eitaa logo
قرارگاه حاج قاسم سلیمانی
12.3هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
17.5هزار ویدیو
64 فایل
«بِسْمِ اللَّهِ القٰاصِمِ الجَبّٰاریٖنْ» خط خون نقطه‌ی پایان سلیمانـی نیست... بِھ‌َراسـ💪ـید که این اولِ بسم الله است...🌷 کانون تبلیغاتی پربازده قاصدک ❄️👇 https://eitaa.com/joinchat/3340238882Ca4b5329bfc
مشاهده در ایتا
دانلود
🚨 امر به معروف جالب نسبت به حجاب خانم بی‌نظیر بوتو🚷 💠 خانم بی نظیر بوتو نخست وزیر فقید پاکستان که خدمت رهبر انقلاب آمده بود، ما نسبت به حجاب ایشان ایراد گرفتیم و حتی چادری برایشان پیدا کردیم و ایشان چادر به سر خدمت آقا رسید. آقا از همان اول در مقام نصیحت برآمدند و فرمودند: دخترم، تو فرزند اسلام هستی، تو فرزند امیرالمؤمنینی، تو فرزند اهل بیتی، تو فرزند قرآنی، تو مسلمانی، تو شیعه هستی.  همین طور آقا ادامه دادند و کاری کردند که خانم بی نظیر بوتو شروع به گریه و زاری کرد و در حالی که گریه می‌کرد،😭 می‌گفت: یک خواهش دارم و آن اینکه روز قیامت مرا شفاعت کنید. آقا بلافاصله فرمودند: "شفاعت مخصوص محمد و آل محمد است. بهترین شفاعت در این دنیا این است که شما مشی و مرامتان را با اهل بیت علیهم السلام هماهنگ کنید. از زی خودتان که مسلمانید، دست برندارید و از لباس دین خارج نشوید."😇☝️ 🔰 راوی: حجة الاسلام موسوی کاشانی
●خانواده شهید مغنیه به یک مهمانی خانوادگی بزرگ دعوت بودند. محل مهمانی در منطقه الغبیری بود.همه بچه ها و نوه ها به مناسبت ولادت حضرت رسول ص دور هم جمع بودند.از همه ی نوه ها درخواست شده بود برای این جلسه صحبتی کوتاه آماده کنند و طی چند کلمه بگویند که برای سال جدید میلادی چه برنامه هایی دارند .همه ی نوه ها صحبت کردند تا اینکه نوبت رسید ●به جهاد مغنیه..جهاد فقط گفت:  طرحم برای سال بعد را هفته ی آینده میگویم!...همه شروع به اعتراض کردند، می گفتند جهاد دارد شرطی که برای همه گذاشته شده را نقض میکند. بعضی ها میگفتند کارش را آماده نکرده است! ●وسط خنده و اینکه هرکسی به شوخی چیزی میگفت، جهاد از حرفش کوتاه نیامد، اصرار داشت که طرحش برای سال آینده را هفته ی بعد می گوید.درست یک هفته بعد دوباره خانواده دور هم جمع شدند ولی این بار، در بین خیل گسترده ی کسانی که برای تسلیت آمده بودند!!... طرح جهاد، شهادت بود. ✍راوی:مادربزرگ شهید 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ●ظرف غذایش که دست‌ نخورده می‌ماند، وحشت می‌کردیم...! «فقط برای خدا» ; مجموعه روایاتی از سلوک و مکتب سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷
🏴 ۱۱۹ روز در سوگ سردار دلها 🌷شادی ارواح طیبه شهدا علی الخصوص شهدای مقاومت فاتحه‌ای قرائت بفرمایید.
✍شهید حاج قاسم سلیمانی خداوند،‌ای عزیز! من سال‌ها است از کاروانی به جا مانده ام و پیوسته کسانی را به سوی آن روانه می‌کنم، اما خود جا مانده ام، اما تو خود میدانی هرگز نتوانستم آن‌ها را از یاد ببرم. 📚فرازی از وصیت شهید سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این فیلم رعب انگیز را ببینید این صحنه ها هزاران بار در اطراف مرزهای ما تکرار شد برخی از زنان و کودکان دنیا روزهای تلخ و دردناکی را پشت سر گذاشتند که هیچ بشری به چشم ندیده بود . در این معرکه های وحشت انگیز تنها حاج قاسم سلیمانی و یارانش بودند که بفریاد بشریت رسیدند..... لعنت خداوند بر مدیران فرهنگی و سینما گران و هنرمندان و سلبریتی هایی که نمیخواهند و نمیگذارند صنعت سینمای کشور به این حماسه های ماندگار و بی نظیر بپردازد...
✂️برشی از مصاحبه شهید حاج قاسم سلیمانی پیرامون شهید مهدی زین الدین: اولین باری که با آن چهره زیبا و دلاور رو به رو شدم واقعا معنویت از سیمایش می بارید. شاید نیم ساعتی بیشتر از آشنایی مان نگذشته بود که احساس کردم سالها با او دوست هستم. برخورد خوبی که داشت و جذابیتی که در وجودش بود مرا شیفته خودش کرد. این عشق و علاقه ام به او تا زمان شهادتش باقی بود و به همین خاطر در جلساتی که داشتیم بیشتر کنار آقامهدی می نشستم. ✅ فاتح خیبر (شهید مهدی زین الدین)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بیینید 🔖کارنامه پُربار رحمةاللّه‌علیه به روایت رهبر معظّم انقلاب
ماه رمضان بود و ما در سوریه بودیم که یکی از افسرهای ارشد سوری ما را به ضیافت افطار دعوت کرد 🍃 با تعدادی از رزمندگان از جمله ، بیضائی به میهمانی رفتیم و خیلی هم تشنه بودیم ؛ دو سه دقیقه بیشتر تا افطار نمانده بود و می خواستیم وارد سالن غذا خوری شویم اما محمود رضا منصرف شد و گفت من بر می گردم❗️ رزمندگان لبنانی اصرار داشتند که با آنها به افطاری برود و من نیز مصر بودم که دلیل برگشتنش را بدانم ، بیضائی به من گفت شما ماشین را به من بده که برگردم و شما بروید و افطارتان را بخورید ، من هم بعد از افطار که بر گشتید دلیلش را برایتان می گویم . بعد از افطار علت انصرافش از میهمانی را پرسیدم و او در جوابم گفت👇: اگر خاطرت باشد این افسر قبلا نیز یکبار ما را به میهمانی ناهار دعوت کرده بود ؛ آن روز بعد از ناهار دیدم که ته مانده ی غذای ما را به سربازانشان داده اند و آنها نیز از فرط گرسنگی با ولع غذای ته مانده را می خورند😓 ، امروز که داشتم وارد سالن می شدم فکر کردم اگر قرار است ته مانده ی غذای افطاری مرا به این سربازها بدهند ، من آن افطار را نمی خورم...☝️ نقل از سرهنگ پاسدار محمدی جانشین تیپ امام زمان (عج) سپاه عاشورا شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | گلایه سپهبد قاسم سلیمانی به جایگاه امام و آیت‌الله خامنه‌ای در سیستم آموزشی کشور به مناسبت روز معلم 🏷 تدوین: محمد ایمان تنها
📸تصویر دیده نشده از سردار دلها شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷«پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله علیه و آله و سلم)»: 🍃الـمُجاهدونَ فی ‌سبیلِ ‌اللهِ قُوّادُ اَهلِ الـجَنّةِ ✨مجاهدان در راه خدا رهبران اهل بهشتند. (مستدرک،‌ ج ١١، ص ١٨)
❣دایی‌های مجید همه نانوایی داشتند؛ مجید می‌رفت دم در نانوایی بربری دایی‌اش می‌ایستاد به کسانی که توانایی خرید نان نداشتند از جیب خودش نان میخرید ودستشان میداد ❣بعضی وقت ها هم با مناسبت و بی مناسبت هزینه یک روز پخت نان را به شاطر میداد و میگفت نان رایگان به مردم بدهد. ❣آنقدر در این نانوایی ایستاد تا به مجید بربری🥖 معروف شد؛ از بس به این اسم معروف شده بود؛ وقتی هم که ثبت نام کرد برای اعزام به سوریه حاج جواد از مسئولین گردان امام علی(علیه السلام) فکر میکرد فامیلش بربری است. راوی: مادر شهید 🌷
🌹جانبازی حاج قاسم قبل از تشکیل تیپ ✍سردار قاسم سلیمانی : شب عملیات طریق‌القدس، ما وارد کانالی شدیم که از ابتدای خط خودی تا پشت خط، زیر خمپاره ۱۲۰ و ۱۶۰ بود. تیر مستقیم تانک‌ها روی کانال می‌ریخت. نخستین آتش سنگین دشمن بعد از شروع جنگ و در جبهه‌ها، همان جا بود. یک ساعت از لو رفتن تک گذشته بود که خط خودی تا خط خودشان را تمام زیر آتش گرفته بودند. معابر هم لو رفته بود. حمید در گروهان اول بود. ما منتظر بچه‌های اهواز بودیم که قرار بود خط را بشکنند تا ما پشت سر آنها به خط دوم و به سمت پل سابله برویم. ۱۰۰ متری از خاکریز فاصله گرفته بودیم. آتش دشمن بود که روی سرمان می‌ریخت. حمید آمد پیش من و گفت: «اینطوری همه بچه‌ها شهید می‌شوند. بگذار من گروهانم را ببرم نزدیک سیم‌خاردار عراقی‌ها و از کار بیندازم‌شان». من موافقت کردم و او گروهانش را تا نزدیک سیم‌های خاردار برد. همین‌جا بود که من زخمی شدم. اکبر محمدحسینی با ۲ گروهان عقب بود. بچه‌های اهواز موفق نشده بودند خط را بشکنند. خون زیادی از من رفته بود و دیگر رمق نداشتم. نمی‌خواستم بگویم زخمی شده‌ام و روحیه بچه‌ها را تضعیف کنم. حمید خودش را به من رساند و اصرار کرد سریع خودم را نزدیک معبر برسانم و بر کار آنها نظارت کنم اما من گفتم: «نمی‌توانم بیایم، خودت برو هر کاری می‌توانی بکن.» فکر کنم فهمید حالم مناسب نیست. سری تکان داد و خداحافظی کرد و رفت به خط. مکالمه من و حمید ۱۰ ثانیه هم طول نکشید. حمید در کمتر از ربع ساعت خط اول عراقی‌ها را گرفت. شلیک کالیبرها و خمپاره‌های‌شان قطع شد و بچه‌ها شروع کردند به پاکسازی. فریاد الله‌اکبر در خط پیچید. اکبر تماس گرفت و هدایت ۲ گروهان بعدی را به عهده گرفت که به سرعت رفتند روی خاکریز و رو به جلو حرکت کردند. همین موقع بود که من از حال رفتم و به پشت جبهه منتقل شدم. بعدها شنیدم حمید با یک کمر نارنجک جلوی همه حرکت می‌کرده و داخل سنگرها که ۵ تا ۲۰ متر از هم فاصله داشته‌اند، نارنجک می‌انداخته و آنها را منهدم می‌کرده است. در یکی از این سنگرها، عراقی‌ها متوجه نارنجک می‌شوند و آن را به بیرون پرت می‌کنند که خوشبختانه حمید فورا روی زمین می‌خوابد اما ترکش‌های خمپاره پیشانی‌اش را زخمی می‌کنند. با این وجود، از پا نمی‌نشیند و به پیشروی ادامه می‌دهد. مرا به بیمارستان منتقل کردند و پس از بهبودی و بازگشت، قرار شد «تیپ ثارالله» را تشکیل بدهم. آنچه خواندید،‌ بخشی از کتاب «ذوالفقار»؛ برش‌هایـــی از خاطرات شفاهـی سپهبد شهید قاسم سلیمانی به همت علی اکبری مزدآبادی در انتشارات یازهرا بود. ✨🌟🌟✨
سردار قاسم سلیمانی : ملت ها و دولت ها امروز به ایران بالاترین سطح اعتماد را دارند چون ایران توانست ملت های مختلفی را ناجی بشود. هیچ کشوری هم نمی‌تواند در این پیروزی با ایران رقابت کند چون نوع عمل ملت ایران و رهبری و دولت و فرزندان ایران با آنها کاملا متفاوت است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥تصاویر فوق‌العاده احساسی تصاویر منتشر نشده از حضور حاج قاسم سلیمانی در جمع مدافعان حرم خوزستانی 🔺 هرکی با سردار عکس گرفته شهید شده حواستون باشه...
•°💓🌟🌈•° گـذرزمــان ، همه‌چیزࢪاباخودمی‌برد جزࢪدّنـگاھ‌تــورا . . .♡ 💔 🌙
✍حاج قاسم سليمانی: شرط شهید شدن شهید بودن است.. اگر امروز کسی را دیدید که بوی شهید از کلام رفتار و اخلاق او استشمام شد،بدانید او شهید خواهد شد و تمام شهدا این مشخصه را داشتند...
" شهادت " ، نوعی ‌" مدیریت " است آدمهای معمولی خیلی هم که موفق باشند ، زندگی خود را مدیریت می کنند ! اما " شهدا " ، مرگ خود را نیز ، مدیریت میکنند ... " شهادت " ، یعنی: زندگی مان را کجا ، خرج کنیم که زندگی دیگران معنی پیدا کند نشر حداکثری با شما 📜
پیر میگه حاج قاسم جوون میگه حاج قاسم مرد میگه حاج قاسم زن میگه حاج قاسم مذهبی میگه حاج قاسم غیر مذهبی میگه حاج قاسم بی دین میگه حاج قاسم دانشجو میگه حاج قاسم ورزشکار میگه حاج قاسم بازیگر میگه حاج قاسم اصلاح طلب میگه حاج قاسم اصولگر میگه حاج قاسم حاج قاسم میگه امام خامنه ای 💚🌱 ✋✨ 💔
📷لوح | أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ ✍ در ماه مبارک رمضان اگر زمان افطار به خانه می‌رسیدند، می‌گفتند برای راننده و محافظ‌ها افطار آماده کنید تا به خانه‌شان میرسند، بتوانند کمی افطار کنند و گرسنه نمانند.
*زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....‍* 😭😭 حسین خرازی نشست ترک موتورم🏍 بین راه، به یک نفربر پی ام پی، برخوردیم که در آتش🔥 می سوخت. *فهمیدیم یک بسیجی داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد؛ من و حسین آقا هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش🔥 جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا ضجه و ناله نمی زد❌ و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: خدایا! الان پاهام داره می سوزه! می خوام اون ور ثابت قدمم کنی☝️ *خدایا!* الان سینه ام داره می سوزه😭 این سوزش به سوزش سینه ی حضرت زهرا نمی رسه خدایا! الان دست هام سوخت می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم🤲 نمی خوام دست هام گناه کار باشه! *خدایا!* صورتم داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه♥️ برای ولایته *اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!* آتش که به سرش رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، دارم تموم می کنم. لااله الا الله😭 *خدایا!* خودت شاهد باش! خودت شهادت بده آخ نگفتم😭 آن لحظه که جمجمه اش ترکید💥 من دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود. دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کرد😭 و می گفت: خدایا! ما جواب اینا را چه جوری بدیم⁉️ ما فرمانده ایناییم؟ اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه جواب اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر گریه کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🌺
📸 تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی در آخرین افطار ماه مبارک رمضان همراه با فرماندهان سپاه
🔸قاسم مجروح شده بود. برای درمان او را به مشهد فرستاده بودند. چون شکمش ترکش خورده بود از زیر قفسه سینه‌اش تا روی مثانه‌اش را باز کرده بودند و وضع بدی داشت. ۴۶-۴۵ روز کسی نمی‌دانست قاسم سلیمانی زنده است یا شهید شده. در آن زمان هم فرمانده گردان بود که مجروح شد. بالاخره شهید موحدی کرمانی پسر همین آقای موحدی کرمانی قاسم را در مشهد پیدا کرد و گفت طبقه سوم یک بیمارستان در مشهد است. پزشک حاج قاسم از منافقین بود و می‌خواست حاج قاسم را بکشد، به همین دلیل شکم قاسم را باز گذاشته بود که منجر به عفونت شده بود. یک پرستار باشرف کرمانی به خاطر حس کرمانی و ناسیونالیستی‌اش قاسم را شب دزدیده بود، جایش را با دو مریض دیگر در یک طبقه دیگر عوض کرد و به دکتر گفته بود قاسم را از اینجا بردند. قاسم باز یک دوره دیگر از ناحیه دست مجروح شد تا می‌گفتند برو دکتر می‌ترسید، تا می‌گفتند برو بیمارستان در می‌رفت. فضای ما در جنگ این بود. من از هویت ملی و اعتماد به نفسی صحبت می‌کنم که جنگ با خودش آورد و این ملت را آبدیده کرد ❤️
💢" می‌بینی باباجان! اساطیر شاهنامه دارند سرک می‌کشند تا تو را ببینند. ♦️عرفای ادوار تاریخ بساط حجره معرفت برچیده اند تا پای درس تو بنشینند. پهلوانان بازو به بازوی پوریا سرفرود آورده اند پیش مرام تو... ♦️مادران دارند قصه تو را برای بچه هایشان می‌گویند که مگر در گذر تاریخ نام تو کمرنگ نشود. می‌بینی؛ دشنمانت سر به آسمان گرفته اند تا مگر نگاهشان به اوج نگاه تو برسد. شب پرستان را راهی به خورشید نیست. "
اخلاص شهید حاج قاسم سلیمانی در همه کارهای که انجام می داد باعث شد خداوند به او چنین عزت و محبوبیتی عنایت کند. هیچ وقت اجازه نمی داد از او تعریف کنند و در مجلسی که دعوتش می کردند اگر در آنجا عکسش نصب شده بود می فرمود : اگر می خواهید من صحبت کنم عکس من را بردارید
دلمان برایت تنگ شده حاجی! کجایی مرد بحرانها... این روزهای سخت بهت نیاز داریم ..
🔹ای خدای عزیز و ای خالق حکیم و بی‌همتا ! دستم خالیست و کوله‌پشتی سفرم خالی، من توشه‌ای برنگرفته‌ام، چون فقیر را درنزد کریم،چه حاجت است به توشه و برگ؟! ✍فرازی از وصیتنامه شهید
می‌خواستند تسبیحش را بگیرند. نداد؛ گفت: آدم در میدان نبرد تفنگش را به کسی نمی‌دهد. بعد از خداحافظی، یک نفر از طرفش برای همه انگشتر آورد. 🌷