eitaa logo
فتـــح قلّه‌ها بسوی ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
796 عکس
419 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢اگر ایران صدها بار ... نگارندۀ این سطور در کتاب «درخشش عهد قدسی: دربارۀ کامیابی انقلاب در گام اول»، در سرفصلی به تحلیل نگاه معنویِ امام خمینی به جهت‌گیری هویّتی و دینیِ جمهوری اسلامی پرداخته که این روزها، گفتگوهایی دربارۀ آن شکل گرفته‌ است. و جای شگفتی است که برخی تحلیل‌ها، مشابه تحلیل‌هایی است که نهضت آزادی و مهندس بازرگان در آن دورۀ تاریخی مطرح می‌کردند و امام خمینی در مقام نقد و ابطالِ آنها موضع‌گیری کرد؛ یعنی پس از چهل سال، همان منطق لیبرالی در ادبیات و گفتار دیگران تکرار می‌شود و برخی نیز گمان می‌کنند که این سخنان درست هستند. این وضع ذهنی نشان می‌دهد که ما از منطق انقلابیِ امام خمینی، فاصله گرفته‌ایم؛ چنان‌که اگر برخی عبارت‌های امام خمینی را بخوانیم اما نگوییم که از ایشان است، مخاطبی که حتی ممکن است انقلابی نیز باشد، قادر نیست آنها را بپذیرد. از دهه‌ها قبل می‌شد پیش‌بینی کرد که روند تساهل و تسامحِ شکل‌گرفته در سیاست‌ها و شخصیت‌های رسمی، کار را به این نقطه خواهند رساند و میان ذهنیّت ما و تفکّر اصیلِ امام خمینی، زاویه و شکاف خواهند افکند. اینک برخی از مواضع امام خمینی را نقل می‌کنیم که چه‌بسا بدون ارجاع به امام خمینی نمی‌توان آنها را بر زبان آورد؛ چراکه موجی از – از قبیل جنگ‌طلب، ماجراجو، متحجّر، جزم‌اندیش، فاشیست، طالبانی، داعشی و ... - شکل خواهد گرفت: 👈یکم. ملّت مقاوم ما، از روز اوّل مبارزه‌اش می‌دانست که با تمام قدرت‌ها و ابرقدرت‌ها، «دست‌به‌گریبان» است و باید بداند که امریکا برای شکست ما، از تمام امکاناتش استفاده خواهد نمود، ولی چاره چیست که کوه «مصیبت‌ها» در مقابل حیثیّت اسلامی- ایرانی ما، چون کاهی است و مردم ما باید خود را آمادۀ این «درگیری حسینی» تا پیروزی کامل بنمایند، که «مرگ سرخ»، به‌مراتب بهتر از «زندگی سیاه» است. و ما امروز به انتظار «شهادت» نشسته‌ایم (صحیفۀ امام، ج ۱۴: ۴۰۸). 👈دوم. حتّی از «حفظ امام عصر» هم اهمّيّتش بيشتر است؛ براى اين‌كه امام عصر هم خودش را براى اسلام «فدا» مى‏كند. همۀ انبياء، براى كلمۀ حقّ و براى دين خدا، مجاهده كردند و خودشان را فدا كردند. رسول اكرم و اهل بيت معظّم او، آن‌همه زحمات و مشقّات را براى «حفظ اسلام» متكفّل شدند. اسلام، يك «وديعۀ الهى» نزد مردم است براى تربيت خودشان و حفظش، بر همه، «واجب عينى» است(همان، ج ۱۵: ۳۶۴) 👈سوم. کاری که مردم ایران انجام دادند، آن‌قدر گرانبها و پُرقیمت است که اگر «صدها بار»، ایران «با خاک، یکسان شود» و دوباره ساخته گردد، نه‌تنها ضرری نکردند، بلکه سود زیستن در کنار اولیاء‌الله را برده‌اند(همان، ج ۲۰: ۳۲۵). 👈چهارم. اگر جهان‌خواران بخواهند در مقابل دین ما بایستند، ما در مقابل همۀ دنیای آنان خواهیم ایستاد و تا «نابودی تمام آنان»، از پای نخواهیم نشست؛ یا همه آزاد می‌شویم یا به آزادی بزرگ‌تر که «شهادت» است، می‌رسیم(همان، ج ۲۰: ۳۲۵). 👈پنجم. پُشت‌کردن به فرهنگ دنیای امروز و پایه‌ریزی فرهنگی جدید بر مبنای اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامی با امریکا، تبعاتی از قبیل «فشار» و «سختی» و «شهادت» و «گرسنگی» را به‌دنبال دارد(همان، ج ۲۱: ۳۲۷). 👈ششم. از مسئولان می‌خواهم که از هیچ‌کس و از هیچ‌چیز، جز خدای متعال نترسند و دست از «مبارزه و جهاد بر ضدّ فساد سرمایه‌داری غرب» نکشند که ما هنوز در قدم‌های اوّل «مبارزۀ جهانی بر ضدّ غرب» هستیم. مگر بیش از این است که ما به‌ظاهر، از جهان‌خواران «شکست» می‌خوریم و «نابود» می‌شویم؟! مگر بیش از این است که ما را در دنیا به «خشونت» و «تحجّر» معرفی می‌کنند؟! بگذار دنیای پَست مادّیّت با ما چنین کند، ولی ما به وظیفۀ اسلامیِ خود عمل کنیم(همان، ج ۲۱: ۳۲۷-۳۲۸). 👈هفتم. اگر ما با دست جنایت‌کار امریکا، «از صفحۀ روزگار، محو شویم» و با «خون سرخ»، شرافتمندانه با خدای خویش ملاقات کنیم، بهتر از آن است که در زیر پرچم غرب، زندگی اشرافی و مرفه داشته باشیم. این، سیره و طریقۀ انبیای عظام و ائمه‌ و بزرگان دین بوده است و ما باید از آن تبعیّت کنیم(همان، ج ۲۱: ۴۴۰). ✅ که به معنی بازگرداندن ذهنیّت اجتماعی به ارزش‌های اصیل و آغازین انقلاب است، چنین مصداقی دارد. کدام‌یک از نهادهای فرهنگی، در این باره، حسّاس و مولّد هستند؟! 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
💢روایت انقباض ۱. در نیمه‌ی سال هزار و چهارصد، رهبر معظم انقلاب از ضرورت «بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی» سخن گفتند و یک سال پس از آن هم توضیح دادند که مقصودشان از ساختار فرهنگی، «ذهنیت مردم» است که از ارزش‌های اصیل و اولیه‌ی انقلاب، فاصله گرفته است. این سخنان، هم در جمع دولت گفته شد و هم در جمع شورای عالی انقلاب فرهنگی. روشن است که مخاطب اصلی و کانونی این مطالبه، شورای عالی انقلاب فرهنگی است و اکنون با گذشت سه سال از این مطالبه، انتظار می‌رود که برای تحقق این امر، یک «نقشه‌ی راه» ترسیم شده باشد و در قالب مجموعه‌ای از سیاست‌های منسجم و عالی، «طرح عملیاتی» برای بازسازی ذهنیت اجتماعی، نگاشته شده باشد و حتی برای ایجاد همگرایی و زمینه‌ی گفتمانی، این طرح با اصحاب فکر و معرفت در میان نهاده شده بود و نوعی « » پدید آمده باشد. ۲. اما با تأسف باید گفت مانند همیشه و مطابق انتظار از شورای عالی انقلاب فرهنگی، این مطالبه نیز بر زمین مانده است. در همان جلسه، رهبر معظم انقلاب به اعضای شورا دستور دادند که باید روزانه، دو ساعت زمان، صرف مسائل شورا کنید و همچنین تصریح کردند که شورا در آنجایی که انتظار می‌رود کنشگر و حاضر و مؤثر باشد، نیست. روشن است که بی‌اعتنایی به طراحی نقشه‌ی راه عملیاتی و سیاستی برای ، از فروعات و نتایج همین بی‌اهتمامی و انفعال و بی‌خیالی بسیاری از اعضای شورا است. مسأله‌های شورا به انتصابات و آیین‌نامه‌های اجرایی و نحوه‌ی کنکور، تقلیل پیدا کرده است. این، آن شورایی نیست که امام خمینی برای «انقلاب فرهنگی» طراحی کرده بود. در این اشخاص و سازوکارها، امکان انقلابی و بضاعت تحولی به چشم نمی‌آید. این شورا، اداری است و نه عالی، محافظه‌کار است و نه انقلابی، صوری است و نه فرهنگی. از حقیقت و مسئولیت تاریخی‌اش تهی شده و جنبه‌ی تزیینی و تشریفاتی یافته است. ۳. دوستان مؤمن و انقلابی! گذشته از دولت‌هایی نشسته در شورا که هویت لیبرالی دارند، حتی به دیگران نیز نباید امید بست. من از یکی از اعضای متفکر این شورا، درخواست ملاقات کردم تا مسائلی را با وی در میان بگذارم، اما او نپذیرفت. عضو دیگر شورا که یکی از مسئولان فرهنگی عالی در دولت قبل بود، در حد پنج دقیقه، نظرات مرا درباره‌ی سیاست‌هایی که از متن نظریه‌ی فرهنگی متفکران مسلمان می‌توان استنتاج کرد، نطلبید و نشنید. یک ماه پیش، یک متن سیصد صفحه‌ای را که درباره‌ی تدبیر حجاب نگاشته بودم، در اختیار یکی از اعضای شورا و قائم‌مقام یکی دیگر از اعضای شورا نهادم، اما تا این لحظه، هیچ خبری نشده است. و... . بیشتر برای خویش، مخالف‌سازی و دشمن‌تراشی نکنم، اما همین قدر بدانید که شورا، رقیق است، بی‌خاصیت است، منفعل است، بی‌اراده است. در ماجرای اغتشاش، شما کنش و کاری از این شورا مشاهده کردید؟! مگر مسأله‌ی حجاب، ماهیت فرهنگی ندارد و مگر اینان سخن از راه‌حل فرهنگی نمی‌گفتند؟! و در کدام مسأله‌ی فرهنگی، اینان یقه چاک دادند و هزینه پرداختند؟! هیچ و هیچ. از آن‌که انتظار می‌رفت واکنشی نشان بدهد و فریاد برآورد، در قم به شرح اسفار سرگرم است، بی‌آن‌که خودش اهل سفر باشد؛ برحذر است از چالش. در آن جمع بالانشین و بی‌صدا، یک حسین کچویان بود که تفکر انقلابی را به صورتی آشکار، نمایندگی می‌کرد؛ که البته او را برچیدند تا آسوده‌تر بخوابند و با همگان بسازند و آداب محافظه‌کاری به‌جا آورند. ۴. دل و جانم، سرشار از یاد و ذکر آقاسیدمرتضی آوینی است و بیش از همیشه، دلتنگ او هستم. کاش نبودم در زمانه‌ای که او نیست. از کسی سخن می‌گویم که در سال هفتادویک، نامه‌ای نه صفحه‌ای به رهبر معظم انقلاب نگاشت و در آن، هشدار و انذار داد که کار فرهنگ با این ، بسامان نخواهد شد و جامعه از انقلاب، دور خواهد افتاد. و مگر چنین نشد و رهبر معظم انقلاب از «واگرایی‌های دهه‌ی هفتاد» سخن نگفتند؟! باور کنید اگر قرار باشد گرهی گشوده شود، به دست همین نیروهای فکری و فرهنگی غیررسمی و میدانی خواهد بود که همانند آوینی، درد و داغ دارند و فرهنگ را می‌فهمند، و نه این کارگزاران بوروکرات و ابوالمشاغل و محافظه‌کار. اینان اگر عزم و اراده‌ای داشتند، گره از کار فروبسته‌ی حجاب می‌گشودند و با بی‌عملی‌شان، خیابان‌های ام‌القرای جهان اسلام را به بستر ظهور و تجلی نظریه‌ی لذت‌پرستی و بدن‌زدگی و خودبنیادی تبدیل نمی‌کردند. سکوت و انفعال این شورا در مسأله‌ی اغتشاش و حجاب، همه‌ی واقعیت نهفته و پشت‌پرده‌ی آن را رسوا می‌کند و نشان می‌دهد که نباید از این ساختار فرسوده و بی‌جان، کمترین توقعی داشت. سخن‌گفتن با محافظه‌کاران و خاموشان، هیچ حاصلی ندارد. باید خودمان - یعنی جریان و جبهه‌ی خودجوش فرهنگی - طریق قیام‌لله را در پیش بگیریم و ارزش‌های فرهنگی انقلاب را احیا کنیم. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ☘️🌼☘️ঊঈ═┅─
💢 طرحی برای تدبیر ساختار فرهنگی: تجربۀ مواجهه با مسأله‌ای در عمق جامعه ۱. پس از آن‌که رهبر انقلاب، مسألۀ «بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی» را مطرح کردند، بنده به‌عنوان محقّقی که بیش از یک دهه است در زمینۀ «نظریۀ فرهنگیِ متفکّران مسلمان» کار می‌کنم و مطالعاتم معطوف به حوزۀ «علم اجتماعیِ اسلامی» است، تصمیم گرفتم که به این مسألۀ عینی بپردازم. در مراحل آغازین، ابهام‌های مهمی در میان بودند و نمی‌دانستم باید از کدام نقطه شروع کنم و مسأله را بر اساس چه نقشه و قالبی بگشایم. چندی که گذشت، در اثر تأمّلات و مطالعات جدّی، ذهنم روشنی یافت و توانستم به درک واضحی از مسأله دست یابم. این مسأله، از همان ابتدا، دستخوش یک برداشت نادرست نیز شده بود و آن عبارت از این بود که برخی تصوّر کردند که مقصود از تعبیر بازسازی انقلابیِ ساختار فرهنگی، تجدیدنظر در «نهادهای فرهنگی» است و اشاره به ساختار، به معنی پرداختن به نهادهای فرهنگی است، اما پس از این، رهبر انقلاب تصریح کردند که مقصودشان، « » است؛ یعنی ، به‌مثابه یک ساختار درونی و نامحسوس است که اینک باید در چهارچوب ارزش‌های انقلابی، بازسازی شود. ریشۀ شکل‌گیری مسأله نیز این بود که در اثر برخی تحوّلات معرفتی و دست‌کاری‌های شناختی در دهه‌های گذشته، لایه‌هایی از جامعه دچار شده‌اند و این امر درونی به واسطۀ سبک زندگی –که جنبۀ بیرونی و عینی دارد– آشکار شده است. ازاین‌رو، باید ذهنیّت فرهنگیِ مردم را به همان ارزش‌های نخستین باز گرداند و هویّت اصیل اسلامی و انقلابی را بازتولید کرد. ۲. چنان‌که جستجوهایم نشان می‌دهند، اثری که نگاشته‌ام، تنها اثر در این باره است و همچنان این مسأله، با پاسخ معرفتی و علمی مواجه نشده است. فضای علوم اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ عملی ما، چندان به این قبیل مطالعات عینی که جنبۀ کلان و سیاستی دارند، نزدیک نیست و دغدغه‌های دانشگاهی و شخصی را ترجیح می‌دهد؛ دغدغه‌هایی که برآمده از مسأله‌های جزئی یا حتی غیرواقعی هستند و نسبتی با آنچه که در جامعه می‌گذرد، ندارند. یکی از دلایل بومی‌نشدن علوم اجتماعی و فرهنگی در جامعۀ ما، همین فاصله‌گیری و گسستگی است. این در حالی است که باید اندکی پس از مطرح‌شدن این مسأله در سال ۱۴۰۱، نیروهای فکری به آن می‌پرداختند و می‌کوشیدند از چشم‌انداز‌های مختلف، پاسخ‌هایی را برای آن ساخته‌وپرداخته کنند. وقتی دانشگاه‌ها و پژوهشگاه، درگیر عینیّت نباشد و علوم اجتماعی به کالای تجاری و سبب‌سازِ منزلت صوری تبدیل شود، چنین وضع ناخوشایندی پدید می‌آید. ۳. در این اثر، از مباحث مفهومی و نظری دربارۀ فرهنگ و ، آغاز شده و آن‌گاه به ریشه‌ها و زمینه‌ها پرداخته شده است؛ به‌طوری‌که به تاریخ فرهنگی در دورۀ پساانقلاب، اشاره شده و علل ظهور آفتِ زاویه‌دارشدن ذهنیّت‌ها برشمرده شده‌اند. پس به‌عنوان زیربنای مطالعه، هم به جنبۀ نظری و معرفتی پرداخته شده و هم به جنبۀ عملی و عینی. در این میان، یک چهارچوب بینشی که مقاومت فرهنگی نام نهاده شده، تحلیل شده است که نشان می‌دهد ما به‌عنوان جامعه‌ای که خود را ذیل و در سایۀ عالَم تجدّد تعریف نمی‌کنیم، چه نسبتی با روند جهانی‌سازی و برقرار کرده‌ایم و چه غایات متفاوتی داریم. همچنین به مجموعه‌ای از چالش‌های فرهنگی نیز اشاره شده‌ است که تعیین‌کننده و ریشه‌ای هستند و باید آنها را مولّد و خاستگاه پدید آمدن شکاف‌ها و گسست‌ها در ذهنیّت اجتماعی بدانیم. در نهایت نیز، سلسله‌ای از تدابیر و راهکارها برشمرده شده‌اند که هم معطوف به ساختارهای رسمی هستند و هم معطوف به کارگزاران فرهنگی در عرصۀ غیررسمی. این تجویزها و توصیه‌ها، تا حد زیادی، نوآورانه هستند و می‌توانند در مقام راهبردپردازی، به کار گرفته شوند. ۴. در عین حال، باید اظهار ناخشنودی کنم که پس از انتشار این اثر در ماه‌های نخست امسال، تاکنون هیچ‌یک از نهادهای فرهنگی از آن استقبال نکرده‌اند و نشست و گفتگو و نقادی و مباحثه‌ای را دربارۀ آن سامان نداده‌اند. این امر برای یک محقّق، تلخ و تأسف‌بار است. که باید خودش عهده‌دار انجام چنین مطالعه‌ای می‌شد، نه‌فقط چنین نکرد، بلکه پس از انتشار این اثر هم واکنشی نشان نداد. همچنین سازمان تبلیغات اسلامی نیز که در این زمینه، نقش‌آفرین است و باید برای مواجهه با آن، سیاست و تدبیر اندیشه کند، واکنشی نشان نداد. روشن است که این اثر می‌تواند موجبات پیشروی اجتماعیِ نهادهای فرهنگی را فراهم سازد و برای آن، مقدّمۀ تدوین نقشۀ راه باشد، اما افسوس نگرش‌های دیوان‌سالارانه و بسته و غیراجتماعی، سبب در انزوا ماندن و غبارگرفتگی مطالعاتی از این دست شده است. 🌐 @ghoghnuos13 ─┅═ঊঈ🔥🦅🦅ঊঈ═┅─