقل تألیف توست مُهر به لب، زبان ز توصیف توست تو گردش ثبات اهل‌بیتی تو مجمع صفات اهل‌بیتی دفاع تو، صبر تو، احساس تو حسین تو، حسن تو، عباس تو تو برده‌ای فیض حضور همه تو بوده‌ای سنگ صبور همه روی تو حسرتِ دل آفتاب موی تو شب ندیده حتّی به خواب خاک رهت به عرش پهلو زده پیش قدِ تو سرو زانو زده نیست فلک به قدر، هم پایه‌ات سایهٔ تو ندیده همسایه‌ات مدرسهٔ تو دامن فاطمه معلّمی ندیده و عالمه اُمّ مصائب تو و زینِ اَبی عقیلهٔ هاشمیان زینبی لبت «یکی گوی» دو تا نگفته هر چه شنیده جز خدا نگفته صدای تو دل از علی می‌برد ناز تو را فاطمه هم می‌خرد ولادتت ولادت گریه بود گریهٔ تو شهادت گریه بود تو عین عرفان وِرا نور عین کشتهٔ حقّی و شهید حسین تو روح صوم و معنی صلاتی تو ساحل سفینةالنّجاتی حسین امید خلق در عالمین ولی به هر غم تو امید حسین نام شما هر دو به دنبال هم آینهٔ همید و تمثال هم چنان که نام خالق و رب یکی‌ست نام حسین و نام زینب یکی‌ست... @gharibe_ashena_mobasheri313
ماه يكتايى و بی همتا به دنیا آمدی هم ردیف نور به دنیا آمدی مثل عالی اعلی به دنیا آمدی تو شبیه حضرت به دنیا آمدی روز میلاد تو در تقویم روز باور است روز عشق و روز تکریم مقام خواهر است آمدی و می رسد بانگ مبارک بادها بی معلم می شوی فرزانه ی استادها ای علمدار حقیقت بانی فریادها ای دلیل کاف و ها و یا و عین و صادها هرچه دارد در اختیار جبر توست پرچم شاه شهیدان هم به سوی قبر توست آمدی تا که بگویی قصه ی پرواز را تا کجاها برده ای این شور انسان ساز را ای رسول عشق می بینم ز تو اعجاز را زنده کردی نهضت هفتاد دو سرباز را شام در زیر قدمهای تو در تاب و تب است این تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است آمدی تا انتهای جاده ی عشق و جنون هم ردیفت بعد زهرا کس نبوده تاکنون گامهایت در مسیر آیه ی خواهر صبر و کرم ای دختر والراکعون آمدي در دفتر دلدادگان يكتا شوي آمدي اسطوره ي ميدان شوي ای درخت استوار ای اسوه ی شب زنده دار شد ردیف شرح تو در هر قصیده (اقتدار) با حضورت شاه مردان حرز میخواهد چه کار (آمدی مستانه تر صف می گشاید ) دختر شیری و یک جلوه ز الصمد مادری کردی برایش حضرت بنت اسد حاصل پیوستن دریا به دریا است چشمهایی که ندید الا جمیلا زینب است نقش بازوبند ساقی حرم یا زینب است لافتی الاعلی لا عشق الا زینب است باز هم رو سوی بانوی وفا آورده ام شصت و نه دفعه به لب نام تو را آورده ام واژه ی ایثار را باید به پای تو نوشت در مقام صبر هم باید برای تو نوشت شاه را مشتاق و بی تاب دعای تو نوشت بعد او کرببلا را کربلای تو نوشت جان فدای شاعری که اینچنین زیبا سرود کربلا در می ماند اگر زینب نبود خیرها از تو رسیده دست ما خیر کثیر عشق دارد در کنار تو مراعات نظیر حضرت ام الحیا اخت الحسن بنت الامیر ای اسیری که اسارت شد به دست تو اسیر از میان محملت نور خدا تابیده است دشمنت یک لحظه هم آه تو را نشنیده است عقل را بازی گرفتی عشق حیرانت شده مرتضی هم محو در تفسیر قرآنت شده هر که دیده جلوه هایت را مسلمانت شده هر که نامت را شنیده بعد گریانت شده چند وقتی هست پای تو جنون دلباخته مرز بین حق و باطل را حریمت ساخته کاش قابل بودم و از یاورانت می شدم با نشان بی نشانت می شدم با دو جرعه عشق از لب تشنگانت می شدم از شهیدان دفاع از آستانت می شدم ما همان سیل خروشانیم در راه بلا کلنا اصحابک لبیک بنت المرتضی @gharibe_ashena_mobasheri313
راهِ دل جُز به بی کران نخورَد جز به کویِ"حسین جان" نخورَد سر فرازی نصیبِ سر نشود تا که بر خاکِ آستان نخورد رفت لیلی،به محملش ای‌کاش گردی از شوقِ کاروان نخورد حِسِ پرواز را نمیفهمی بال وقتی به آسمان نخورد هست اینجا بهشت و ما هستیم تا به آن آفتِ خزان نخورد دلِ تو قرص ما قسم خوردیم در دلت آب هم تکان نخورد ما قسم خورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب دل سرا پرده‌ی محبت اوست دلِ عاشق تمامِ قیمتِ اوست نجف از او مدینه هم حتیٰ کربلا هست اگر ، زِ غیرتِ اوست چادرش را بگو تکان بدهد هست محشر اگر ، قیامتِ اوست این حسین است یا که آینه اش این علی هست یا که قامتِ اوست هر که سر داد در رهش فهمید گردنش زیرِ بارِ منت اوست خواست تا بارِ ما سبک گردد کارِ ما نه فقط عنایتِ اوست همه پرورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب می نویسم بر آسمانِ حرم خوشبحالِ مدافعانِ حرم آه یادش بخیر می شُد کاش بشنوم باز هم اذانِ حرم خوشبحالِ کسی که در این راه جا نمانَد زِ کاروان حرم ما که باشیم؟رویِ گنبد هست پرچمِ سرخِ پاسبانِ حرم تو که هستی؟فقط از آنِ حسین من که هستم؟فقط از آنِ حرم دلِ ما تنگِ زینبیه شده دلِ ما تنگ شد به جانِ حرم جگر آورده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب او حسن او حسین با هم شد تا که زهرا چنین مجسم شد از بقیع رفتنش به ما فهماند که نگینِ امام ها هم شد سایبانش برادرش شد تا عصمتش پیشِ ما مُسَلَم شد در نزولش قیامِ عباس است در جلوسَش تمامِ مریم شد زیرِ تابوتِ سینه چاکش باز شانه یِ شهر های ما خَم شد یک نفر وصل شد به اقیانوس یک نفر از میانِ ما کم شد رگ اگر داده ایم با زینب یا علی گفته ایم و یا زینب @gharibe_ashena_mobasheri313
آیِنه در آیِنه نورِ مُکَرَم زینب است جلوه در جلوه تجلیاتِ خاتم زینب است خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است (با مُسَمَط با قصیده با غزل با مثنوی صائِبی از اصفهان و بیدلی از دهلوی جودی و یَغما و نَیِر،شهریار و مولوی می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنزوی این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است) نامِ او پُر کرده عالم را حجابش بیشتر خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر محملش دارد تماشا و رکابش بیشتر گفت با عباس پُشتیبانِ پرچم زینب است شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است عشق وقتی می تپد عاشق، پرستو می‌شود دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو می‌شود هر که با خورشید شد آیینه ی او می‌شود دخترِ شاهِ نجف هم شاه بانو می‌شود یک تن اما حامیِ ناموسِ عالم زینب است از همان اول خدا میخواست او را...شُد حسین اصلاً او با اولین پلکِ تماشا شُد حسین فاطمه شُد مرتضی شُد پیش از آنها شُد حسین گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین او حسین است و حسینش هم مُسَلّم زینب است گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز او که باشد سایبانی قافله دارد هنوز می‌رود پشتِ برادر فاصله دارد هنوز با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز آنکه ریزد در فراقت اشک ماتم زینب است @gharibe_ashena_mobasheri313
شکر خدا که نام مرا مبتلا نوشت از حاجیان کعبه سبز شما نوشت شکر خدا که دست قدر ، دست سرنوشت نام مرا شریف ترین خاک پا نوشت صبح ازل به خاک تو پیشانی ام رسید این سجده را فرشته به پای خدا نوشت از ما سوال شد که اسیر تو می شویم؟ ما خواستیم و آیه ی «قالو بلی» نوشت بالای سر در حرم کبریاییش نام تو را به خط خودش با طلا نوشت یعنی تمام جلوه آل عبا تویی آیینه تمام نمای خدا تویی اعجاز بی مثال شما تا ادامه داشت موسی ادامه داشت مسیحا ادامه داشت بانو اگر به آینه ها سر نمی زدید تاریکی همیشه ی دنیا ادامه داشت تا زندگی ات را به تماشا گذاشتی آن عمر جاودانه زهرا ادامه داشت ای آفتاب روشن شبهای کربلا ای زینب مدینه و زهرای کربلا گفتیم آسمانی و دیدیم برتری گفتیم آفتابی و دیدیم بهتری گفتیم دختر اسد الله غالبی ایام کوفه آمد و دیدیم حیدری تو از زمان کودکیت تا بزرگیت شیوا ترین مفسر الله اکبری تو از کدام طایفه هستی که مستقیم فیض از حضور علم خداوند می بری بر شانه های سبز تو بار رسالت است تو اولین پیمبر بعد از پیمبری خورشید روی تو شرف مشرقین شد یک نیمه ات حسن شد و نیمت حسین شد ای ماورای حد تصور کمال تو بالاتر از پریدن جبریل بال تو از مادری چنین-چنین دختری شود هم خوش به حال فاطمه هم خوش به حال تو غیر از حسین فاطمه، چیزی ندیده ایم در انعکاس آینه های زلال تو نزدیک سایه های عبورت نمی شویم نامحرمان عشق کجا و خیال تو ؟ از گوشه های چشم تو ساحل درست شد محض رضای پای تو محمل درست شد تو زینبی و شیر زن بعد کربلا تفسیر نفس مطمئن بعد کربلا زهرا، نبی ،حسین و علی و حسن تویی بانو تویی تو «پنج تن » بعد کربلا گاهی که طعنه می شنوی صبر میکنی یعنی تویی همان حسن بعد کربلا ای گریه غریبی عریان بی کفن حالا تویی و پیرهن بعد کربلا قلبت تپید وسوره مریم شروع شد غمگین ترین غروب محرم شروع شد ای سایه بلند اباالفضل بر سرت ای بال جبرئیل گلستان معبرت عباس هم رشیدی قد تو را ندید از بس که سر بزیر بُود در برابرت شب زنده دار شام غریبان کربلا دل بسته بر نماز شب تو برادرت ای خطبه صدای تو نهج البلاغه ات وی محمل بدون جهاز تو منبرت هجده سربریده به دنبال چشم تو هجده سر بریده نگهبان معجرت ای قله نجابت توحید ، جای تو عطر حضور فاطمه دارد حیای تو @gharibe_ashena_mobasheri313
امشب خدا به خود داد کوثری در بر گرفته زهرای دیگری یا این که در لباس زن آمد یا اینکه حق به خودداد حیدری این شیردختری است که شمشیر حیدر است سر تا قدم امام مکرر است این پاک تر ز و و است سر تا قدم صحیفۀ آیات محکم است در وصف او مدیحۀ جن و بشر کم است ام المصائب است نه ام المحرم است این سیب سرخ باغ بهشت محمد است آب و گلش تمام سرشت محمد است زهراست جان و این جان فاطمه است ریحانۀ محمد و ریحان فاطمه است و و کوثر و فاطمه است گویی تمام وحی به دامان فاطمه است تنها ای که ندیده از کودکی است بی معلمه بی او درخت سبز ثمر نداشت دریای آرزوی نبوت گهر نداشت انگار روز حادثه کم از پدر نداشت الحق که صبر مادر از این خوب تر نداشت وقت سکوت هم نفسش انفجار بود شمشیر اگر نداشت خودش بود ام الکتاب صبر و کیست زینب است فصل الخطاب و بلا کیست زینب است فریاد خون خون خدا کیست زینب است آیینۀ حسین نما کیست زینب است زینب که لحظه لحظه شده غرق در حسین در گاهواره چشم گشوده است بر حسین زینب که چشم زهرا به سوی اوست المتین شیر خدا تار موی اوست آیینۀ جمال خداوند روی اوست هرجا حسین جلوه کند گفتگوی اوست آبی که دارد آبرو از خاک کوی اوست زین اب است و زین خداست این آیینه دار عرصۀ کرب و بلاست این زینب زنی که بوده به مردان امامتش اعجاز در کرامتش هر روز هست روز بزرگ قیامتش دین سرفراز آمده در ظل قامتش با خون نوشته اند شهیدان مکتبی زینب حسینی است و حسین است زینبی @gharibe_ashena_mobasheri313
آیه‌ای از طرف جنت الاعلی آمد هر ملک سوی زمین بهر تماشا آمد غنچه‌ی خنده به روی لب آمد مژده، ای اهل زمین کبری آمد اشک شوق و ذوق دیدنی است شب، شبِ رحمت حق است، شبی دیدنی است میکده از سر شوق است مرتب گشته ساغر از ناب است لبالب گشته گوش کن... ذکر لب فاطمه زینب گشته ملک از عطر نفس هاش مقرب گشته فاطمه شاد که باشد همه عالم شادند باغ های دو جهان از نفسش آبادند زینب از نسل است، شرافت دارد هیبتش فاطمی و رتبه ی عصمت دارد نزد ما خاک قدم هاش قداست دارد در دل سینه زنان، تخت حکومت دارد تا قیامت همه محتاج و حقیرش هستیم پیرو مکتب و در خط و مسیرش هستیم راهِ بی زینب کبری به خدا بی راهه است سالک خالیِ از معرفتش گمراه است بی سبب نیست که گفتند امین الله است سرّ أب بوده و از سرّ سما آگاه است حافظ و محرم اسرار امامت، زینب صاحب حکمت و دریای بصیرت، زینب خطبه‌اش مثل علی، فن بیانش غوغاست صاحب علم لدنی است شبیه زهراست نائب فاطمه در واقعه ی عاشوراست یک تنه آینه ی پنج تن اهل کساست گرچه گفتند به او عابده ی آل علی کل عمرش همه جا بود به دنبال ولی در صف اول هر معرکه حاضر بودن کوه غم، کوه بلا دیدن و شاکر بودن کم نیاوردن و جنگیدن و صابر بودن همه جا در پی تعظیم شعائر بودن این همه ذره ای از وصف کمالش هم نیست قطره ای از اقیانوس جلالش هم نیست شصت و نه آیه به دنبال دمش می آیند شصت ونه معجزه با بازدمش می آیند شصت و نه ذبح پی هر قدمش می آیند شصت و نه نور طواف حرمش می آیند زینب است و همه محتاج به نورانیتش جمع ها واله و دلداده ی وحدانیتش ما نمردیم کسی صحبت غارت بکند ما نمردیم کسی باز خباثت بکند سمت قصد عزیمت بکند یا که در خواب اگر فکر جسارت بکند... ...سر آن نطفه حرام از رگ گردن بزنیم تا بدانند همه عبد سرای همه هستیم گدای حرمت بی بی جان همه ی ما به فدای حرمت بی بی جان ما کجا... کرب و بلای حرمت بی بی جان خوش به حال شهدای حرمت بی بی جان دور ماندیم رفیقان... سرمان رفت کلاه رانده از سوی بهشتیم و پی بذر گناه @gharibe_ashena_mobasheri313