eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
438 دنبال‌کننده
37.1هزار عکس
12.4هزار ویدیو
193 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ ✍ امام خامنه ای {مد} در نامه مدافع حرم قاسم غریب (مهدی)
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پبکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم ديديم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند... 🍂عکسی- از-شهید-قاسم-غریب- در ساعاتی قبل از شهادتش در قرارگاه فرماندهان در شهر تدمر سوریه 🍂 در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد 21/4/1394 ت ش شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤🖤لبیک یا زینب س🖤🖤 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/p/Cdx1pLbqyaV/?igshid=YmMyMTA2M2Y= توییتر👇 ‏javad gharib (‎@javadgharib71) را بررسی کنید: https://twitter.com/javadgharib71?t=c3-XKWmmp2AeDzXgGw7S5A&s=09 نام جهادی : ع 21/4/1394 ت ش
لااله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین: 🔹🔸🔹😭 چرا مجید رضا رهنورد که بچه مذهبی بود شد😭 مراقب خود، اطرافیان و مان باشیم. 👇👇👇 امروز صبح که خبر اعدام را همراه عکسش دیدم یک حس عجیبی بهم ‏دست داد نشدم به چهره اش که نگاه کردم افسوس خوردم که چرا عاقبت این جوان باید این جوری بشه تا این که بعدازظهر به جلسه ای دعوت شدم، سخنرانش فردی بودکه از زندگی او تهیه کرده بود و در جریان باز جویی وی بود این مطلب از زبان ایشان است. مادرش به امام رضا علیه السلام نامش را ‏مجیدرضا گذاشت از کودکی و هیئتی بود همیشه تلاش میکرد صف اول خودش را جاکند حتی برای ثواب بیشتر نماز، عبا بر شانه می انداخت از 15 سالگی که وارد شد کم کم تحت تاثیر قرار گرفت آنچنان شست و شوی شد که نماز را می کند و اعتقادات مذهبی و عشق به امام ‏حسین ع و حضرت فاطمه س را کنار گذاشته و حتی می کند😳 خودش میگوید ۸ سال رسانه من را تبدیل کرد به یک اتاق گاز که هر لحظه ممکن بود با یک جرقه منفجر شود، روز حادثه با دیدن آن گروه اغتشاش در خیابان آن جرقه زده شد اول در خانه نامه اش را می نویسد که برای من نکنید ‏سر قبرم نخوانید، هر که زده به خاطر کینه ای بوده که از حزب اللهی ها داشته، او میگوید با خودش فکر می کرده بعد از قتل اگر او را بگیرند حتما و تکه تکه اش میکنند برای همین موقع دستگیری میگوید مرا اعدام کنید اما بعد از چند روز که رفتار ماموران اطلاعاتی را می بیند که ‏با دینی با او تعامل می کنند تمام ذهنی اش به هم می ریزد بچه های اطلاعاتی به جای این که او را بزنند و شکنجه ا‌ش بدهند، با او می کنند از زندگیش می پرسند برای اینکه متوجه شود اعتقاداتش اشتباه است به او می دهند بخواند و خلاصه مجرم و بازجو باهم میکنند. آخر تازه ‏فهمیده که این ۸سال چه قدر فضای مجازی مغزش را شستشو داده تا دست به این برند، به مادرش می گوید، با مادران صحبت کن، طلب نکن فقط طلب کن من مثل یک برادرم را کشتم، مجید رضا میگوید چند به دلم مانده، یک بار دیگر دست را ببوسم به مادرم کادو بدهم😭 بعداز ۸ ‏سال دوباره پایم به حرم امام رضا علیه السلام برسد(این حرف را با گریه و زجه میزند و باز جو هم همراهش گریه و زجه میزند)😭 او بسیار پشیمان و شکسته شده بود. در حقیقت می شود گفت دوتا جوان ما را شهید نکرد بلکه دوتا جوان را شهید کرد ویک جوان را ، دشمن یک جوان را که می توانست سرباز امام زمان عج باشد ‏را تبدیل به یک کرد. مراقب خود، اطرافیان و مان در فضای مجازی باشیم.
‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش، خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پبکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال پيکر فرمانده قاسم ديديم به صخره اي که ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند... 🍂عکسی- از-شهید-قاسم-غریب- در ساعاتی قبل از شهادتش در قرارگاه فرماندهان در شهر تدمر سوریه 🍂 در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد 21/4/1394 ت ش شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤لبیک یا زینب س🖤 @gharibshahid
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ 🖤 لبیک یا زینب🖤 شهيد مدافع حرم  قاسم (مهدی) غریب عمليات در تيرماه 1394 هجري شمسي ساعت 12/30 بامداد 24 رمضان در تدمر آغاز شد. 🚩🚩 اون شب قاسم استراحت بود ولي مثل اينکه خوابش،  خواب شهادت بود ، از حاجي اذن عمليات ميگيرد و به ميگويد : من خوب استراحت کردم امشب عمليات را به دست ميگيرم. ساعت 12/30 دقيقه شبيه خون زد و حمله ناگهاني انجام داد ولي قاسم با تعداد نيروهاي اندک در مقابل سپاه بزرگ يزيديان زمان چه کرد ؟؟؟؟ بي سيم زد📞 حاجي حاجي امير همه رو کشوند داخل اتاق سيم و برداشتن و ديدن قاسم اعلام ميکند : شبيه خون زدن تعدادشون زياده اما نيرو کم دارم که سراسر استرس بود و از آنجايي که هوش و دليري اين فرمانده جوان اعتماد داشت خطاب به قاسم گفت : شما حضرت زهرا و حضرت زينب س رو داريد. ... قاسم حتي لحظه اي پشت بي سيم اعتراض نکرد و فرياد زد لبيک يا س لبيک يا زهرا رو بست .. اما تعداد نيروهاي دشمن خيلي زياد بود بچه ها ترسيده بودن و نميتونستن در مقابل تيرهاي زياد دشمن تيراندازي کنن. .. فرمانده قاسم با اينکه يه چشم سالم داشت و چشم ديگرش جانباز بود  ازين صخره به اون صخره مثل مولايش حضرت عباس رجز خواني ميکرد. . راوي و همرزم شهيد قاسم غريب ميگفت من پايين صخره تکيه دادم   آخه تيراندازي دشمن خيلي زياد بود. .. در حيرت بودم قاسم با يک چشم دارد چه ميکند. .. چه طوري دراين تاريکي شب اين طرف و آن طرف ميرود و خواني ميکند و تنهايي تير اندازي ميکند سبحان االله⚘ نيم ساعت بعد که با رجز خواني قاسم  بچه ها روحيه گرفتن شروع کردن به تيراندازي گرد و غبار و دود آتش آسمان را فرا گرفت. .. درگيري به پنج متر و تن به تن رسيد ... ساعت 1 بامداد شد بي سيم قاسم را صدا ميزند. . اما با اصابت تير به قلب مبارک و ترکش به سر مبارک پرکشيد. ...😔😭🕊🕊 عمليات تا سحر ادامه داشت از داعش تلفات زياد گرفتيم. . پنج نفر از بچه هاي خودي هم شدند. .. پيکر بقيه شهدا رو پيدا کرديم. ... اما قاسم پیکرش کجاست؟؟ گويا داعش به دنبال پيکري آمده بود که براي سرش تعيين کرده بودن. . اما پيکر قاسم را پيدا نکردن. .. گويا بي بي دوعالم حضرت س به فکر فرمانده قاسم بود و طبق روايت پيکرش تا صبح غيب شده بود. . صبح رفتيم دوباره به دنبال  پيکر فرمانده قاسم ديديم    به صخره اي که  ساعاتي قبل عمليات بود و روي همان تخته سنگ که چشم جانبازش شفا گرفته بود تکيه داده.. نزديک شديم فکر کرديم قاسم خوابيده.. آخه با وجود تير به قلب مبارک به قلب و ترکش به سرش پيکرش به زمين نخورده. .. بلندش کردم ديدم خون از بدن مبارکش جاري شده است. . نامه رو از جيبش بيرون آوردم و خواندم. . نوشته بود خداوندا امشب که شيپور جنگ در اين منطقه تدمر دميده ميشود به چشمان جانبازم نور و به زانوان کم توانم توان ده و کمکم کن تا مرد باشم و امتحانم را خوب پس بدهم .. شهید غریب میگفت: 👇 ⬅️اون شب تازه از عملیات به قرارگاه ارتش سوریه برای استراحت برگشتیم. فردای آن روز ⬅️میگفت اصلا شهید غریب خستگی براش مهم نبود 👌 غریب اون شب بچه ها که خواب بودن همه رو با 😊 که داشتن برای به سر گرفتن بیدار میکردند...   در خــون خفته كه نگذارد، نخل زينبيـ خم گردد شادي ارواح پاک شهدا به ويژه روح پاک فرمانده بي ريا  شهيد قاسم غريب سه صلوات هديه بفرماييد 🌹🌹 🖤🖤لبیک یا زینب س🖤🖤 21/4/1394 ت ش
یڪ خواهـــش برادرانہ🦋 شهید وصیت‌من‌بہ‌دخترانے‌کہ‌عکس‌هایشان‌ را‌درشبڪہ‌های‌اجتماعے‌مےگذارند‌،‌ این‌است‌کہ‌این‌ڪار‌شما‌باعث‌مے‌شو‌د امام‌زمان‌"؏ـج"‌خون‌گریہ‌‌ڪند... بعد‌از‌اینکہ‌وصیت‌و‌خواهشم‌را‌شنیدید‌ بہ‌آن‌عمل‌ڪنید؛ زیرا ما‌ می‌رویم‌تا‌از‌شرف‌و‌آبروےشما‌ زنان‌دفاع‌ڪنیم‌ مانندخانم‌حضرت‌زهرا‌"س"‌باشید. شهید مــدافع حرمــ شهید‌مهدی‌محسن‌رعد
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊🌹بسم الرب الشهید قاسم غریب🕊🌹 🔴   شهید مدافع حرم (مهدی) غریب در نامه اش نسبت به رفتار انقلابی ✨درطور عمرم افراد زیادی بودند که خواستند من را به انحراف بکشند، با دلسوزی و از اهدافی که داشتم بازدارند. ✨ اما من همیشه به آن اهداف والا فکر کردم و گوش به حرف آنها ندادم و ففط میشنیدم. 👈 مراقب رفتار خود باشید... ✍ شهید قاسم ((مهدی)) غریب 1494/4/16 جبهه سوریه {تدمر} کوههای پالمیرا.
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊🌹بسم الرب الشهید قاسم غریب🕊🌹 🔴 شهید مدافع حرم (مهدی) غریب در نامه اش نسبت به رفتار انقلابی ✨درطور عمرم افراد زیادی بودند که خواستند من را به انحراف بکشند، با دلسوزی و از اهدافی که داشتم بازدارند. ✨ اما من همیشه به آن اهداف والا فکر کردم و گوش به حرف آنها ندادم و ففط میشنیدم. 👈 مراقب رفتار خود باشید... ✍ شهید قاسم ((مهدی)) غریب 1394/4/21 جبهه سوریه {تدمر} کوههای پالمیرا. @gharibshahid
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊🌹بسم الرب الشهید قاسم غریب🕊🌹 🔴   شهید مدافع حرم (مهدی) غریب در نامه اش نسبت به رفتار انقلابی ✨درطور عمرم افراد زیادی بودند که خواستند من را به انحراف بکشند، با دلسوزی و از اهدافی که داشتم بازدارند. ✨ اما من همیشه به آن اهداف والا فکر کردم و گوش به حرف آنها ندادم و ففط میشنیدم. 👈 مراقب رفتار خود باشید... ✍ شهید قاسم ((مهدی)) غریب 16/4/1394 جبهه سوریه {تدمر} کوههای پالمیرا. @gharibshahid ا
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊🌹بسم الرب الشهید قاسم غریب🕊🌹 🔴 شهید مدافع حرم غریب در نامه اش نسبت به رفتار انقلابی ✨درطور عمرم افراد زیادی بودند که خواستند من را به انحراف بکشند، با دلسوزی و از اهدافی که داشتم بازدارند. ✨ اما من همیشه به آن اهداف والا فکر کردم و گوش به حرف آنها ندادم و ففط میشنیدم. 〽️👈 ...مراقب رفتار خود باشید..... ✍ شهید قاسم ((مهدی)) غریب 1394/4/21 جبهه سوریه {تدمر}
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊🌹بسم الرب الشهید قاسم غریب🕊🌹 🔴 شهید مدافع حرم غریب در نامه اش نسبت به رفتار انقلابی ✨درطور عمرم افراد زیادی بودند که خواستند من را به انحراف بکشند، با دلسوزی و از اهدافی که داشتم بازدارند. ✨ اما من همیشه به آن اهداف والا فکر کردم و گوش به حرف آنها ندادم و ففط میشنیدم. 〽️👈 ...مراقب رفتار خود باشید..... ✍ شهید قاسم ((مهدی)) غریب 16/4/1394 جبهه سوریه {تدمر} کوههای پالمیرا. 👇👇 ╔══ೋღ 🌺ღೋ══╗ ✍ @gharibshahid ╚══ೋღ 🌺 غریب شهادت
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊🌹بسم الرب الشهید قاسم غریب🕊🌹 🔴   شهید مدافع حرم غریب در نامه اش نسبت به رفتار انقلابی ✨درطور عمرم افراد زیادی بودند که خواستند من را به انحراف بکشند، با دلسوزی و از اهدافی که داشتم بازدارند. ✨ اما من همیشه به آن اهداف والا فکر کردم و گوش به حرف آنها ندادم و ففط میشنیدم. 〽️👈 ...مراقب رفتار خود باشید..... ✍ شهید قاسم ((مهدی)) غریب 21/4/1394 جبهه سوریه {تدمر} کوههای پالمیرا. 👇👇 ╔══ೋღ 🌺ღೋ══╗ ✍ @gharibshahid ╚══ೋღ 🌺 غریب شهادت