eitaa logo
کانال اختصاصی قاسم کاکایی
676 دنبال‌کننده
318 عکس
81 ویدیو
15 فایل
🔺 کانال اختصاصی اطلاع رسانی برنامه‌ها و نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🔺 کانال اطلاع رسانی دکتر قاسم کاکایی در تلگرام: https://t.me/ghkakaie ارتباط با مدیر کانال : @Admin_ghkakaie
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح_گلشن_راز_جلسه_۱۱۸_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
25.82M
🎙️ باز نشر  فایل صوتی اثر منظوم شیخ محمود شبستری (ره) ▶️ جلسه ۱۱۸ 🕝مدت زمان صوت: ۲۶ دقیقه و ۵۴ ثانیه 🗓️تاریخ تدریس: ۱۰ خرداد ۱۳۹۱ ✅تدریس شده در حوزهٔ علمیهٔ شهید محمد حسین نجابت( ره) ✅ @ghkakaie
درسگفتار شرح گلشن راز، جلسهٔ ۱۱۸: یکی از بوی دردش ناقل آمد یکی از نیم جرعه عاقل آمد یکی از جرعه‌ای گردیده صادق یکی از یک صراحی گشته عاشق یکی دیگر فرو برده به یک بار می و میخانه و ساقی و میخوار کشیده جمله و مانده دهن باز زهی دریا دل رند سرافراز در آشامیده هستی را به یک بار فراغت یافته ز اقرار و انکار خراباتی شدن از خود رهایی است خودی کفر است ور خود پارسایی است نشانی داده‌اندت از خرابات که «التوحید اسقاط الاضافات» خرابات از جهان بی‌مثالی است مقام عاشقان لاابالی است شده فارغ ز زهد خشک و طامات گرفته دامن پیر خرابات ✅ @ghkakaie
📣 انجمن علمی - دانشجویی دانشکده الهیات دانشگاه شیراز برگزار می کند:📣 💠 دوره شرح مثنوی معنوی💠 ✅ با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی جلسهٔ: ۱۱۹ ⏳زمان برگزاری : سه‌شنبه،  ۱۵ آبان ۱۴۰۳ _   ساعت ۱۶ 🖇️لینک شرکت آنلاین در دوره : https://vroom.shirazu.ac.ir/elmi23 📌(شرکت برای عموم آزاد است ) ✅ @ghkakaie
شرح_مثنوی_جلسه_۱۱۹_حجت_الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
57.63M
🎙| فایل صوتی کامل | جلسه ۱۱۹ (دفتر اول) ⬜️با ارائه حجت الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی 🗓تاریخ جلسه : سه شنبه ۱۵آبان ۱۴۰۳ 🕝 مدت زمان: ۶۰ دقیقه و ۱ ثانیه @ghkakaie
درسگفتار شرح مثنوی معنوی جلسه۱۱۹،ابیات ۳۶۱۳تا۳۶۷۰: هم باومیدی مشرف می‌شوند چند روزی در رکابش می‌دوند خواهد آن رحمت بتابد بر همه بر بد و نیک از عموم مرحمه حق همی‌خواهد که هر میر و اسیر با رجا و خوف باشند و حذیر این رجا و خوف در پرده بود تا پس این پرده پرورده شود چون دریدی پرده کو خوف و رجا غیب را شد کر و فری بر ملا بر لب جو برد ظنی یک فتی که سلیمانست ماهی‌گیر ما گر ویست این از چه فردست و خفیست ورنه سیمای سلیمانیش چیست اندرین اندیشه می‌بود او دو دل تا سلیمان گشت شاه و مستقل دیو رفت از ملک و تخت او گریخت تیغ بختش خون آن شیطان بریخت کرد در انگشت خود انگشتری جمع آمد لشکر دیو و پری آمدند از بهر نظاره رجال در میانشان آنک بد صاحب‌خیال چون در انگشتش بدید انگشتری رفت اندیشه و گمانش یکسری وهم آنگاهست کان پوشیده است این تحری از پی نادیده است شد خیال غایب اندر سینه زفت چونک حاضر شد خیال او برفت گر سمای نور بی باریده نیست هم زمین تار بی بالیده نیست یؤمنون بالغیب می‌باید مرا زان ببستم روزن فانی سرا چون شکافم آسمان را در ظهور چون بگویم هل تری فیها فطور تا درین ظلمت تحری گسترند هر کسی رو جانبی می‌آورند مدتی معکوس باشد کارها شحنه را دزد آورد بر دارها تا که بس سلطان و عالی‌همتی بندهٔ بندهٔ خود آید مدتی بندگی در غیب آید خوب و گش حفظ غیب آید در استعباد خوش کو که مدح شاه گوید پیش او تا که در غیبت بود او شرم‌رو قلعه‌داری کز کنار مملکت دور از سلطان و سایهٔ سلطنت پاس دارد قلعه را از دشمنان قلعه نفروشد به مالی بی‌کران غایب از شه در کنار ثغرها همچو حاضر او نگه دارد وفا پیش شه او به بود از دیگران که به خدمت حاضرند و جان‌فشان پس به غیبت نیم ذره حفظ کار به که اندر حاضری زان صد هزار طاعت و ایمان کنون محمود شد بعد مرگ اندر عیان مردود شد چونک غیب و غایب و روپوش به پس لبان بر بند و لب خاموش به ای برادر دست وادار از سخن خود خدا پیدا کند علم لدن بس بود خورشید را رویش گواه ای شیء اعظم الشاهد اله نه بگویم چون قرین شد در بیان هم خدا و هم ملک هم عالمان یشهد الله و الملک و اهل العلوم انه لا رب الا من یدوم چون گواهی داد حق کی بود ملک تا شود اندر گواهی مشترک زانک شعشاع و حضور آفتاب بر نتابد چشم و دلهای خراب چون خفاشی کو تف خورشید را بر نتابد بسکلد اومید را پس ملایک را چو ما هم یار دان جلوه‌گر خورشید را بر آسمان کین ضیا ما ز آفتابی یافتیم چون خلیفه بر ضعیفان تافتیم چون مه نو یا سه روزه یا که بدر هر ملک دارد کمال و نور و قدر ز اجنحهٔ نور ثلاث او رباع بر مراتب هر ملک را آن شعاع همچو پرهای عقول انسیان که بسی فرقستشان اندر میان پس قرین هر بشر در نیک و بد آن ملک باشد که مانندش بود چشم اعمش چونک خور را بر نتافت اختر او را شمع شد تا ره بیافت بخش ۱۶۲ - گفتن پیغامبر صلی الله علیه و سلم مر زید را کی این سر را فاش‌تر ازین مگو و متابعت نگهدار گفت پیغامبر که اصحابی نجوم ره‌روان را شمع و شیطان را رجوم هر کسی را گر بدی آن چشم و زور کو گرفتی ز آفتاب چرخ نور کی ستاره حاجتستی ای ذلیل که بدی بر نور خورشید او دلیل ماه می‌گوید به خاک و ابر و فی من بشر بودم ولی یوحی الی چون شما تاریک بودم در نهاد وحی خورشیدم چنین نوری بداد ظلمتی دارم به نسبت با شموس نور دارم بهر ظلمات نفوس زان ضعیفم تا تو تابی آوری که نه مرد آفتاب انوری همچو شهد و سرکه در هم بافتم تا سوی رنج جگر ره یافتم چون ز علت وا رهیدی ای رهین سرکه را بگذار و می‌خور انگبین تخت دل معمور شد پاک از هوا بین که الرحمن علی العرش استوی حکم بر دل بعد ازین بی واسطه حق کند چون یافت دل این رابطه این سخن پایان ندارد زید کو تا دهم پندش که رسوایی مجو بخش ۱۶۳ - رجوع به حکایت زید زید را اکنون نیابی کو گریخت جست از صف نعال و نعل ریخت تو که باشی زید هم خود را نیافت همچو اختر که برو خورشید تافت نه ازو نقشی بیابی نه نشان نه کهی یابی به راه کهکشان ✅ @ghkakaie
📢اعلام برنامه 💡 سلسله نشست هایِ (طلب و اخلاق طلبگی) 🎤حجت الاسلام و المسلمین دکتر قاسم کاکایی 🎥بستر های پخش از فضای مجازی : ۱ http://Dastgheibqoba.info/live ۲ https://www.aparat.com/dastgheib/live 🗓️زمان : پنجشنبه ها هر دو هفته یک بار پس از نماز مغرب و عشاء جلسهٔ پنجاه و دوم ۱۷ آبان ماه ۱۴۰۳ 🕌مکان : شیراز_ مسجد قبا (آتشیها) ✅ @ghkakaie
💛💚دریای عشق💚💛 📝بازنشر گزیده‌ای از کتاب گلبانگ سربلندی حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر قاسم کاکایی به مناسبت میلاد فرخنده حضرت زینب سلام الله علیه@ghkakaie
شرح‌الاسماء_الحسنی_جلسه_۱۱۸_حجت‌الاسلام_والمسلمین_دکتر_کاکایی.mp3
34.82M
🎙️|فایل صوتی کامل | ▶️ جلسه : ۱۱۸ 🌍 محل تدریس : شیراز ، حوزه علمیه شهید محمد حسین نجابت ( ره ) 📅 تاریخ : ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ 🕝مدت زمان صوت : ۳۶ دقیقه و ۱۶ ثانیه ✅ @ghkakaie
درسگفتار شرح الاسماء الحسنی (شرح دعای جوشن کبیر)، جلسه ۱۱۸: یا دلیل المتحیرین، یا غیاث المستغیثین، یا صریخ المستصرخین، یا جار المستجیرین، یا امان الخائفین، یا عون المؤمنین يا دليل المتحيرين يا غياث المستغيثين يا صريخ المستصرخين في القاموس الصرخة الصيحة الشديدة وكغراب الصوت أو شديده وتصرخ تكلفه والصارخ المغيث والمستغيث ضد كالصريخ فيهما يا جار المستجيرين في القاموس الجار المجاور والذى اجرته من ان تظلم والمجير يا امان الخائفين الخوف له مراتب ففى مقام خوف الموت قبل التوبة وخوف العقوبة وفى مقام خوف المكر افامنوا مكر الله فلا يأمن مكر الله الا القوم الخاسرون وفى مقام خوف النقص عن درجة الابرار إلى ان ينتهى إلى بيته القهر عند مبادى تجلى الذات وطمس رسم العبد واعلم انه إذا وصل السالك إلى درجة الرضا يبدل خوفه بالامن اولئك لهم الا من وهم مهتدون الا ان اولياء الله لا خوف عليهم ولا هم يحزنون وفى مقام الفناء المحض لاخوف ولاخشية ولا دهش ولا هيبة لان كلها اسام ورسوم لا بد من طمسها ومحقها فعند هذا هو تعالى امان الخائفين ولا امان في ما دونه إذ ما لم يصلوا إلى مقام الفناء لم يخلوا عن خوف أو خشية أو هيبة يا عون المؤمنين الايمان لغة التصديق وشرعا ايض هو التصديق الا انه اختص بالتصديق بالله تعالى وبالنبى صلى الله عليه وآله وبما علم مجيئه به ضرورة وله مراتب ادناها الاقرار باللسان واعلاها تنور في القلب ينكشف به حقيقة الاشياء على ما هي عليه فيرى ان الكل من الله والى الله واقتدار في الباطن يوصل به إلى مقام كن فيتحظون في المقامات ويعاينون في انفسهم الكرامات فيصدقون على اتم وجه بالنبوات والولايات من دون اثبات المعجزات بالاسانيد والروايات كما قيل اخذتم علمكم ميتا عن ميت واخذنا علمنا عن الحي الذى لا يموت وهؤلاء هم المؤمنون حقا وفيهم ان المؤمن اعز من الكبريت الاحمر وهم ايضا على اصناف فمنهم السابقون المقربون ومنهم من دونهم بحسب تفاوت سيرهم وسلوكهم فان السير في الله لا نهاية له وان كان السير إلى الله متناهيا ويرفع الله الذين امنوا والذين اوتوا العلم درجات وبعد المرتبة الادنى من الايمان المرتبة الدنيا منه وهى التصديق الجازم التقليدي بما ذكر وفائدتها كالاولى حقن الدماء والاموال ✅ @ghkakaie