4_5787345329007368295.mp3
زمان:
حجم:
15.11M
💢 خلاصه برنامهی پرسمانِ اعتقادی با حضور استاد رضا محمدی شاهرودی
👈( رهبری معظم انقلاب بهایشان لقب دائره المعارف اسلام دادهاند.)
موضوعات این برنامه:
1. امامت از کجا و چگونه آغاز شد؟
2. اینکه قسمتی از خمس مخصوص سادات است این نوعی برتری سادات نیست؟
3. از کجا بفهمیم این بلا و مصیبت که به ما رسیده امتحان الهی است یا کیفر اعمال خودمان
4. آیا میتوان گفت که انفسنا در آیه مباهله به تمام صحابه بر میگردد؟
5. معرفت به امام زمان(عج) چگونه باید باشد و آیا کسی که معرفت دارد گناه انجام میدهد؟
6. عریضه چیست و چکار باید کرد؟
7. آیا در باب انتخابات می توان استخاره کرد؟
8. برزخ برای اموات خانواده فقیر و ثروتمند چگونه خواهد بود
9. چرا مسیر بهشت در سختیها و مسیر جهنم در آسانی است؟
10. چرا با وجود این همه عبادات باز مشکل من حل نمی شود؟
11. چه کنیم تا سقط جنین در جامعه کم بشود؟
#بعثت_خون
#جهاد_تبیین
#فرهنگی
#آگاهی
#سبک_زندگی
#تولیدمحتوا
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
فتـحقلّهها بسویظهور«🚩»
💢نَقلی که عقول را ربود: تأسّف از تنزّل امر سیاسی ۱. آیتالله خامنهای در دیدار با رئیسجمهور
💢انقلابیهایی که استحاله شدند:
تحجر ما، یا تجدد آنها؟!
👈۱. برخی میگویند نباید «برچسب» زد و مقصودشان این است که از جمله نباید تعبیر « #لیبرالهای_مذهبی » را به کار برد. من تعبیر «لیبرالهای مذهبی» را از استاد مطهری آموختهام و میدانم که تحلیل جهان انسانی و اجتماعی، مبتنی بر «مفاهیم» است. ما با مفاهیم سخن میگوییم. این «مفاهیم» را نمیتوان با تعبیرِ منفیِ «برچسب»، کنار زد. این مفاهیم -یا به بیان منتقدان، برچسبها- اگر تطبیق بر مصداق دارند، خطا نیستند. نباید گفت مفهوم به کار نبرید، بلکه باید دلیل بر «انطباق مفهوم بر مصداق» طلبید. برخی به جای اینکه در مقام اثبات و ابطال «کیفیّت انطباق» باشند، بیدرنگ تعبیر برچسب را به کار میبرند تا «سنخبندی» نشوند و در «بیمکانی» و «بیموقعیّتی»، حس آرامش داشته باشند. میخواهند #تولید_گفتار کنند اما در «جا»یی قرار نداشته باشند و فقط بتوانند به دیگریهای ثابتشده و مستقر، حمله کنند. در این روش گفتگو، ما با حریفی مواجه خواهیم بود که سیّال و ژلهای است و در سایۀ ابهام و تاریکی نشسته است. ازاینرو، او میتواند به نقد ما بپردازد، ولی ما باید نظارهگر و منفعل باشیم؛ چون طرف مقابل، «تعیّن» و «استقرار»ی ندارد که بتوان آن را به چالش کشید. بههرحال، تردیدی در میان نیست که #تبیینهای_علوم_انسانی ، خواهناخواه، برآمده از #مفهومسازی ها هستند و اگر علوم انسانی با معرفت عامیانه، دو تفاوت داشته باشد، یکی از آنها، همین مفهومسازیهاست.
👈۲. من با بخشهای دگرگونشدۀ جریان انقلابی، گفتگو کردم و به نتیجه نرسیدم؛ چون مسأله، «سلیقه» نیست و به واقع، به «دو نظام فکریِ مختلف» تبدیل شدهایم. جریان انقلابی، دو لایه شده است و این یک واقعیّت است. هیچیک از دو طرف، همدیگر را قبول ندارند و برنمیتابند. این شکاف فکری، یک حقیقت است و قابل تقلیلدادن به سلیقه نیست. وضعی که پدید آمده بدین صورت است که پارهای از #جریان_انقلابی در طول دو دهۀ اخیر، به سوی فضای فکریِ اصلاحطلبی، گذار تدریجی داشته و هویّت جدیدی به دست آورده است. ازاینرو، ما اکنون در مواجهه با این بخش از جریان انقلابی، باید به همان اشکالها و مناقشههایی پاسخ بدهیم که جریان اصلاحطلبی از دهۀ هفتاد به این سو، مطرح کرده است. برایناساس، مشاهده میکنید که مناظرهها و مواجهههای این بخش استحالهشده از جریان انقلابی با جریان اصلاحطلبی، به تضارب و تقابل جدّی نمیانجامد و این دو در بسیاری از زمینهها، توافق فکری دارند. روشن است که جریان اصلاحطلبی، همچنان بر بنیانهای فکریِ آغازین خویش، وفادار است و تعدیل نشده، پس این بخش از نیروهای انقلابی هستند که به آنها نزدیک شدهاند.
👈۳. بزرگترین مسألهای که در دو سال اخیر، به گسست درونیِ فزاینده در جریان انقلابی انجامید، اغتشاش ۱۴۰۱ بود. درحالیکه بخش اصیلِ جریان انقلابی، این اغتشاش را یک توطئۀ بیرونی و طراحیشده قلمداد کرد که معطوف به سبک زندگی است و میخواهد از این طریق، جامعه را در برابر حاکمیّت قرار بدهد، اما جریان اصلاحطلبی که از مدّتها قبل، تحرّکات رسانهای و تخریبی خویش را آغاز کرده بود، ادّعا کرد که از لحاظ عملی، مواجهۀ نظام در قالب گشت ارشاد ، علّت این اغتشاش بود؛ و از لحاظ نظری نیز، دیگر باید #تکثّر_هویّتی و ارزشی را در جامعه پذیرفت و دینداری را اصل و الگو تصوّر نکرد. برای جریان انقلابیِ اصیل، روشن بود که گشت ارشاد، یک بهانه و دستاویز است و نه علّت و ریشه، و مسأله این است که نیروهای تجدّدی، در پی #لیبرالیسمِ_فرهنگی هستند و منطق «نه به حجاب اجباری»، منطق مخالفت با نحوۀ برخورد و راهکار حل مسأله نیست، بلکه منطقی است که میخواهد با #ذهنشوییِ_رسانهای ، دست تصرّف به #سبک_زندگی دراز کند. طبق آمار یکی از نهادهای فرهنگی، چهل درصد از #کشف_حجاب ، پیش از واقعۀ ۱۴۰۱ بوده است. این یعنی یک «روند» در طول دهۀ نود در جریان بوده که ارتباطی هم با گشت ارشاد نداشته است. زمانی که گشت ارشاد بود، باز هم کشف حجاب بود و اینک هم هست. کشف حجاب، واکنش به گشت ارشاد نیست، بلکه یک « #چالش_تحمیلی » است؛ یعنی از بیرون، القا و تلقین میشود. در هر زمینهای میتوان با ارجاع به چند خطای موردی، واکنشی در حد کشف حجاب را مستند به آن کرد و گفت چون چنین کردیم، چنان شد. کسانی در درون جبهۀ انقلاب که کشف حجاب را حاصل گشت ارشاد میانگارند، تصوّری از واقعیّتهای #جنگ_شناختی و روایتی و رسانهای در دهۀ نود که مستقل از گشت ارشاد به جریان افتاد، ندارند و بیپروا، همان سخنِ #جریان_سکولار را تکرار میکند.
#روایتپردازیِ_ناراست
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
فتـحقلّهها بسویظهور«🚩»
💢پشتصحنۀ طرح #وفاق_ملّی ۱. روشن است که آقای پزشکیان با ذهنیّتِ تهی از خلاقیّت و طرح و تدبیر به مید
💢حجاب و قدرت سیاسی
عقبماندگی تحلیلی در کارگزاران فرهنگی
۱. حجاب، یکی از عرصههای « #باخت_فرهنگی » است؛ این باخت، از سالهای آغازین دهۀ هفتاد آغاز شد و به صورت تدریجی، تداوم یافت و پیش آمد و به وضع کنونی رسید. حجاب، یکی از زمینههای نمادینِ #تهاجم_فرهنگی بود تا از سپهر جامعه، ارزشزدایی شود و در پی آن نیز، مجموعهای از «ساختشکنیهای فرهنگی» پدید آید. چنین نیز شد؛ رفتهرفته، حجاب از معیارهای دهۀ شصت، فاصله گرفت و دههبهدهه، افت و افول یافت، اما این روند، بهگونهای مرحلهبهمرحله طراحی شده بود که در جامعه، چندان حس مقاومت و واکنش شکل نگیرد. هرچند تحرّکات اندکی نیز صورت میگرفت، اما از همان ابتدا، مشخص بود که این قبیل فعالیّتها، نتیجهای به دنبال نخواهد داشت و وضع پوشش، سیر انحطاطی را خواهد پیمود. بسیاری، به دیدۀ اهمّیّت و اولویّت به حجاب نگاه نمیکردند و اهتمام به آن را نشانۀ سطحیاندیشی و ظاهرنگری میپنداشتند، اما حقیقت این بود که حجاب، یک تکۀ نمادین از « #سبک_زندگی » است و خودبهخود، تکههای متناسب و همگون با خویش را تولید میکند. تغییر حجاب، به معنی تغییر در لایههای دیگر سبک زندگی است و اینگونه نیست که اگر این لایه، استحاله و مسخ شود، لایههای دیگر، همچنان برقرار بمانند. سستی در حجاب، سستی در نمادهای دینیِ دیگر را به دنبال خواهد داشت؛ بلکه حتی سستی در عقاید و باورها را نیز به همراه خواهد داشت. در تجربۀ سیاستی و مدیریّتیِ گذشته، نه جنبۀ نمادین حجاب، فهم شد و نه همبستگی آن با لایههای دیگر سبک زندگی.
۲. سیر تدریجیِ ضعف حجاب نشان میدهد که این روند، در هیچ نقطهای متوقف نخواهد ماند و همچنان پیشروی خواهد کرد. در گذشته، گمان میشد که وضعیّت کنونی، نهایت و غایت است و روند در همین نقطه، متوقف خواهد ماند، اما مشاهده کردیم که خطوط قرمز، یکی پس از دیگری، درنوردیده شدند و داستان «ضعف حجاب»، به « #کشف_حجاب » رسید. بعید میدانم کسی در میان کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، میتوانست باور کند که روزی خواهد رسید که کشف حجاب، به یک «جریان اجتماعیِ عیان» تبدیل میشود و قانون و مجریانش در برابر آن، ایناندازه حقیر و منفعل خواهند شد. کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، از عهدۀ آیندهنگری برنیامدند و در مقام نگهداشت ارزشها، رویکرد روندی و خطی نداشتند و در اکنون، منجمد شده بودند. کسی دربارۀ آینده، اندیشه نکرد و محاسبه ننمود که این روند، به مرحلههای دیگری خواهد رسید. دستکم در دهۀ نود، دیگر مشخص شده بود که حجاب، یکی از مهمترین و جدّیترین نمادهای فرهنگی است که به طور خاص و منحصربهفرد، در دستورکار عالَم تجدّد قرار گرفته و بهزودی، به معرکۀ نزاع و جدال تبدیل خواهد شد. در دهۀ نود، این مسیر و مدار، بسیار بیشتر از دهههای دیگر، برجسته و نمایان بود، اما هیچ فهم و حسّاسیّتی در این زمینه به چشم نخورد. #عقبماندگی_تحلیلی و فهم ناچیزِ کارگزاران فرهنگیِ نظام، جامعه را هرچه بیشتر در این مرداب فرو برد و پنجرههای گشایش و رهایی را به روی جامعه بست. طلب تغییر در آن روزها، بسیار آسانتر از اکنون بود؛ اکنون، گرهها کور شدهاند و امکانها، محدود. در اثر غفلت و انفعال و ندانمکاریِ حاکمیّتی ، فرصتهای بسیاری از دست رفتند.
۳. نهفقط حجاب، بلکه همۀ عرصههای فرهنگی در طول دهههای گذشته، دچار «ولنگاری» بودهاند؛ فرهنگ، تهی از تدبیر بوده و به دست اتّفاق، واگذار شده است. هیچ تفکّری در میان نبوده و کارگزاران فرهنگ، عدّهای «دیوانسالارِ محافظهکار» بودهاند که طرح و تدبیری در دست نداشتهاند و کلّیّات سیّال و بیخاصیّتی را به عنوان برنامۀ فرهنگی ارائه کردهاند. نه خودشان اهل نظر و معرفت و فهم فرهنگ بودهاند، و نه از آنان که بهرهای از عقل عملی در زمینۀ فرهنگ دارند، استفاده کردهاند. حلقهوار و بسته و اندکسالار به قدرت راه یافتند و با کمال نابخردی و نسنجیدهکاری، زمام و عنان فرهنگ را در اختیار گرفتند، و حاصل، این شده که اکنون میبینیم. در دولت گذشته، هیچ خبری از «نظریۀ فرهنگی» در میان نبود و فرهنگ بر اساس اقتضاهای روزمرّه و ارادۀ دیوانسالارانه تدبیر میشد و برایناساس، تحوّلی نیز رقم نخورد و زمان تاریخی، سوخت و از دست رفت. دولت گذشته در زمینۀ فرهنگ، چهلتکه و بریدهبریده و بهشدّت، نامنسجم بود و در بیرون از آن نیز، عقول منفصل برای ایجاد تحوّل فرهنگی فراخوانده نشده بودند. در این سه سال، خامی خویش را مزیّن به اندکی تجربه کردند و از تحوّل، تخیّل آفریدند. در دولت کنونی نیز، با وزیری در فرهنگ روبرو هستیم که قواره و قامت فرهنگیاش در تجربۀ سرد و تلخ گذشتهاش، آشکار شده است.
#لیبرالیسمِ_مذهبی
#حجاب_امنیتآور_است
#وحدت_امت_اسلامی_نجات_غزه_مظلوم
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
👈دولت تمدنها به دیواره مرزها محدود نمیشوند
جهانی می اندیشند و به مرزهای سیاسی بسنده نمیکنند
فرهنگ و تاریخ و هویت و هنر دارند
ویژگیهایی که آنها را به یک ملت بزرگ تبدیل می کند
مثل ایرانیها و چینیها که بلندپروازیهای آنها(هرچند به صحیح یا غلط) فراتر از یک کشور معمولی است که تنها به اداره خود بیانیدشند
یک کشور معمولی مثل امارات و کویت نیستند، قدرت و شکوفایی آنها برای آمریکا و غرب خطر محسوس دارد
تمدن صرفا نمادهای خاکخورده درون موزهها نیست و به آنها افتخار کنیم و لذت تاریخی آن را ببریم
تمدن و هویت تاریخی باید در روزمرگی ملتهای صاحب تمدن نمود پیدا کنه و دیده شود، در رفتارها و تعاملات اجتماعی، فرهنگ و آموزش و...
رشد پر سرعت چینیها به این خاطر بود که باور داشتند باید به عظمت تاریخی خودشان برگردند برگشت موفقی که این روزها شاهد آن هستیم
بازگشت فرد فرد جامعه به فرهنگ و آیین و تاریخشان که باعث شد به استعدادهای برتر اقتصادی و سیاسی و صنعتی دنیا برسند.
نظم چینی، همبستگی چینی، پر کار بودن چینی تاریخ چینی و در یک کلمه خودآگاهی چینی همان عنصری است که آنها مسیر جدیدی را در دهه ۱۹۷۰ آغاز کنند و جزء دو قدرت برتر دنیا شوند
تمدن در چنین بستری می تواند حیز انتفاع پیدا کند و ارزشمند شود، المانهای تمدنی در موزهها هیچ کمکی نمی توانند به شکلگیری ذهنیت تمدنی داشته باشند.
ایران هم با همه فراز و فرودها چنین جایگاهی دارد،کشور متمدن و اصیل صاحب تاریخ و هویت و سرزمین طبیعی است و به اندازه کافی حرف برای گفتن دارد
مساله، اقتضائات لازم برای عینیت بخشی به چنین جایگاه تاریخی است که بتواند بر خاورمیانه به عنوان هارتلند تمدنی جهان و همچنین قدرت مرکزی انرژی و ژئوپلیتیک چیره شود و ما در میانه نبرد وجودی هستیم.
چین تا حدود زیادی توانست به عظمت تاریخی دست پیدا کند اما مزاحم همیشگی یعنی ایالات متحده آمریکا دیر یا زود سراغ آن خواهد رفت
نا امنسازی محیط و ائتلافهای منطقهای هنر هژمونی آمریکا است
👈تایوان مرکز تهدید منافع چین در دریای چین است و استرالیا و ژاپن و کره جنوبی و فیلیپین و هند نیز قادراند منافع اقتصادی و امنیتی پکن را تهدید کنند
کریدور یک کمربند و جاده برای چینی ها فرار از خفگی دریایی آمریکا است.
تلقی آمریکا این است که ایران هم به عنوان یک دولت تمدنی باید تسلیم شود،امارات و پاکستان و اساسا کشورهای عربی حتی اگر دهها برابر قدرتمند شوند خطری برای آمریکا و نظام بین المللی ندارد،چنین اندازه هویتی و تاریخی ندارند که بخواهند خطری برای نظام بین المللی داشته باشند
دولتهای تمدنی میتوانند چنین تهدیدی داشته باشند،همیشه در کانون تاثیرگذاریاند و توقفپذیر نیستند دقیقا مانند ایران و چین.
مساله این است که دولت تمدنها هم با هم متفاوتاند، برخی محافظهکارانه و عاقلانه قدرت تاریخی و هویتی خود را عینیت میبخشند و حریف قابلی برای هژمونیک برتر دنیا میشوند برخی هم ممکن است ذهنیت چنین بازی هوشمندانهای را نداشته باشند و رو بازی کنند و همه چیز را قربانی کنند،مثل شرایطی که ما پیدا کردیم
👈خیلی خلاصه باید گفت آمریکا و غرب امکان ندارد که #دولت_تمدنها را تحمل کنند دقیقا همان بلایی را که بر سر عثمانی آوردند و هویت آن را از بین بردند آنها
برنامه این است که آنها را متوقف کنند تا در نقش بازیگر معمولی همچون امارات و اردن و سوریهِ جدید رفتار کنند
ایران و روسیه و چین دولت تمدنهایی که آمریکاییها می گویند نظام جهانی را تهدید میکنند و #بازیگران_متخاصم هستند که باید مهار شوند.
آمریکاییها می گویند ایران بهعنوان یک تمدن رفتار میکند ملتهای مسلمان را میخواهد رهبری کند و این ادبیات باید پایان یابد
نسبت به چین هم میگویند چینیها صرفا نماینده مردم خود نیستند بلکه یک تمدن و یک #سبک_زندگی را رهبری می کند و طرحهای جهانی میچینند
«جنگ دولت تمدنیها و آمریکا به ایستگاه پایانی رسیده است».
#ابوقاسم
#ققنوس_آتشین
🌐 @ghoghnuos13
─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─
سلام علیکم
عرض ادب و احترام فراوان خدمت شما عزیزان
بحث امروز پیرامون از بین رفتن تمام استراتژی #صهیونیزم_جهانی در بهآشوب کشیدن مردم ایرانه.
این بحث بسیار مهمه
در دهه اخیر آمریکا و تمام دنیای غرب با فشار بر روی ایران سعی کردن تا بین حاکمیت و مردم فاصله بیندازند
از طرفی هم بر روی #نسل_جوان و نوجوانِ جامعه بشدت کار رسانهای کرده بودند
یعنی توان نظامیمون رو مسخره میکردن
امنیتمونرو مسخره میکردند و جوک میساختن
هزینه کردن در لبنان و سوریه رو ، بریدن از نان مردم ایران ترجمه کرده بودن!
و از همه مهمتر ، چهرهای ایرانستیزمذهبی و یک رهبر ناتوان رو از حضرت آقا برای جوانانمون ایجاد کرده بودن
با #فتنه_بنزین مردم رو از لحاظ اقتصادی به #نقطه_جوش بردن و کشیدن پای خیابون
بعدها مردم فهمیدن که بازی خوردن
و در مراحل بعدی یاری نکردن
در مسئله #مهسا_امینی هم موضوع حجاب و #امنیت_جامعه رو به نقطه جوش رسوندن
باز هم مردم دیدن که دارن بازیمیخورن و زود قضیه جمع شد
چندین سال روی #دوقطبیسازی_جامعه ، بیحجابی جامعه و فشار اقتصادی و دلار کار کردن و خودشون فکر میکردن که الانه که مردم بریزن کف خیابون
ماحصل همه اینها شد یه نسلِ معترض نوجوان و جوان
که براشون هم خیلی هزینه کرده بود
از #سبک_زندگی گرفته تا مد و فشن و سیاستهای دروغ و ...
همه و همه جوری شد همه ما نگران نسل آینده شدیم
ولی بهیکباره ورق برگشت
قبلا عرض کرده بودیم که این احمقها زود به خط زدن
عدهای اومدن اعتراض کردن چرا این حرف رو زدیم
ولی بهتون میگم چرا حماقت کردن
برنامهشون این بود که همه گسلها رو فعال کنند
از تجزیهطلبها و منافقین گرفته تا حریانات #زن_زندگی_آزادی و کامیوندارا و...
جرقه شروع اینها همانا ، و فعال کردن هسته تکفیریها و #جاسوسان_داخلی هم همانا
اونوقت توی کشور جوی خون راه میفتاد
و مملکت درگیر یک آشوب داخلی توام با یک جنگ بزرگ زمینی از چند جبهه شرق و غرب کشور
از طرفی هم بمباران هوایی اسرائیل
ببینید چه وحشتناک چیده بودن
اما چه اتفاقی افتاد؟؟؟؟
به یکباره به خط زدن
رهبری به سرعت اوضاع رو کنترل و مردم رو یکپارچه کردند
ایران تونست ضربات بسیار سهمگینی به اسرائیل بزنه
به جای اعتراض ، مردم همراهی کردن
همدلی و وفاق در جامعه بشدت بالا رفت
عین دهه شصت
اونهایی که خودتحقیر بودن مخصوصا نسل جوان و نوجوان، فهمیدن که قدرت نظامی ایران چقدر زیاده
با مدیریت رهبر معظم انقلاب تحت لوای ایرانگرایی ، رهبری ایران هم بسیار محبوبتر شدن و هم این نسل بهشون ایمان آوردن که این آدم فقط یک رهبری دینی نیست بلکه در قامت یک ایرانی اصیل و مقتدر در لوای اسلام داره اوضاع رو مدیریت میکنه
مردم قدر امنیت رو بیشتر متوجه شدن
فهمیدند که سیدحسن نصراللهی عزیز چگونه سپر بلای ما بود
فهمیدن که ما چرا در سوریه داشتیم میجنگیدیم تا پای اینها به کشور باز نشه
و این باعث شد دیگه هیچکس نگه نه غزه نه لبنان ؛ جانم فدای ایران
در حالی که اونها بودند که برای حفظ امنیت ما جانفشانی میکردن
#ایست_و_بازرسی ها که راه افتاد ، دشمن خیلی روش مانور داد
که مردم ناراضی هستند و فلان
ولی از هر کی که پرسیده شد اعلام کرد این بهترین راهه و الان نیاز کشوره
دقیقا موضوع ایست و بازرسی همونی بود که ملت خیلی بهش اعتراض داشتن ولی به یکباره اوضاع برگشت و الان همه راضیاند
دشمن داشت مردم رو تبدیل به یک مشکل امنیتی میکرد ، ولی به یکباره همه مردم ایران یک مامور امنیتی شدن
«نود درصد کشفیات و دستگیری جاسوسها با کمکها و گزارشات مردمی انجام شد»
این تیرشون هم بشدت به سنگ خورد
«با رسانه به مردم قبولونده بودن که موشک میخواهیم چیکار وقتی پوشک نداریم»!
مردم رو تحریک میکردن که پول شما رو دارن موشک میسازند
ولی یهو توی این جنگ مردم فهمیدن که اگر این موشکها نبود الان معلوم نبود در چه وضعیتی بودیم
الان همه مردم راضیاند کمک کنند تا ایران موشکهای بیشتری بسازه
در واقع این جنگ ۱۲ روزه باعث شد تمام بافتههای اینها پنبه بشه
نوجوانان همه به دامن انقلاب برگشتن
و انصافا حمایت بسیار عالی هم کردن ، هم از آقا؛ هم از نیروهای نظامی کشور
مردم قدر مفاهیم امنیت و بازی رسانهای رو بیشتر فهمیدن
ذات خبیث و پلید آمریکا برای مردم ما بیشتر مشخص شد
تا جایی که خیلیها دیگه راضی نیستن با آمریکا #مذاکره کنیم
در ادامه درگیری آینده ما با اسرائیل اوضاع کاملاً عوض خواهد شد
اسرائیل هر چه در طول مدت عمر نحسش جمع کرده بود پای کار آورد
تمام موشکهای پدافندیش ته کشیده
با همه این تجهیزات تونست ۱۲ روز دوام بیاره
👈ادامه دارد: