eitaa logo
قصه کودکانه
4.4هزار دنبال‌کننده
584 عکس
1.3هزار ویدیو
217 فایل
یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیبا و دیدنی در مورد سیره و زندگی امام محمد باقر علیه السلام 🌸 امام محمد باقر (ع) مبارک
کیسه گمشده.mp3
4.33M
قصه گو : فرهاد عسگری منش ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
از امشب به مدت ۴۵ شب انشاالله به شرط حیات قصه های کتاب روزی بود و روزی نبود رو خدمتتون میفرستم
می می نی گل می کشه یا نی نی .mp3
4.48M
قصه گو : سرکار خانم ضیائی ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
امیر هنرمند.mp3
3.09M
قصه گو : سرکارخانم دشتی ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
AudioCutter_AudioMix_AudioCutter_Voice 145.mp3
1.77M
شعر:مو گناه است شاعر:محمد سعید مهدوی باصدای: سرکار خانم فائزه ماهری ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
روزی بود و روزی نبود.mp3
2.53M
مقدمه کتاب،حرفهای خوبی برای بچه ها داره ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
💞 روزی بهلول به حمام رفت ولی خدمه حمام به او بی اعتنایی نمودند و آن قسم که دلخواه بهلول بود او را کیسه ننمودند. با این حال وقت خروج از حمام بهلول ده دینار که همراه داشت را به استاد حمام داد و کارگران چون این بذل و بخشش را دیدند همگی پشیمان شدند که چرا نسبت به او بی اعتنایی کردند. بهلول باز هفته دیگر به حمام رفت ولی .... این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ، ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد ، حمامی ها متغیر گردیده پرسیدند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست ؟ بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها ادب و رعایت مشتری های خود را بنمایید. ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
دُم جنبانک و کرگدن.mp3
4.42M
😊💕 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
🐸☘ قورباغه ساده دل ☘🐸 قصه ای کودکانه و آموزنده درباره فریب خوردن  یکی بود یکی نبود،غیر از خدا هیچ کس نبود. در کنار رودخانه ای بزرگ و پرآب قورباغه ای زندگی می کرد که بسیار ساده بود و همیشه حرف دیگران را خیلی زود باور می کرد و فکر می کرد که آنها راست می گویند. قورباغه ساده هر روز روی تنه درختی می نشست و به دور و برش نگاه می کرد. یک روز وقتی آقا گنجشکه از بالای سر قورباغه پرواز می کرد با خودش فکر کرد قورباغه را اذیت کند. این بود که رفت و روی شاخه درختی در نزدیکی قورباغه نشست و جیک جیک کنان گفت: «سلام آقا قورباغه… چه روز قشنگی است.» قورباغه سرش را بالا گرفت و به گنجشک نگاه کرد و گفت: «بله روز خیلی خوبی است.» گنجشک گفت: «من حالم خیلی خوب است و احساس خوشحالی می کنم، ولی انگار تو بیمار شده ای! آیا این طور است؟» قورباغه با ناراحتی به بدنش نگاه کرد و گفت: «تو چرا چنین حرفی را می زنی؟» گنجشک بال هایش را به هم زد و گفت: «مگر چشمهایت خوب کار نمی کند؟ نمی توانی رنگ بدنت را که سبز است ببینی؟» قورباغه به بدن سبز رنگ خودش فکر کرد با تعجب پرسید: «مگر چه عیبی دارد که بدن من سبز رنگ باشد؟» گنجشک با بازیگوشی گفت: «خوب این علامت بیماری است دیگر! مگر پوست مرا نمی بینی؟ می دانی چرا سبز نیست؟… چون سالم هستم. در صورتی که مال تو سبز است و این نشان می دهد که تو بیماری!.» قورباغه وقتی این حرف را شنید، خیلی ناراحت و نگران شد و ساکت و غمگین سر جایش نشست. قورباغه روی تکه چوبی که در زیر بدنش قرار داشت دراز کشید و شروع کرد به گریه کردن و از خودش پرسید: برای اینکه بار دیگر حالم خوب بشود باید چکار کنم؟» او همین طور که گریه می کرد به همراه جریان آب رودخانه به جلو رفت. صدایش به گوش جغد عاقلی که روی شاخه درختی لانه داشت رسید. جغد وقتی صدای گریه آقا قورباغه را شنید، از درخت پایین آمد و به طرف او رفت و گفت: «چه شده آقا قورباغه؟ برای چه گریه می کنی؟» آقا قورباغه سرش را بالا گرفت و به جغد نگاه کرد و گفت: «ای بابا دست به دلم نگذار که خیلی ناراحتم.» جغد جلوتر آمد و گفت: «خوب بگو چه شده است و برای چه ناراحتی!؟ شاید من بتوانم به تو کمک کنم.» قورباغه همان طور که گریه می کرد گفت: «من بیمار شده ام و برای همین خیلی ناراحت هستم، چون نمیدانم چه کار کنم تا حالم خوب بشود.» جغد عاقل پرسید: «تو از کجا فهمیده ای که بیمار شده ای؟» قورباغه به بدن خود اشاره کرد و گفت: «مگر نمی بینی که تمام بدنم سبز رنگ شده است. پس بیمار هستم.» جغد وقتی این حرف را شنید تعجب کرد و پرسید: «چه کسی به تو گفته که رنگ سبز نشانه بیماری است؟ » قورباغه با ناراحتی گفت: «گنجشک این حرف را زد.» جغد عاقل با شنیدن این حرف فهمید که گنجشک می خواسته قورباغه را ناراحت کند. جغد کمی آرام شد و گفت: «آقا قورباغه به برگ های درخت نگاه کن! آیا آنها سبز نیستند؟» قورباغه نگاهی به برگ های درخت انداخت و گفت: «درست است.آنها سبز هستند.» جغد باز هم پرسید: «چمن ها چه؟ آیا آنها هم سبز رنگ هستند یا نه؟» قورباغه نگاهی به چمن های اطراف رودخانه انداخت و گفت: «بله…بله. آنها هم سبز رنگ هستند.» جغد دانا گفت: «خوب حالا به من بگو آیا درخت ها و چمن ها بیمار هستند؟» قورباغه پس از لحظه ای گفت: «خیر، آنها شاداب و سرحال هستند.» جغد بال هایش را برهم زد و گفت: «آفرین.. حالا همه چیز را فهمیدی. و تو هم بیمار نیستی، بنابراین دیگر نباید ناراحت باشی.» او این را گفت و از آنجا رفت. قورباغه که دیگر فهمیده بود بیمار نیست شروع به رقصیدن و آواز خواندن کرد و پشت سر هم می گفت: «رنگ سبز بهترین رنگ روی زمین است!رنگ سبز بهترین رنگ روی زمین است!» و این در حقیقت همان صدای «قور، قور» است که تمام قورباغه ها از دهانشان خارج می کنند، چون می خواهند بگویند که بیمار نیستند و رنگ سبز بدنشان خیلی هم قشنگ و خوب است. ☘ 🐸☘ ╲\╭┓ ╭ 🐸☘ ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
Different Singer - Lalaei1 (320).mp3
8.01M
لالایی شبانه: عروسک خشکل من ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
Ayato Alkorsi Sound.mp3
6.9M
لالایی شبانه: آیت الکرسی کلمات زیای خداوند❤️❤️❤️ آروم بخوابی نازنین من ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
من امام باقر (ع) را دوست دارم_صدای کل کتاب_381049-mc.mp3
16.05M
🌃 قصه شب 🌃 🍃من امام باقر علیه السلام را دوست دارم 🌼 میلاد امام باقر (ع) مبارک باد 🌸🌸🌸🌸 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
2⃣6⃣3️⃣ قصه شب 💠 قصه شب | «پدر و مادر مهربونِ نوک حنا و نوک طلا» ✍️ نویسنده: محمدرضا فرهادی حصاری 🎤 با اجرای: صادقی، سما سهرابی، راحیل سادات موسوی 🎞 تنظیم: محمد‌علی حکیمی و محسن معمار 🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا 💠 هدف قصه: داستان گم شدن جوجه کبوتری است که در اثر بازیگوشی چند پسربچه، زخمی شده و در نهایت از خانواده‌اش جدا می‌شود. هدف از این قصه، آموزش رفتار صحیح با حیوانات و همچنین همنوعان است. ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh
هدایت شده از تدریس یار پایه اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقویم دوشنبه ۳ بهمن ۱۴٠۱❄️ طراح: مینا قشلاقی🌸🌹 التماس دعا 🙏 ✅جهت سفارش در مجموعه کانالهای ۱۵ گانه تدریس یار ؛ https://eitaa.com/teacherschool ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @tadriis_yar1
4_1103009509271404657.mp3
891.2K
: فرشته کوچولو یه دختر پنج ساله است که میخواد به زودی به مهد کودک بره، اون برای رفتن به مهد کودک خیلی خوشحاله، امروز صبح با شادی از خواب بیدار شد بعد از این که دست و صورتشو شست، با ... 👇 ✅ یه کانال پر از داستانهای صوتی کودکانه🧑‍🎄 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @ghesehayekoodakaneeh