خُب
معلوم شد که قصه مینوفن فقط بدنبال سرگرمی نیست و دوس داره در کنار قصه های خوب و سرگرم کننده ، یه اتفاق تربیتی درست و حسابی هم بیافته 😍
که چی بشه ؟🧐
که هم حال بچه های گُلمون بهتر باشه، هم حال بابامامانای عزیز و هم جامعه ی متعادل تری داشته باشیم 👨👩👧👧
شاید بگی که خُب خیلی ها تو فضای مجازی دارن این کار رو میکنن و من مدتهاست فلان کانال و فلان سایت رو میشناسم که خیلی هم باحال و پرطرفدار هستند 📱
جواب : بله همینطوره ، زحمات زیادی داره کشیده میشه ، دست همشون هم درد نکنه 🙏☘☘
اما از نظر قصه مینوفن ، تربیت یه کار بسیار تخصصی و چند بُعدیه
🔸یعنی هم باید مبانی تربیتی رو بدونیم
🔸هم روانشناسی یاد بگیریم
🔸هم بدونیم هنر چیه و چطوری ازش استفاده کنیم
🔸و هم مخاطب خودمون رو بشناسیم و بدونیم چه ویژگی هایی داره و چطوری باید باهاش رابطه برقرار کنیم
دیدید که وقتی یکی از عزیزانمون دچار یه بیماری صعب العلاج جسمی شده چطور سراسیمه و با دقت دنبال یه دکتر باتجربه و باسواد می گردیم و دیگه به هر پزشکی به سادگی اعتماد نمی کنیم 🍄
مسئله تربیت هم همینطوره و چه بسا خیلی مهم تر ، چون بحث بحثِ سلامت روح و روان بچه های ماست ، پس لازمه که با دقت جلو بریم و بدونیم که چطور پزشک روح و مربی خوب رو شناسایی کنیم .🔬
برای امروز کافیه 😉
شاید فردا راجع راههای شناخت طبیب روح یا مربیِ خوب بیشتر با هم حرف بزنیم 🗝
بریم یه کوچولو پشت صحنه ببینیم از تلاش شبانه روزی دوستان برای شما 🎥🤚
#یه_قُلُپ_حرف_بزرگونه
#قسمت_سوم
@ghesseminofen 🪴💜
12.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما که نفهمیدیم عمو رضا چی گفت !!!
اگه شما فهمیدین به ما هم بگین 😁
🎥پشت صحنه ای از تلاش شبانه روزی
دوستان برای بچه های گُلمون ❤️
@ghesseminofen🪴💜
🎧نام قصه : ماجرای شیری که غمگین بود
نویسنده : نورا حق پرست
قصه گو : مهسا مظفری
گروه سنی : ۳ سال به بالا
تدوین و صداگذاری : استودیو قصه مینوفن
#قصه_شب🌜
🧸توضیحات : قصه ی شیر کوچولویی که ناراحت بوده و تصمیم میگیره دنبال چیزی بگرده که ناراحتی اونو از بین ببره ، توی این مسیر دوست های اون ، دونه به دونه بهش اضافه میشن و همراهیش میکنن تا وقتی که...
آنچه کودکان از شنیدن این قصه می آموزند:
#همدلی
#دوستی
#محبت
#توجه_به_پیرامون
#نوع_دوستی
#مهربانی
@ghesseminofen 🪴💚
ماجرای شیری که غمگین بود.mp3
8.16M
🎧نام قصه : ماجرای شیری که غمگین بود
نویسنده : #نورا_حق_پرست
قصه گو : #مهسا_مظفری
گروه سنی : #۳_سال_به_بالا
تدوین و صداگذاری : استودیو قصه مینوفن
#قصه_شب🌜
🌟قصه مینوفن؛ شربتی با طعم رویاهای کودکی🌟
@ghesseminofen|🪴💚
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
هدایت شده از قصه مینوفن
15.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلاااام به همه ی قصه مینوفنی های عزیز🌷
مخصوصا دوستای جدیدمون ❤️
میدونید که قصه مینوفن بدنیا اومد ...
تا دنیای بچه هارو زیباتر کنه🌈
لبخند رو لب هاشون بیاره🙃
و دست های کوچیک و قشنگشون رو بگیره تا قدم به قدم کنارهم رشد کنیم و بالا و بالاتر بریم 🌱
بزرگترین هدف قصه مینوفن ، خوب کردن حال بچه های این سرزمینه 🌎✨💙
اگر دلت میخواد سهمی تو این کار داشته باشی ، همین حالا کانال مارو به دوستان و اطرافیانت معرفی کن و دلیل لبخندشون باش💗
@ghesseminofen 🪴💚
هدایت شده از قصه مینوفن
معرفی کنید2.mp3
3.34M
✨پاسخ به سوالات پرتکرار والدین✨
توسط مدیر تیم قصه مینوفن_آقای انتظام 🎙☎️
@Ghesseminofen 🪴💚
🎊 امروز هم یه آیتم جدید داریم چه آیتمی 🎊
یخورده کاراش مونده بریم تکمیلش کنیم🏃♂🏃
✨ امروز اعلام میکنیم ✨
و این هم از آیتم جدید
🎈🎊#بقیهش_با_تو🎊🎈
بنام خدای مهربان
یکی بود یکی نبود
روزی پیکو اومد لب رودخونه آب خوره
که عکسش افتاد توی آب
و با یه چیز عجیبی روبرو شد
روی بدنش دیگه هیچ خالی نبود
صافِ صاف زردِ زرد 🦒
تا حالا هیچ زرافه ی بدون خالی توی جنگل دیده نشده بود و پیکو خیلی نگران شد، تا اینکه ...🤔
♥️ گلهای قشنگم
دوست داریم ادامه ی این قصه رو از زبون شما بشنویم؛
به نظر شما چه ماجرایی میتونه برای پیکو اتفاق بیافته ؟!
ادامه ش رو بنویسید و برامون به این نشانی ارسال کنید 👇
💌@honar_andisheh
زیر قصه هم اسم ، سن و شهرتون رو بنویسید و دوستانتون رو هم به این رقابت باحال دعوت کنید 🥇🥈🥉
تا پایان آذر هر ۲۰۰۰ بازدید از قصه ی شما
طی دو هفته⏰
۱۰۰ هزار تومان جایزه نقدی داره 😳🎁💶
منتظریما ⏰😘
@ghesseminofen 💜🪴
🎧نام قصه : امین ترین دوست
نویسنده : کلر ژوبرت
قصه گو : ریحانه
گروه سنی : ۵ سال به بالا
تدوین و صداگذاری : استودیو قصه مینوفن
#قصه_شب🌜
🧸توضیحات : داستان در فضای جنگل نیلی شکل می گیره و فیل کوچیکی که تازه به این جنگل وارد شده ، ابتدا با ترس بقیه از ظاهر خودش مواجه می شه . اما پس از مدتی همه از اون خوششون میاد و دوست دارن باهاش دوست بشن. حالا فیل کوچولو باید یکی از اون هارو بعنوان دوست خودش انتخاب کنه...
آنچه کودکان از شنیدن این قصه می آموزند:
#خداشناسی
#تامل
#تفکر
#پرسشگری
#تربیت_فکر
#خودشناسی
@ghesseminofen 🪴💚
امین ترین دوست 1.mp3
15.81M
🎧نام قصه : امین ترین دوست
نویسنده : #کلر_ژوبرت
قصه گو : #ریحانه
گروه سنی : #۵_سال_به_بالا
تدوین و صداگذاری : استودیو قصه مینوفن
#قصه_شب🌜
🌟قصه مینوفن؛ شربتی با طعم رویاهای کودکی🌟
@ghesseminofen|🪴💚
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
💌
ریحانه ی حسینی که لیسانس معماریه و ۴ فرزند داره، برای قصه مینوفن پیام داده و گفته :
یه شب تو یه دورهمی فامیلی که حداقل ۳۰ تا بچه از درو دیوار بالا می رفتن ،
میزبان یه ابتکاری به خرج داده بود و از دوست روانشناسش دعوت کرده بود تا بعد از شام ، چند دقیقه راجع به روحیات بچه ها و روش فرزند پروری برای پدر مادرای جمع ، صحبت کنه ،
بیچاره یه بارم وسط صحبت توپ خورد تو صورتش🤭 اما اهمیت نداد و با خنده ای بحثش رو ادامه داد ؛
متاسفانه اون شب و سرِ فرزند چهارمم ، تازه فهمیدم چقدر از ریزه کاریهای تربیت کم میدونم و چه کارهایی که اگر ۲۱ سال پیش با بچه اولم انجامشون داده بودم ،
خیلی از چالش های امروز رو نداشتم .
✨✨✨✨✨✨
✍ یادمون باشه که پیچیده ترین کار این دنیا تربیته ، تربیت انسان.
و هر چی تو این زمینه یاد بگیریم کمه ...
#یه_قُلُپ_حرف_بزرگونه😎
#قسمت_چهارم
@ghesseminofen 🪴💜
قصه مینوفن
و این هم از آیتم جدید 🎈🎊#بقیهش_با_تو🎊🎈 بنام خدای مهربان یکی بود یکی نبود روزی پیکو اومد
به نام خدای مهربان
یکی بود یکی نبود
روزی پیکو اومد لب رودخونه آب بخوره که عکسش افتاد توی آب و با یه چیز عجیبی روبرو شد.
روی بدنش دیگه هیچ خالی نبود!
صافِ صاف زردِ زرد،
تا حالا هیچ زرافه ی بدون خالی توی جنگل دیده نشده بود و پیکو خیلی نگران شد.
تا اینکه یک میمون رو دید که داره بهش میخنده .
پیکو به میمون گفت: چرا تو روی بدنت خال داری؟
نکنه خالهای من رو تو دزدیدی ؟!
یک دفعه پیکو کوچولو تند و تند دوید تا میمونو بگیره و خالهاشو برداره .
میمون هم که دید پیکو داره به سمتش می دوه ،سریع دوید و فرار کرد،
میمون بدو پیکو بدو، که ناگهان میمون افتاد توی چاه و زرافه هم که داشت میدوید افتاد توی همون چاه ، بعد دیدن یک بچه کبوتر چاهی، داره رنگ درست میکنه.
پیکو و میمون با هم پرسیدن: تو اینجا چیکار میکنی؟
کبوتر که راه فرار نداشت گفت: ببخشید من بودم که روی بدن شما نقاشی کشیدم ،
روی خالهای تو رنگ زرد و روی بدن میمون خال های سیاه کشیدم.
پیکو پرسید: چطور میشه این رنگها رو پاک کرد من که نمیتونم اینطوری برگردم خونه مون ؟
کبوتر گفت: خودمم نمیدونم، اما از جغد دانا شنیدم که گفت: باید با آب اقیانوس این رنگ ها رو پاک کرد،
چون با هیچ آب دیگری پاک نمیشن.
پیکو و میمون گفتند: پس باید ما را به آنجا ببری تا خودمان را بشوییم.
کبوتر هم ناچار بود که به آنها کمک کنه. خلاصه، پیکو، کبوتر و میمون با هم راه افتادند .
همینطور که میرفتند دیدن یه سطل افتاده روی زمین.
کبوتر گفت: شاید این سطل به دردمون بخوره ،بهتره با خودمون بیاریمش. پیکو و میمون هم قبول کردند .
یک عالمه راه رفتن تا به اقیانوس رسیدند. زرافه و میمون خواستن برن توی آب ،اما کبوتر گفت: ممکن است شما غرق شوید. بعد یک سطل آب از اقیانوس برداشت و روی پیکو و میمون ریخت.
و کمی بعد رنگها پاک شدند و همه با هم به سمت جنگل برگشتند.
وقتی به جنگل رسیدند کبوتر چاهی که خانه اش توی چاه بود از آنها عذر خواهی کرد و رفت به سمت چاه ،
اما پیکو و میمون بهش گفتند: یادت بمونه که تو دیگه نباید حیوانات رو رنگ کنی
تو که هنرمندی میتونی کار بهتری انجام بدی مثل: رنگ کردن خانههای حیوانات و اونها رو اینجوری خوشحال کنی .
قصه ما به سررسید کلاغه به خونش نرسید.
✍نویسنده:محمدحسین انتظام
🙎♂سن : ۱۱ ساله
🏠از شهر قم
ممنونیم از ✨محمد حسین عزیز ✨ که به زیبایی تونست داستان پیکو رو ادامه بده و اون رو به قصه مینوفنی ها هدیه کنه،
ما هم براش دعا میکنیم تا تو کارهاش هر روز موفق و موفق تر باشه 🤲
شما هم هنوز فرصت دارید تا قصه پیکو رو اونطوری که دوست دارید برای ما بنویسید و ارسال کنید . 😘
راستی بچه ها 📣
تا پایان آذر ماه ، به هر قصه ای که طی دو هفته ۲k بازدید بخوره ۱۰۰ هزار تومان🎁 هدیه داده میشه 😳
#بقیهش_با_تو
#داستان_پیکو
@ghesseminofen 🪴💜