eitaa logo
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
796 عکس
419 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از #ققنوس_آتشین🚩🏴
14.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👈انیمیشن خیلی زیبا درمورد انحطاط خانواده، که مثل اعتیاد که از سیگار شروع میشه؛ اینم از بد پوششی شروع میشه، خدایا به تو پناه می‌بریم از این فاجعه‌ی بزرگ و خیلی خطرناک 😭😔 🔸به زبان شعر و خیلی زیباست حتماً نگاه کنید و نشر بدید (۶دقیقه و۲۶ثانیه) 🔹️ما را در نرم‌افزار واتساپ دنبال کنید: https://chat.whatsapp.com/LbaojCPjBYF9st8DrhDOpT 🔹️ما را در نرم‌افزار ایتا دنبال کنید: https://eitaa.com/diba_313 ─┅═ঊঈ☘️🌼🍀 ঊঈ═┅─
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
💢پشت‌صحنۀ طرح #وفاق_ملّی ۱. روشن است که آقای پزشکیان با ذهنیّتِ تهی از خلاقیّت و طرح و تدبیر به مید
💢حجاب و قدرت سیاسی عقب‌ماندگی تحلیلی در کارگزاران فرهنگی ۱. حجاب، یکی از عرصه‌های « » است؛ این باخت، از سال‌های آغازین دهۀ هفتاد آغاز شد و به صورت تدریجی‌، تداوم یافت و پیش آمد و به وضع کنونی رسید. حجاب، یکی از زمینه‌های نمادینِ بود تا از سپهر جامعه، ارزش‌‌زدایی شود و در پی آن نیز، مجموعه‌ای از «ساخت‌شکنی‌های فرهنگی» پدید آید. چنین نیز شد؛ رفته‌رفته، حجاب از معیارهای دهۀ شصت، فاصله گرفت و دهه‌به‌دهه، افت و افول یافت، اما این روند، به‌گونه‌ای مرحله‌به‌مرحله طراحی شده بود که در جامعه، چندان حس مقاومت و واکنش شکل نگیرد. هرچند تحرّکات اندکی نیز صورت می‌گرفت، اما از همان ابتدا، مشخص بود که این قبیل فعالیّت‌ها، نتیجه‌ای به دنبال نخواهد داشت و وضع پوشش، سیر انحطاطی را خواهد پیمود. بسیاری، به دیدۀ اهمّیّت و اولویّت به حجاب نگاه نمی‌کردند و اهتمام به آن را نشانۀ سطحی‌اندیشی و ظاهرنگری می‌پنداشتند، اما حقیقت این بود که حجاب، یک تکۀ نمادین از « » است و خودبه‌خود، تکه‌های متناسب و همگون با خویش را تولید می‌کند. تغییر حجاب، به معنی تغییر در لایه‌های دیگر سبک زندگی است و این‌گونه نیست که اگر این لایه، استحاله و مسخ شود، لایه‌های دیگر، همچنان برقرار بمانند. سستی در حجاب، سستی در نمادهای دینیِ دیگر را به دنبال خواهد داشت؛ بلکه حتی سستی در عقاید و باورها را نیز به همراه خواهد داشت. در تجربۀ سیاستی و مدیریّتیِ گذشته، نه جنبۀ نمادین حجاب، فهم شد و نه همبستگی آن با لایه‌های دیگر سبک زندگی. ۲. سیر تدریجیِ ضعف حجاب نشان می‌دهد که این روند، در هیچ نقطه‌ای متوقف نخواهد ماند و همچنان پیشروی خواهد کرد. در گذشته، گمان می‌شد که وضعیّت کنونی، نهایت و غایت است و روند در همین نقطه، متوقف خواهد ماند، اما مشاهده کردیم که خطوط قرمز، یکی پس از دیگری، درنوردیده شدند و داستان «ضعف حجاب»، به « » رسید. بعید می‌دانم کسی در میان کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، می‌توانست باور کند که روزی خواهد رسید که کشف حجاب، به یک «جریان اجتماعیِ عیان» تبدیل می‌شود و قانون و مجریانش در برابر آن، این‌اندازه حقیر و منفعل خواهند شد. کارگزارانِ فرهنگیِ نظام، از عهدۀ آینده‌نگری برنیامدند و در مقام نگهداشت ارزش‌ها، رویکرد روندی و خطی نداشتند و در اکنون، منجمد شده بودند. کسی دربارۀ آینده، اندیشه نکرد و محاسبه ننمود که این روند، به مرحله‌های دیگری خواهد رسید. دست‌کم در دهۀ نود، دیگر مشخص شده بود که حجاب، یکی از مهم‌ترین و جدّی‌ترین نمادهای فرهنگی است که به طور خاص و منحصربه‌فرد، در دستورکار عالَم تجدّد قرار گرفته و به‌زودی، به معرکۀ نزاع و جدال تبدیل خواهد شد. در دهۀ نود، این مسیر و مدار، بسیار بیشتر از دهه‌های دیگر، برجسته و نمایان بود، اما هیچ فهم و حسّاسیّتی در این زمینه به چشم نخورد. و فهم ناچیزِ کارگزاران فرهنگیِ نظام، جامعه را هرچه بیشتر در این مرداب فرو برد و پنجره‌های گشایش و رهایی را به روی جامعه بست. طلب تغییر در آن روزها، بسیار آسان‌‎تر از اکنون بود؛ اکنون، گره‌ها کور شده‌اند و امکان‌ها، محدود. در اثر غفلت و انفعال و ندانم‌کاریِ حاکمیّتی ، فرصت‌های بسیاری از دست رفتند. ۳. نه‌فقط حجاب، بلکه همۀ عرصه‌های فرهنگی در طول دهه‌های گذشته، دچار «ولنگاری» بوده‌اند؛ فرهنگ، تهی از تدبیر بوده و به دست اتّفاق، واگذار شده است. هیچ تفکّری در میان نبوده و کارگزاران فرهنگ، عدّه‌ای «دیوان‌سالارِ محافظه‌کار» بوده‌اند که طرح و تدبیری در دست نداشته‌اند و کلّیّات سیّال و بی‌خاصیّتی را به عنوان برنامۀ فرهنگی ارائه کرده‌اند. نه خودشان اهل نظر و معرفت و فهم فرهنگ بوده‌اند، و نه از آنان که بهره‌ای از عقل عملی در زمینۀ فرهنگ دارند، استفاده کرده‌اند. حلقه‌وار و بسته و اندک‌سالار به قدرت راه یافتند و با کمال نابخردی و نسنجیده‌کاری، زمام و عنان فرهنگ را در اختیار گرفتند، و حاصل، این شده که اکنون می‌بینیم. در دولت گذشته، هیچ خبری از «نظریۀ فرهنگی» در میان نبود و فرهنگ بر اساس اقتضاهای روزمرّه و ارادۀ دیوان‌سالارانه تدبیر می‌شد و براین‌اساس، تحوّلی نیز رقم نخورد و زمان تاریخی، سوخت و از دست رفت. دولت گذشته در زمینۀ فرهنگ، چهل‌تکه و بریده‌بریده و به‌شدّت، نامنسجم بود و در بیرون از آن نیز، عقول منفصل برای ایجاد تحوّل فرهنگی فراخوانده نشده بودند. در این سه سال، خامی خویش را مزیّن به اندکی تجربه کردند و از تحوّل، تخیّل آفریدند. در دولت کنونی نیز، با وزیری در فرهنگ روبرو هستیم که قواره و قامت فرهنگی‌اش در تجربۀ سرد و تلخ گذشته‌اش، آشکار شده است. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
💢حجاب و قدرت سیاسی عقب‌ماندگی تحلیلی در کارگزاران فرهنگی ۱. حجاب، یکی از عرصه‌های « #باخت_فره
💢 حجاب و قدرت سیاسی مفاهیم فرهنگیِ دولت‌ها: اعتدال ۱. باید مسألۀ حجاب را به قدرت سیاسی ارجاع داد و مراد از قدرت سیاسی، دولت‌هایی هستند که در دهه‌های گذشته، سیاست‌های فرهنگیِ خود را به اجرا نهادند. چه از لحاظ ایجابی و چه از لحاظ سلبی، حجاب از سوی این دولت‌ها، ضربه‌های جبران‌ناپذیر خورده و وضع امروز، حاصل اهمال‌ها و انحراف‌های دیروز است. در هر دولتی، مفهومی مطرح شد و در سایۀ آن مفهوم، مسألۀ حجاب نیز صورت‌بندی شد. ازاین‌رو، باید به گذشتۀ دولتی و مفاهیمی که هر یک در عرصۀ عمومی مطرح کردند رجوع کرد و ریشه‌ها و سرچشمه‌های چالش را شناسایی نمود. در دولت سازندگی، هاشمی‌رفسنجانی از آغاز، مفهوم «اعتدال» را بیان کرد و بر روی آن اصرار ورزید. مقصود او از اعتدال، موقعیّتی در میانۀ دو جریان سیاسیِ آن روز بود. او می‌خواست از طریق تلفیق و ترکیب، سیاستِ خاصِ خویش را صورت‌بندی کند و این منطق را در همۀ زمینه‌های حکمرانی به کار گرفت. افزون بر این‌که فرهنگ برای او، هیچ منزلتی نداشت و اقتصاد و توسعۀ اقتصادی، همۀ ذهن او را به تسخیر درآورده بود، روحیۀ «عمل‌گراییِ» دیرینه‌اش سبب شده بود که ارزش‌ها در منطق او، صوری و بی‌خاصیّت و تزیینی باشند. او به‌راستی، یک روحانی عمل‌گرا بود که اصول و قواعد مشخصی نداشت. وی به‌شدّت، «اقتضایی» و «موقعیّتی» می‌اندیشید و رفتار می‌کرد و دربارۀ فرهنگ و از جمله حجاب نیز، می‌کوشید در میانه بنشیند و از خود، چهره‌ای که در ذیل گفتمان قرار می‌گیرد، نسازد. ۲. اسلام‌شناسیِ هاشمی‌رفسنجانی، لغزنده و سیّال بود و وضع کنونی و شرایط حاکم، روایت وی را از اسلام تعیین می‌کردند. او همه‌چیز را به «شرایط» و «موقعیّت»، ارجاع می‌داد و اسلام را در چهارچوب پسند اجتماعی، تفسیر می‌کرد. روشن بود که برای وی، «قدرت» یک بنیان تعیین‌کننده است و هیچ امری نباید به گونه‌ای تعریف شود که تداوم قدرت را با دشواری روبرو سازد. باید با شرایط ساخت و ارزش‌ها را متناسب با آنها خوانش کرد؛ اگر روزی جامعه، مایل به ارزش‌ها بود و آنها را طلبید، باید همراهی کرد، و اگر روزی نیز، بخش‌های مهمی از جامعه، تجدّد را بر تدیّن ترجیح ‌دادند، نباید اصرار و حسّاسیّت ورزید، بلکه باید تفسیری از ارزش‌ها ارائه کرد که با گرایش جامعه، سازگار باشد. مقصود وی از نیز در حقیقت، همین بود که ارزش‌ها را برای تداوم قدرت، می‌فرسود و به حاشیه می‌راند. او بر اساس «میل» و «ارادۀ» خویش، برای همه‌چیز، دو حد افراط و تفریط تعیین می‌کرد و آن‌گاه میان این دو حد، یک نقطۀ میانی در نظر می‌گرفت و خود را ساکن این نقطه معرفی می‌کرد. به‌این‌ترتیب، هر دو جریان مقابل خویش را ملامت و نفی می‌کرد و خود را مدار و محور عقلانیّت وانمود می‌کرد. این در حالی بود که «حد وسط»‌های او، دلخواهانه و سلیقه‌ای بودند و پیوستاری که او تعریف کرده بود، بین‌الاذهانی نبود. او پس از استقرار اصلاح‌طلبان، بسیار بیشتر از گذشته دریافت که باید در ارزش‌های اسلامی و انقلابی، تجدیدنظر کند تا بتواند بدنۀ اجتماعی به دست آورد و به قدرت خویش، استمرار ببخشد. اگر آنچه وی می‌خواست در حوزۀ فرهنگ رخ می‌داد، نتیجۀ مستقیم آن، رقم‌خوردن ترمیدور فرهنگی بود. ۳. شانزده سال پس از ، حسن روحانی که مطیع و تابع بود و به سبب ماهیّت تکنوکراتیش، جزو اصحاب اصلی هاشمی‌رفسنجانی به شمار می‌آمد، قدرت را به دست گرفت و همان اندیشۀ هاشمی‌رفسنجانی را تکرار کرد؛ او از «اعتدال» سخن گفت و برای مسأله‌ها، دو حد افراط و تفریط ساخت و نقطۀ بینابینی را معقول و موجّه جلوه داد. در نظر او نیز، فرهنگ امر حاشیه‌ای و فرعی بود که باید به خدمتِ قدرت سیاسی گمارده شود و از آن در راستای تثبیت قدرت، استفاده شود. او چونان هاشمی‌رفسنجانی، هرگز شخصیّتی فرهنگی نبود و تنها درکی که از فرهنگ داشت، این بود که باید از امیال تجدّدی در جامعه، اهرمی برای فشار سیاسی بسازد و قدرت خود را محکم گرداند. تکنوکرات‌ها در طول شانزده سال حاکمیّت خویش، هرچه توانستند در جهت مقتضیات عالَم تجدّد پیش رفتند و جامعه را از لحاظ هویّتی، به آن وابسته و شیفته کردند. بااین‌حال، اعتدال، هرگز به یک «نظریه» تبدیل نشد و راه به عرصۀ معرفت نبرد، جر این‌که بهانه و توجیهی برای ولنگاری بیشتر در سیاست فرهنگی را فراهم کرد و جامعه را به آغوش افکند. گذشته از سیاست فرهنگیِ عمل‌گرایانه و شبه‌لیبرالی این دو دولت، اشرافی‌گری آنها و مفاسدی که در درون‌شان شکل گرفت، خسارت‌های فراوانی به فرهنگ وارد کرد و بدبینی‌ها و فاصله‌ها و گسست‌های متعدّدی آفرید. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
💢 طرحی برای تدبیر ساختار فرهنگی: تجربۀ مواجهه با مسأله‌ای در عمق جامعه ۱. پس از آن‌که رهبر انقلاب، مسألۀ «بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی» را مطرح کردند، بنده به‌عنوان محقّقی که بیش از یک دهه است در زمینۀ «نظریۀ فرهنگیِ متفکّران مسلمان» کار می‌کنم و مطالعاتم معطوف به حوزۀ «علم اجتماعیِ اسلامی» است، تصمیم گرفتم که به این مسألۀ عینی بپردازم. در مراحل آغازین، ابهام‌های مهمی در میان بودند و نمی‌دانستم باید از کدام نقطه شروع کنم و مسأله را بر اساس چه نقشه و قالبی بگشایم. چندی که گذشت، در اثر تأمّلات و مطالعات جدّی، ذهنم روشنی یافت و توانستم به درک واضحی از مسأله دست یابم. این مسأله، از همان ابتدا، دستخوش یک برداشت نادرست نیز شده بود و آن عبارت از این بود که برخی تصوّر کردند که مقصود از تعبیر بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی، تجدیدنظر در «نهادهای فرهنگی» است و اشاره به ساختار، به معنی پرداختن به نهادهای فرهنگی است، اما پس از این، رهبر انقلاب تصریح کردند که مقصودشان، « » است؛ یعنی ، به‌مثابه یک ساختار درونی و نامحسوس است که اینک باید در چهارچوب ارزش‌های انقلابی، بازسازی شود. ریشۀ شکل‌گیری مسأله نیز این بود که در اثر برخی تحوّلات معرفتی و دست‌کاری‌های شناختی در دهه‌های گذشته، لایه‌هایی از جامعه دچار شده‌اند و این امر درونی به واسطۀ سبک زندگی –که جنبۀ بیرونی و عینی دارد– آشکار شده است. ازاین‌رو، باید ذهنیّت فرهنگیِ مردم را به همان ارزش‌های نخستین باز گرداند و هویّت اصیل اسلامی و انقلابی را بازتولید کرد. ۲. چنان‌که جستجوهایم نشان می‌دهند، اثری که نگاشته‌ام، تنها اثر در این باره است و همچنان این مسأله، با پاسخ معرفتی و علمی مواجه نشده است. فضای علوم اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ عملی ما، چندان به این قبیل مطالعات عینی که جنبۀ کلان و سیاستی دارند، نزدیک نیست و دغدغه‌های دانشگاهی و شخصی را ترجیح می‌دهد؛ دغدغه‌هایی که برآمده از مسأله‌های جزئی یا حتی غیرواقعی هستند و نسبتی با آنچه که در جامعه می‌گذرد، ندارند. یکی از دلایل بومی‌نشدن علوم اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ما، همین فاصله‌گیری و گسستگی است. این در حالی است که باید اندکی پس از مطرح‌شدن این مسأله در سال ۱۴۰۱، نیروهای فکری به آن می‌پرداختند و می‌کوشیدند از چشم‌انداز‌های مختلف، پاسخ‌هایی را برای آن ساخته‌وپرداخته کنند. وقتی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه، درگیر عینیّت نباشد و علوم اجتماعی به کالای تجاری و سبب‌سازِ منزلت صوری تبدیل شود، چنین وضع ناخوشایندی پدید می‌آید. ۳. در این اثر، از مباحث مفهومی و نظری دربارۀ فرهنگ و ، آغاز شده و آن‌گاه به ریشه‌ها و زمینه‌ها پرداخته شده است؛ به‌طوری‌که به تاریخ فرهنگی در دورۀ پساانقلاب، اشاره شده و علل ظهور آفتِ زاویه‌دارشدن ذهنیّت‌ها برشمرده شده‌اند. پس به‌عنوان زیربنای مطالعه، هم به جنبۀ نظری و معرفتی پرداخته شده و هم به جنبۀ عملی و عینی. در این میان، یک چهارچوب بینشی که مقاومت فرهنگی نام نهاده شده، تحلیل شده است که نشان می‌دهد ما به‌عنوان جامعه‌ای که خود را ذیل و در سایۀ عالَم تجدّد تعریف نمی‌کنیم، چه نسبتی با روند جهانی‌سازی و برقرار کرده‌ایم و چه غایات متفاوتی داریم. همچنین به مجموعه‌ای از چالش‌های فرهنگی نیز اشاره شده‌ است که تعیین‌کننده و ریشه‌ای هستند و باید آنها را مولّد و خاستگاه پدید آمدن شکاف‌ها و گسست‌ها در ذهنیّت اجتماعی بدانیم. در نهایت نیز، سلسله‌ای از تدابیر و راهکارها برشمرده شده‌اند که هم معطوف به ساختارهای رسمی هستند و هم معطوف به کارگزاران فرهنگی در عرصۀ غیررسمی. این تجویزها و توصیه‌ها، تا حد زیادی، نوآورانه هستند و می‌توانند در مقام راهبردپردازی، به کار گرفته شوند. ۴. در عین حال، باید اظهار ناخشنودی کنم که پس از انتشار این اثر در ماه‌های نخست امسال، تاکنون هیچ‌یک از نهادهای فرهنگی از آن استقبال نکرده‌اند و نشست و گفتگو و نقادی و مباحثه‌ای را دربارۀ آن سامان نداده‌اند. این امر برای یک محقّق، تلخ و تأسف‌بار است. که باید خودش عهده‌دار انجام چنین مطالعه‌ای می‌شد، نه‌فقط چنین نکرد، بلکه پس از انتشار این اثر هم واکنشی نشان نداد. همچنین سازمان تبلیغات اسلامی نیز که در این زمینه، نقش‌آفرین است و باید برای مواجهه با آن، سیاست و تدبیر اندیشه کند، واکنشی نشان نداد. روشن است که این اثر می‌تواند موجبات پیشروی اجتماعیِ نهادهای فرهنگی را فراهم سازد و برای آن، مقدّمۀ تدوین نقشۀ راه باشد، اما افسوس نگرش‌های دیوان‌سالارانه و بسته و غیراجتماعی، سبب در انزوا ماندن و غبارگرفتگی مطالعاتی از این دست شده است. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─