eitaa logo
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
433 دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
12.5هزار ویدیو
195 فایل
ڪانال رسمے شهید مدافـع حـرم مداح سردار خلبان جانباز اهل بيت فرمانده قاسـم{مهدی}غریـب مسافر شام برگرفته از وصيت نامه باحضور همرزمان و خانواده شهيد ارتباط با خادم 👇 @khademshahidanam 2
مشاهده در ایتا
دانلود
جدایی از مثل جدایی از است. این را همه در دیدیم.
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت دهم 👉 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 نامه و شهید مدافع حرم {مهدی} غریب ❇️ آوازه این آن سوی مرزها در جبهه و برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی نام یک سپاهی ایرانی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که خط مقدم نبرد با داعش و 3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ⚜ داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای سر وی جایزه تعیین کردند؛ 🔰 و تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، 🌷 چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند 〽️ اما دو ماه بعد از قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش تا حدود زیادی ویران شد . 🔆🔆 🕊 شهادت قاسم غریب را با و شب های عملیات مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، ها برای دلسرد کردن رزمندگان جبهه مقاومت کردند شان یعنی غریب کشته شده ↩️ اما مدام به خط سر می کشید و فریاد یا زهرا و یا حسین و لبیک یا زینب س سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد ؛ 🥀 نیمه های شب بود که فرمانده شد و دیگر صدایی نیامد ، 🕸 اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، 🕊🌹 آری فرمانده به کشیده بود 🍂 و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی وار برای حمایت از زینب" سلام الله علیها" از روستایی در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت دهم ...👉 ادامه دارد ..👉 👇 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid 21/4/1394 ت ش شب بخیر 🌹⚘🌹⚘
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت شانزدهم 👉 ادامه نامه و مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب 🌷 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 🌷وقتی برای رساندن خبر قاسم غریب می خواستند نزد وی بروند ، نمی دانستند چطوری این پیام را به این مادر بدهند ، با توجه به سابقه احتمال می رفت مادر با شنیدن خبر شهادت فرزندش بهم بریزد؛ خلاصه. .. ⬇️ 🇮🇷 ⏺بچه های سپاه به شهید رفتند و در خانه نشستند . ❣مادر شهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت : می دانم که شهید شده است . 💜💜 او این موضوع را از سالها پیش می دانست که مکتب و بالاخره یک روزی در رکاب همین مکتب به شهادت می رسد برای همین به سایر بچه های سپاه که اشک می ریختند، دلداری می داد . ❇️ ما آنجا مکتب و صبوری اینطور ایرانی شدیم که وار راه را ادامه می دهند و با انگیزه ای مضاعف به محل خدمت خود برگشتیم . ❣👇 زاهدپور یکی از پاسداران بازنشسته استان گلستان بعد از 🕊 غریب هر پنجشنبه به گلزار شهدای سیدمیران و منزل پدری قاسم غریب می رفت؛ 🍁 آنجا به قاسم غریب می گفت : دعا کنید من به سوریه بروم و شهید بشوم . شهید زیر بار چنین دعایی نمی رفت اما زاهدپور هر پنجشنبه می رفت و باز هم بر دعای قاسم اصرار می کرد تا اینکه مادر گفت : من می کنم که آنچه که دوست داری به آن برسی و اینگونه بود که زاهدپور این کردکویی به رفت و در دفاع از حرم زینب (سلام الله علیها) به آرزوی دیرینه اش و یاران باوفایش چون غریب پیوست . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت شانزدهم ..👉 ادامه دارد ... 👉 👇 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid 21/4/1394 ت ش شب بخیر 🌷🌼⚘
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت دهم 👉 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 نامه و شهید مدافع حرم {مهدی} غریب ❇️ آوازه این آن سوی مرزها در جبهه و برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی نام یک سپاهی ایرانی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که خط مقدم نبرد با داعش و 3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ⚜ داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای سر وی جایزه تعیین کردند؛ 🔰 و تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، 🌷 چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند 〽️ اما دو ماه بعد از قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش تا حدود زیادی ویران شد . 🔆🔆 🕊 شهادت قاسم غریب را با و شب های عملیات مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، ها برای دلسرد کردن رزمندگان جبهه مقاومت کردند شان یعنی غریب کشته شده ↩️ اما مدام به خط سر می کشید و فریاد یا زهرا و یا حسین و لبیک یا زینب س سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد ؛ 🥀 نیمه های شب بود که فرمانده شد و دیگر صدایی نیامد ، 🕸 اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، 🕊🌹 آری فرمانده به کشیده بود 🍂 و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی وار برای حمایت از زینب" سلام الله علیها" از روستایی در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت دهم ...👉 ادامه دارد ..👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت شانزدهم 👉 ادامه نامه و مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب 🌷 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 🌷وقتی برای رساندن خبر قاسم غریب می خواستند نزد وی بروند ، نمی دانستند چطوری این پیام را به این مادر بدهند ، با توجه به سابقه احتمال می رفت مادر با شنیدن خبر شهادت فرزندش بهم بریزد؛ خلاصه. .. ⬇️ 🇮🇷 ⏺بچه های سپاه به شهید رفتند و در خانه نشستند . ❣مادر شهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت : می دانم که شهید شده است . 💜💜 او این موضوع را از سالها پیش می دانست که مکتب و بالاخره یک روزی در رکاب همین مکتب به شهادت می رسد برای همین به سایر بچه های سپاه که اشک می ریختند، دلداری می داد . ❇️ ما آنجا مکتب و صبوری اینطور ایرانی شدیم که وار راه را ادامه می دهند و با انگیزه ای مضاعف به محل خدمت خود برگشتیم . ❣👇 زاهدپور یکی از پاسداران بازنشسته استان گلستان بعد از 🕊 غریب هر پنجشنبه به گلزار شهدای سیدمیران و منزل پدری قاسم غریب می رفت؛ 🍁 آنجا به قاسم غریب می گفت : دعا کنید من به سوریه بروم و شهید بشوم . شهید زیر بار چنین دعایی نمی رفت اما زاهدپور هر پنجشنبه می رفت و باز هم بر دعای قاسم اصرار می کرد تا اینکه مادر گفت : من می کنم که آنچه که دوست داری به آن برسی و اینگونه بود که زاهدپور این کردکویی به رفت و در دفاع از حرم زینب (سلام الله علیها) به آرزوی دیرینه اش و یاران باوفایش چون غریب پیوست . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت شانزدهم ..👉 ادامه دارد ... 👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت دهم 👉 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 نامه و شهید مدافع حرم {مهدی} غریب ❇️ آوازه این آن سوی مرزها در جبهه و برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی نام یک سپاهی ایرانی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که خط مقدم نبرد با داعش و 3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ⚜ داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای سر وی جایزه تعیین کردند؛ 🔰 و تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، 🌷 چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند 〽️ اما دو ماه بعد از قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش تا حدود زیادی ویران شد . 🔆🔆 🕊 شهادت قاسم غریب را با و شب های عملیات مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، ها برای دلسرد کردن رزمندگان جبهه مقاومت کردند شان یعنی غریب کشته شده ↩️ اما مدام به خط سر می کشید و فریاد یا زهرا و یا حسین و لبیک یا زینب س سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد ؛ 🥀 نیمه های شب بود که فرمانده شد و دیگر صدایی نیامد ، 🕸 اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، 🕊🌹 آری فرمانده به کشیده بود 🍂 و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی وار برای حمایت از زینب" سلام الله علیها" از روستایی در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت دهم ...👉 ادامه دارد ..👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ ‍ ‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️
‍ ‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت شانزدهم 👉 ادامه نامه و مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب 🌷 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 🌷وقتی برای رساندن خبر قاسم غریب می خواستند نزد وی بروند ، نمی دانستند چطوری این پیام را به این مادر بدهند ، با توجه به سابقه احتمال می رفت مادر با شنیدن خبر شهادت فرزندش بهم بریزد؛ خلاصه. .. ⬇️ 🇮🇷 ⏺بچه های سپاه به شهید رفتند و در خانه نشستند . ❣مادر شهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت : می دانم که شهید شده است . 💜💜 او این موضوع را از سالها پیش می دانست که مکتب و بالاخره یک روزی در رکاب همین مکتب به شهادت می رسد برای همین به سایر بچه های سپاه که اشک می ریختند، دلداری می داد . ❇️ ما آنجا مکتب و صبوری اینطور ایرانی شدیم که وار راه را ادامه می دهند و با انگیزه ای مضاعف به محل خدمت خود برگشتیم . ❣👇 زاهدپور یکی از پاسداران بازنشسته استان گلستان بعد از 🕊 غریب هر پنجشنبه به گلزار شهدای سیدمیران و منزل پدری قاسم غریب می رفت؛ 🍁 آنجا به قاسم غریب می گفت : دعا کنید من به سوریه بروم و شهید بشوم . شهید زیر بار چنین دعایی نمی رفت اما زاهدپور هر پنجشنبه می رفت و باز هم بر دعای قاسم اصرار می کرد تا اینکه مادر گفت : من می کنم که آنچه که دوست داری به آن برسی و اینگونه بود که زاهدپور این کردکویی به رفت و در دفاع از حرم زینب (سلام الله علیها) به آرزوی دیرینه اش و یاران باوفایش چون غریب پیوست . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت شانزدهم ..👉 ادامه دارد ... 👉 🇮🇷 😷 تلگرام ⬅️ @gharibshahid ایتا ⬅️ https://eitaa.com/gharibshahid سروش sapp.ir/gharibshahidg اینستاگرام https://www.instagram.com/tv/CLYtfv1JwWi/?igshid=sa0tj4gfj28r 21/4/1394 ت ش
16.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 پویانمایی | دیر رسیدم من … با نوای حاج محمود کریمی 🌐 مرکز متنا سازمان فضای مجازی بسیج 🏴 @gharibshahid 🌷🍃
فرمانده امیر 🖤🖤 مسافر شام🖤🖤
‍ 🍃مدافعان حرم که راهشان است و در آن شکی نیست، اما حرفم با مردمی است که را ذکر لب کرده اند و خودشان تماشاچی میدان شده اند. 🍃خوابِ غفلت و منطقمان را بیخیال کرده است. برای حسین سینه می زنیم اما نمیدانم پاسخ به اینکه آیا حسین وار زندگی می کنیم یا نه چیست؟ 🍃شب اگر کربلا بودیم و در تاریکی شب، امام می فرمود هرکس میخواهد می تواند برگردد. نمیدانم چه می کردیم!! 🍃مدافعان حرم، یارانی هستند که به پای ماندند و حال برای دفاع از حرم خواهرش گویان راهی می شوند. محمود رادمهر از جمله محبّانی است که پرستوی دلش در هیئت حسین بال و پر گرفت. وقتی روضه و بازار را شنید، کوچ کرد سوی حرم و بال هایش را نذر دفاع از حرم بی بی کرد. 🍃 دلی که با ارباب خو بگیرد، نمی تواند را تنها بگذارد. از محمود فقط مژده شهادتش آمد و پناهگاهِ پیکرِشهدا، جسمش را در آغوش گرفت. خانطومان نمی توانست از محمود دل بکند که سالها پیکرش را میزبان بود. 🍃 بعد از ۵ سال به حرمت بیقراری های مادرش، برای چشم های منتظر همسرش و فرزندانش، برای هوشیاری دلهای به خواب رفته و به قول خودش برای برگشت. 🍃 با آمدنش، دل ها زیر و رو شد. بغض ها شکست و اشک ها، روح خسته از گناه را شست. توبه کردند و ها، تشنه تر شدند برای اما آن ها که خود را به خوابِ غفلت زده و قصد بیداری ندارند تیر طعنه هایشان بر قلب داغدار خانواده شهدا می نشیند. کاش اگر مرهم نیستیم، نمک روی زخم نباشیم. ✍️نویسنده : منتظر 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۳ آذر ۱۳۵۹ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۵ 🥀مزار شهید : مازندران، ساری، آرامگاه مجدالدین 🕊محل شهادت : خانطومان
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت دهم 👉 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 نامه و شهید مدافع حرم {مهدی} غریب ❇️ آوازه این آن سوی مرزها در جبهه و برای سرکردگان داعش خیلی آشنا بود . های جاسوسی نام یک سپاهی ایرانی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که خط مقدم نبرد با داعش و 3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر عهده دارد . ⚜ داعش فهمیده بود تا غریب در خط مقدم می جنگد و می کند، مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای همین برای سر وی جایزه تعیین کردند؛ 🔰 و تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، 🌷 چون غریب سرسختانه از این شهر دفاع می کردند 〽️ اما دو ماه بعد از قاسم غریب بدست داعش افتاد و این شهر تاریخی و باستانی توسط داعش تا حدود زیادی ویران شد . 🔆🔆 🕊 شهادت قاسم غریب را با و شب های عملیات مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی وصف نشدنی در ایجاد شده بود ، صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، ها برای دلسرد کردن رزمندگان جبهه مقاومت کردند شان یعنی غریب کشته شده ↩️ اما مدام به خط سر می کشید و فریاد یا زهرا و یا حسین و لبیک یا زینب س سر می داد و با این کار روحیه نیروها را بالا می برد ؛ 🥀 نیمه های شب بود که فرمانده شد و دیگر صدایی نیامد ، 🕸 اوضاع هم آرام بنظر می رسید ، دم که زده شد قاسم غریب در کنار صخره ای پیدا شد ، 🕊🌹 آری فرمانده به کشیده بود 🍂 و این آرزویی بود که او را برای دفاع از مرزهای معنوی وار برای حمایت از زینب" سلام الله علیها" از روستایی در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به سوریه کشانده بود . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت دهم ...👉 ادامه دارد ..👉
‍ ⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 ⭕️ 🛑⭕️🛑🌷 ⭕️ ⭕️🛑⭕️🌷 🌷 🛑⭕️🛑🌷 🌷🛑 ⭕️🛑⭕️🌷 🌷⭕️🛑 🌷🌷🌷🌷 🌷⭕️⭕️🛑 قسمت شانزدهم 👉 ادامه نامه و مدافع حرم قاسم {مهدی} غریب 🌷 🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑 🌷وقتی برای رساندن خبر قاسم غریب می خواستند نزد وی بروند ، نمی دانستند چطوری این پیام را به این مادر بدهند ، با توجه به سابقه احتمال می رفت مادر با شنیدن خبر شهادت فرزندش بهم بریزد؛ خلاصه. .. ⬇️ 🇮🇷 ⏺بچه های سپاه به شهید رفتند و در خانه نشستند . ❣مادر شهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت : می دانم که شهید شده است . 💜💜 او این موضوع را از سالها پیش می دانست که مکتب و بالاخره یک روزی در رکاب همین مکتب به شهادت می رسد برای همین به سایر بچه های سپاه که اشک می ریختند، دلداری می داد . ❇️ ما آنجا مکتب و صبوری اینطور ایرانی شدیم که وار راه را ادامه می دهند و با انگیزه ای مضاعف به محل خدمت خود برگشتیم . ❣👇 زاهدپور یکی از پاسداران بازنشسته استان گلستان بعد از 🕊 غریب هر پنجشنبه به گلزار شهدای سیدمیران و منزل پدری قاسم غریب می رفت؛ 🍁 آنجا به قاسم غریب می گفت : دعا کنید من به سوریه بروم و شهید بشوم . شهید زیر بار چنین دعایی نمی رفت اما زاهدپور هر پنجشنبه می رفت و باز هم بر دعای قاسم اصرار می کرد تا اینکه مادر گفت : من می کنم که آنچه که دوست داری به آن برسی و اینگونه بود که زاهدپور این کردکویی به رفت و در دفاع از حرم زینب (سلام الله علیها) به آرزوی دیرینه اش و یاران باوفایش چون غریب پیوست . 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 🛑⭕️🛑🌷 پایان قسمت شانزدهم ..👉 ادامه دارد ...
▪️عظمت عاشورا امام خمینی (ره): واقعه عظیم از ۶۱هجری تا قیام عالمی بقیة‌الله (ارواحنا فداه) در هر مقطع انقلاب‌ساز است. 📆 شهادت مظلومانه علیه‌السلام و یاران آن حضرت