eitaa logo
قرآن هدیه به امام زمان
30 دنبال‌کننده
20 عکس
0 ویدیو
0 فایل
📖🕋📖 #قرائت_روزانه_قرآن کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به #امام_زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه ✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
روزی یک صفحه قرآن هدیه به امام زمان عج
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 377✨ جزء 19 - حزب 38 - سوره نمل أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ به نام خداوند رحمتگر مهربان   طس تِلْكَ آيَاتُ الْقُرْآنِ وَكِتَابٍ مُبِينٍ ﴿۱﴾ طس، اين آيات قرآن، و كتاب مبين است. (۱)   هُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿۲﴾ وسيله هدايت و بشارت براي مؤ منان است. (۲)   الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿۳﴾ همان كساني كه نماز را بر پا مي‏دارند و زكات را ادا مي‏كنند و به آخرت يقين دارند. (۳)   إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ ﴿۴﴾ كساني كه ايمان به آخرت ندارند اعمال (سوء) آنها را براي آنان زينت مي‏دهيم به طوري كه آنها سرگردان مي‏شوند. (۴)   أُولَئِكَ الَّذِينَ لَهُمْ سُوءُ الْعَذَابِ وَهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ ﴿۵﴾ آنها كساني هستند كه عذاب بد (و دردناك) براي آنها است و آنها در آخرت زيانكارترين مردمند. (۵)   وَإِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ مِنْ لَدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ ﴿۶﴾ و بطور مسلم اين قرآن از سوي حكيم و دانائي بر تو القا مي‏شود. (۶)   إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُمْ مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُمْ بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ ﴿۷﴾ (به خاطر بياور) هنگامي را که موسي به خانواده خود گفت: من آتشي از دور ديدم؛ (همين جا توقف کنيد؛) بزودي خبري از آن براي شما مي آورم، يا شعله آتشي تا گرم شويد. (۷)   فَلَمَّا جَاءَهَا نُودِيَ أَنْ بُورِكَ مَنْ فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸﴾ هنگامي که نزد آتش آمد، ندايي برخاست که: مبارک باد آن کس که در آتش است و کسي که در اطراف آن است (= فرشتگان و موسي)! و منزه است خداوندي که پروردگار جهانيان است! (۸)   يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۹﴾ اي موسي! من خداوند عزيز و حکيمم! (۹)   وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴿۱۰﴾ و عصايت را بيفکن! - هنگامي که (موسي) به آن نگاه کرد، ديد (با سرعت) همچون ماري به هر سو مي دود (ترسيد و) به عقب برگشت، و حتي پشتِ سر خود را نگاه نکرد- اي موسي! نترس، که رسولان در نزد من نمي ترسند! (۱۰)   إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿۱۱﴾ مگر کسي که ستم کند؛ سپس بدي را به نيکي تبديل نمايد، که (توبه او را مي پذيرم، و) من غفور و رحيمم! (۱۱)   وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿۱۲﴾ و دستت را در گريبانت داخل کن؛ هنگامي که خارج مي شود، سفيد و درخشنده است بي آنکه عيبي در آن باشد؛ اين در زمره معجزات نُه گانه‏ اي است که تو با آنها بسوي فرعون و قومش فرستاده مي شوي؛ آنان قومي فاسق و طغيانگرند! (۱۲)   فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ ﴿۱۳﴾ و هنگامي که آيات روشني بخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: اين سِحري است آشکار! (۱۳)
377.mp3
1.47M
ترتیل صفحه 377 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار @ghoranemamzaman
ابتدای کانال
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 378✨ آیات 14 تا 22 سوره نمل بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴﴾ و آن را از روي ظلم و سرکشي انکار کردند، در حالي که در دل به آن يقين داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود! (۱۴)   وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿۱۵﴾ و ما به داوود و سليمان، دانشي عظيم داديم؛ و آنان گفتند: ستايش از آنِ خداوندي است که ما را بر بسياري از بندگان مؤمنش برتري بخشيد. (۱۵)   وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ ﴿۱۶﴾ و سليمان وارث داوود شد، و گفت: اي مردم! زبان پرندگان به ما تعليم داده شده، و از هر چيز به ما عطا گرديده؛ اين فضيلت آشکاري است. (۱۶)   وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ ﴿۱۷﴾ لشكريان سليمان از جن و انس و پرندگان نزد او جمع شدند آنقدر زياد بودند كه بايد توقف كنند تا به هم ملحق شوند. (۱۷)   حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۱۸﴾ تا به سرزمين مورچگان رسيدند، مورچه‏ اي گفت: اي مورچگان! به لانه‏ هاي خود برويد تا سليمان و لشكرش شما را پايمال نكنند در حالي كه نمي‏فهمند! (۱۸)   فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ ﴿۱۹﴾ (سليمان) از سخن او تبسمي كرد و خنديد و گفت: پروردگارا! شكر نعمتهائي را كه بر من و پدر و مادرم ارزاني داشته‏ اي به من الهام فرما و توفيق مرحمت كن تا عمل صالحي كه موجب رضاي تو گردد انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما. (۱۹)   وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ ﴿۲۰﴾ (سليمان) در جستجوي پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمي‏بينم يا اينكه او از غايبان است. (۲۰)   لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿۲۱﴾ من او را قطعا كيفر شديدي خواهم داد و يا او را ذبح مي‏كنم و يا دليل روشني (براي غيبتش) براي من بياورد. (۲۱)   فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ ﴿۲۲﴾ چندان طول نكشيد (كه هدهد آمد و) گفت من بر چيزي آگاهي يافتم كه تو بر آن آگاهي نيافتي من از سرزمين سبا يك خبر قطعي براي تو آورده‏ ام. (۲۲)   @ghoranemamzaman
378.mp3
1.24M
ترتیل صفحه 378 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار @ghoranemamzaman
بیان تفسیر مختصری از آیات أُولَئك الَّذِينَ لهَُمْ سوءُ الْعَذَابِ وَ هُمْ فى الاَخِرَةِ هُمُ الاَخْسرُونَ اين جمله تهديدى است به مطلق عذاب ، چه دنيوى و چه اخروى ، چون دنبالش عذاب خصوص آخرت را خاطر نشان مى سازد و مى فرمايد: ((و هم فى الآخره هم الاخسرون ))، پس معلوم مى شود جمله اول مربوط به مطلق عذاب است و شايد وجه اينكه مى فرمايد: اينان در آخرت ((اءخسرون : زيانكارتران )) هستند، اين است كه نامه اعمال ساير گنهكاران ، هم مشتمل بر گناه است و هم مشتمل بر ثواب ، كه مطابق آن اعمال ، جزا داده مى شوند، اما اين بيچارگان گناهانشان در نامه ها ثبت شده ، اما ثوابهايشان و كارهاى نيكشان حبط شده ، و ثبت نگشته است . ترجمه تفسير الميزان جلد 15 صفحه : 483
ابتدای کانال
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 379✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿۲۳﴾ من زني را ديدم كه بر آنها حكومت مي‏كند و همه چيز در اختيار داشت (مخصوصا) تخت عظيمي دارد. (۲۳)   وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۲۴﴾ (اما) من او و قومش را ديدم كه براي غير خدا - خورشيد - سجده مي‏كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدايت نخواهند شد. (۲۴)   أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ ﴿۲۵﴾ چرا براي خداوندي سجده نمي‏كنند كه آنچه در آسمانها و زمين پنهان است خارج مي‏كند؟ و آنچه را مخفي مي‏كنيد و آشكار نمي‏سازيد، مي‏داند؟ (۲۵)   اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۲۶﴾ خداوندي كه معبودي جز او نيست، و پروردگار و صاحب عرش ‍ عظيم است. (۲۶)   قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿۲۷﴾ (سليمان) گفت: ما تحقيق مي‏كنيم ببينيم راست گفتي يا از دروغگويان هستي؟! (۲۷)   اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿۲۸﴾ اين نامه مرا ببر و بر آنها بيفكن سپس برگرد (و در گوشه‏ اي توقف كن) ببين آنها چه عكسالعملي نشان مي‏دهند. (۲۸)   قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ ﴿۲۹﴾ (ملكه سبا) گفت: اي اشراف! نامه پر ارزشي به سوي من افكنده شده! (۲۹)   إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۳۰﴾ اين نامه از سليمان است و چنين مي‏باشد: به نام خداوند بخشنده مهربان … (۳۰)   أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۱﴾ توصيه من اين است برتري جوئي نسبت به من نكنيد و به سوي من آئيد در حالي كه تسليم حق هستيد. (۳۱)   قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِي فِي أَمْرِي مَا كُنْتُ قَاطِعَةً أَمْرًا حَتَّى تَشْهَدُونِ ﴿۳۲﴾ (سپس) گفت: اي اشراف (و اي بزرگان) نظر خود را در اين امر مهم بازگو كنيد كه من هيچ كار مهمي را بدون حضور شما انجام نداده‏ ام. (۳۲)   قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِيدٍ وَالْأَمْرُ إِلَيْكِ فَانْظُرِي مَاذَا تَأْمُرِينَ ﴿۳۳﴾ گفتند: ما داراي نيروي كافي و قدرت جنگي فراوان هستيم، ولي تصميم نهائي با تو است ببين چه دستور مي‏دهي ؟ (۳۳)   قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ ﴿۳۴﴾ گفت: پادشاهان هنگامي كه وارد منطقه آبادي شوند آن را به فساد و تباهي مي‏كشند و عزيزان آنجا را ذليل مي‏كنند، (آري) كار آنها همين گونه است. (۳۴)   وَإِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْ بِهَدِيَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ ﴿۳۵﴾ و من ( اكنون جنگ را صلاح نمي‏بينم) هديه گرانبهائي براي آنها مي‏فرستم تا ببينم فرستادگان من چه خبر مي‏آورند. (۳۵)
379.mp3
1.25M
ترتیل صفحه 379 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
بیان مختصری از آیات أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ (25) اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ (26): (جلوه دادن شیطان، اعمال مردم را براى آن است) كه آنان سجده نكنند براى خداوندى كه چیزهاى ناپیداى آسمان‏ها وزمین را بیرون مى‏آورد (و آشكار مى‏كند) و عملكرد نهان و آشكار شمارا مى‏داند. خداوندى كه معبودى جز او نیست (و) پروردگار عرش بزرگ است. كلمه‏ى «خَب‏ء» به معناى پوشیده و پنهان است. حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «المرءُ مَخبُوءٌ تَحتَ لِسانه»(49) ارزش و شخصیّت انسان در زیر زبانش مخفى است. تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد نمونه‏ى بیرون آوردن مخفى‏ها در آسمان‏ها و زمین؛ رویش گیاهان و بارش باران است. خوشه در درون دانه مخفى است وقدرت الهى، آن را از دل دانه بیرون مى‏آورد. همه‏ى چیزهایى كه از قوّه به فعلیّت در مى‏آیند مصداق همین آیه‏ى «یخرج الخبأ» هستند.49) نهج‏البلاغه، حكمت 140. - هدف شیطان از تزیین بدى‏هاى مردم آن است كه آنان براى خدا سجده نكنند. «زیّن لهم الشیطان - ألاّ یسجدوا» - كسى كه در برابر خدا سجده نكند، حیوان هم از او انتقاد مى‏كند. «ألاّ یسجدوا» - سجده، مظهر خداپرستى است. «ألاّ یسجدوا للّه» - عوامل طبیعى، ابزار ووسایل قدرت‏نمایى خدا هستند. «یخرج الخبأ» گرچه آب، خاك و نور نقش دارند، ولى بیرون آورنده حقیقى اوست. - عالم محضر خداست. «یعلم ما تخفون و ما تُعلنون» بر او علم یك ذرّه پوشیده نیست‏ كه پنهان و پیدا به نزدش یكى است‏ - از دلایل سجده‏ى ما، قدرت او، «یخرج الخبأ» علم او، «یعلم» یكتایى او، «لا اله الاّ هو» و ربوبیّت و عظمت اوست. «ربّ العرش العظیم» تفسیر نور آقای قرائتی
سوره نمل آیات 36 الی 44 صفحه 380
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 380✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم فَلَمَّا جَاءَ سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِمَّا آتَاكُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ ﴿۳۶﴾ هنگامي كه (فرستادگان ملكه سبا) نزد سليمان آمدند گفت: مي‏خواهيد مرا با مال كمك كنيد (و فريب دهيد!) آنچه خدا به من داده از آنچه به شما داده بهتر است بلكه شما هستيد كه به هدايايتان خوشحال مي‏شويد. (۳۶) ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَا قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ ﴿۳۷﴾ به سوي آنها بازگرد (و اعلام كن) با لشكرهائي به سراغ آنها مي‏آئيم كه قدرت مقابله با آن را نداشته باشند، و آنها را از آن (سرزمين آباد) به صورت ذليلان و در عين حقارت بيرون مي‏رانيم. (۳۷) قَالَ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿۳۸﴾ (سليمان) گفت، اي بزرگان! كداميك از شما توانائي داريد تخت او را پيش از آنكه خودشان نزد من آيند براي من بياوريد؟! (۳۸) قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ ﴿۳۹﴾ عفريتي از جن گفت: من آنرا نزد تو مي‏آورم پيش از آنكه از مجلست برخيزي و من نسبت به آن توانا و امينم! (۳۹) قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ ﴿۴۰﴾ (اما) كسي كه دانشي از كتاب (آسماني) داشت گفت، من آنرا پيش ‍ از آنكه چشم بر هم زني نزد تو خواهم آورد! و هنگامي كه (سليمان) آنرا نزد خود مستقر ديد گفت اين از فضل پروردگار من است تا مرا آزمايش ‍ كند كه آيا شكر او را بجا مي‏آورم يا كفران مي‏كنم ؟ (۴۰) قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ ﴿۴۱﴾ (سليمان) گفت تخت او را برايش ناشناس سازيد به بينم آيا متوجه مي‏شود يا از كساني است كه هدايت نخواهند شد. (۴۱) فَلَمَّا جَاءَتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ ﴿۴۲﴾ هنگامي كه او آمد گفته شد آيا تخت تو اينگونه است ؟ (در پاسخ) گفت: گويا خود آن است! و ما پيش از اين هم آگاه بوديم و اسلام آورده بوديم!.. (۴۲) وَصَدَّهَا مَا كَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِنْ قَوْمٍ كَافِرِينَ ﴿۴۳﴾ و او را از آنچه غير از خدا مي‏پرستيد بازداشت كه او از قوم كافران بود. (۴۳) قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَنْ سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۴۴﴾ به او گفته شد داخل حياط قصر شو، اما هنگامي كه نظر به آن افكند پنداشت نهر آبي است و ساق پاهاي خود را برهنه كرد (تا از آب بگذرد اما سليمان) گفت (اين آب نيست) بلكه قصري است از بلور صاف، (ملكه سبا) گفت پروردگارا! من به خود ستم كردم، و با سليمان براي خداوندي كه پروردگار عالميان است اسلام آوردم. (۴۴)
380.mp3
1.41M
ترتیل صفحه 380 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار
قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ (38) قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ (39): (سلیمان) گفت: اى بزرگان! كدام یك از شما تخت او (بلقیس، ملكه‏ى سبا) را - قبل از آن كه آنان به حال تسلیم نزد من آیند - براى من مى‏آورد؟ عِفریتى از جنّ (كه داراى قدرت و زیركى خاصّى بود به سلیمان) گفت: من آن را نزد تو مى‏آورم پیش از آن كه از جاى خود برخیزى، و من قطعاً بر این كار هم قدرت دارم و هم مورد اعتمادم. در كلمه‏ى «عِفریت»، معناى شدّت و قدرت نهفته است. پس از بازگشت فرستادگان بلقیس، همراه با هدیه‏هاى خود و آگاهى ملكه‏ى سبا از این كه سلیمان یك پادشاه نیست؛ ملكه تصمیم گرفت شخصاً نزد سلیمان آید تا اوضاع را از نزدیك ببیند. سلیمان از حركت بلقیس آگاه شد و خود را براى قدرت نمایى آماده كرد. - اطرافیان سلیمان، داراى قدرت فوق العاده یا خارق العاده بودند. «ایّكم» - میدان را براى رقابت صحیح باز گزارید. «ایّكم» - در شرایط مناسب از توانایى دیگران استفاده كنید. «ایّكم یأتینى» - ملاك، لیاقت و توانایى است، نه جنسیّت. «ایّكم یأتینى» با این كه در میان اطرافیان سلیمان، جنّ و پرنده و انسان، همه بودند ولى ملاك برترى، قدرت آوردن تخت است نه جنسیّت آورنده‏ى آن. - اگر تخت وتاج را از انسان بگیریم، تسلیم‏شدن او آسان است. «یأتینى بعرشها» - قرآن مسأله‏ى طىّ الارض(51) را مى‏پذیرد. «یأتینى بعرشها قبل أن...» - قدرت‏نمایى باید با مخاطب تناسب داشته باشد. «عرشها» - براى ارشاد و هدایت دیگران، از امكانات خود آنان استفاده كنید. «عرشها» - پیروز كسى است كه قبل از دشمن اقدام كند. «قبل أن یأتونى» - كارهاى فوق‏العاده باید با هدف عالى همراه باشد. «یأتینى‏بعرشها - یأتونى مسلمین» - حضرت سلیمان علم غیب داشت. «یأتونى مسلمین» - در یك نظام و حكومت موفّق، باید از همه‏ى نیروها در جاى خود استفاده كرد. «قال عِفریت من الجنّ» - جنّ مى‏تواند به انسان كمك كند. «قال عِفریت من الجنّ» - لیاقت‏هاى خود را به دیگران اعلام كنید. «أنَا آتیك» - سرعت، قدرت و امانت، شرط انجام كارهاى بزرگ است. «قبل أن تَقوم من مقامك - لَقوىّ اَمین» ----- 51) طىّ الارض»، نوعى معجزه وكرامت است، كه به جاى پیمودن و طى كردن مسافتى طولانى، زمین در زیر پاى وى پیچیده گردد و در مدّتى اندك به مقصد رسد. (فرهنگ معین) تفسیر نور. آقای قرائتی @ghoranemamzaman
قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ (40) قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ (41): كسى (به نام آصِف‏بن بَرخیا) كه به بخشى از كتاب (الهى) آگاهى داشت (سلیمان) گفت: من آن (تخت) را قبل از آن كه پلكِ چشمت بهم بخورد نزد تو مى‏آورم. (سلیمان پذیرفت و او تخت را آورد.) همین كه (سلیمان) آن (تخت) را نزد خود مستقرّ دید، (به جاى غرور وتكبّر) گفت: این (توانایى وزیر من كه مقدارى از علم كتاب و اسم اعظم را مى‏داند،) از لطف پروردگار من است، تا مرا (با این نعمت‏ها) بیازماید كه آیا شكرگزارم یا كفران مى‏كنم؟ و هر كس شكر كند، قطعاً به سود خویش شكر ورزیده و هر كس كفران نماید (به ضرر خویش گام نهاده، زیرا) پروردگار من (از شكر مردم) بى‏نیاز و كریم است. (بى‏نیازى و كرامت، براى خداوند ذاتى است و هرگز وابسته به شكر یا كفران كسى نیست). (سلیمان) گفت: تخت (ملكه) را برایش ناشناس گردانید، تا ببینم آیا پى‏مى‏برد یا از كسانى است كه پى نمى‏برند؟ كسى كه مقدارى از علم كتاب را مى‏دانست، «آصف‏بن بَرخیا» وزیر حضرت سلیمان و خواهر زاده‏ى او بود، چنانكه از امام هادى‏علیه السلام نیز نقل شده است.(52) و امام باقر علیه السلام فرمودند: اسم اعظم الهى هفتاد و سه حرف است كه آصف‏بن‏برخیا تنها با دانستن یك حرف چنین قدرت‏نمایى كرد.(53) در این كه منظور از علم كتاب چیست؟ گفته‏اند: مراد از آن، یا آگاهى از كتب آسمانى یا لوح محفوظ و یا اسم اعظم است. سؤال: «آصف‏بن بَرخیا» چگونه تخت را بدون اجازه‏ى صاحبش حركت داد و در آن تصرّف كرد؟ پاسخ: این كار به خاطر ولایت انبیا بر اموال مردم و اهمیّت ارشاد بلقیس و مردم او بوده است. كفر چند نوع است: یكى انكار خدا و یكى كفران نعمت‏ها. شكر خداوند، اقسامى دارد: شكر با زبان، با قلب و با عمل. فضایل امیر مؤمنان و اهل‏بیت‏علیهم السلام‏ * در آیه‏ى مورد بحث مى‏فرماید: كسى كه بخشى از علم كتاب را داشت، گفت: اى سلیمان! قبل از به هم زدن پلك چشم، من تخت ملكه‏ى سبأ را از كشورش در این جا حاضر مى‏كنم. امّا در آیه‏ى آخر سوره‏ى رعد، خداوند به پیامبرش مى‏فرماید: كفّار، رسالت تورا قبول ندارند، به آنان بگو كافى است كه خداوند و كسى‏كه تمام علم كتاب را دارد، میان من و شما گواه باشد. در روایات مى‏خوانیم: مراد از كسى‏كه تمام علم كتاب را دارد، على‏بن ابى‏طالب‏علیهما السلام است. اگر كسى كه بخشى از علم كتاب را مى‏داند تخت بلقیس را در یك آن حاضر مى‏كند، پس كسى كه تمام علم كتاب را مى‏داند، در تمام عمر چه قدرتى دارد؟ * امام صادق‏علیه السلام مى‏فرماید: آگاهى كسى‏كه بخشى از علم را داشت، نسبت به علم على‏علیه السلام، مثل مقدار آبى است كه بر بال یك مگس باشد نسبت به دریا.(54) * در روایات مى‏خوانیم: امام صادق‏علیه السلام به سینه‏ى مباركش اشاره كرد و فرمود: «و عندنا واللّه علم الكتاب كله» به خدا سوگند تمام علم كتاب نزد ما موجود است.(55) * در روایات بسیارى مى‏خوانیم كه امامان معصوم‏علیهم السلام خارج از قید زمان و مكان در مناطقى حاضر مى‏شدند، مثلاً: امام جوادعلیه السلام، در لحظه‏ى شهادت پدرش از مدینه به طوس رفت. امام كاظم‏علیه السلام، از زندان بغداد بیرون آمد و در مدینه حاضر شد. امام سجادعلیه السلام، در زمان اسارت، به كربلا رفت و بدن پدرش امام حسین‏علیه السلام، را دفن نمود. امام حسین‏علیه السلام، قبل از شهادت، قبضه‏ى خاكى از كربلا برداشت و در مدینه به ام‏السّلمه داد.(56) بنابراین طىّ‏الارض و حركت برق‏آسا براى امامان سابقه دارد. ----- 52) تفسیر نورالثقلین. 53) كافى، ج‏1، ص‏230. 54) تفسیر نورالثقلین. 55) تفسیر نورالثقلین. 56) تفسیر اطیب‏البیان. - در كابینه‏ى سلیمان، دانشمندترین چهره‏ها وجود داشتند. «عنده‏علم‏من‏الكتاب» - انسان مى‏تواند بر طبیعت وقوانین طبیعى حاكم شود. «أنا آتیك» - قدرت انسان مى‏تواند از جنّ بیشتر باشد. «عِفریت من الجنّ - الّذى عنده علم...» - در مواردى باید قدرت خود را اظهار كرد. «أنَا آتیك» - علم منشأ قدرت است. با قدرت علمى مى‏توان به جاى شنیدن صدا و دیدن تصویر، خود اشیا و موجودات را جا به جا كرد. (در انسان، استعدادها، توانایى‏ها و اسرارى است كه تاكنون كشف نشده است). «أنَا آتیك» توانا بود هر كه دانا بود ز دانش دل پیر بُرنا بود - در واگذارى مأموریّت‏ها، مسارعه (سرعت عمل) یك امتیاز است. همان‏گونه كه در فروش، مزایده ودر خرید، مناقصه، عامل رقابت و ارزش است. «أنَا آتیك به قبل أن یرتدّ الیك طرفك» - مدّعیان علم وقدرت، باید عملاً حرف خود را اثبات كنند. «فلمّا رآه
مستقرّاً» - اولیاى خدا نعمت را از او مى‏دانند. «هذا من فضل ربّى» - نعمت‏هاى الهى را حقّ خود ندانیم. «فضل ربّى» - به علم و قدرت خود مغرور نشویم. «هذا من فضل ربّى» - نعمت‏هاى الهى را به زبان آوریم. «هذا من فضل ربّى» - دادن یا گرفتن نعمت‏ها براى رشد دادن ماست. «ربّى» - نعمت‏هاى الهى وسیله‏ى بندگى و آزمایشند، نه كامیابى و لذّت‏جویى. «لیبلونى ءاشكر» - انبیا نیز آزمایش مى‏شوند. «لیبلونى» - انسان، مختار است، نه مجبور. «مَن شكر... و مَن كفر» - انسان در گرو عمل خویش است. «و مَن شكر فانّما یشكُر لنفسه» - خداوند به شكر ما نیاز ندارد. «مَن شكر... ومَن‏كفر فانّ ربّى غنى كریم» نعمت‏هاى الهى برخاسته از فضل و لطف بى‏پایان اوست وحتى اگر ما ناسپاسى كنیم، او به مقتضاى ربوبیّت خود به ما لطف مى‏كند. شكر نعمت، نعمتت افزون كند كفر نعمت از كفت بیرون كند - در شیوه‏ى دعوت، تملّق ممنوع است. «و مَن كفر فانّ ربّى غنى» - دارایى و سخاوت در كنار هم، ارزش است. «غنى كریم» - اولیاى خدا بر اموال مردم ولایت دارند. «نَكّروا لها» - گاهى براى آزمایش هوش، تغییر وتحوّل جایز است. «نكّروا لها... ننظر أتهتدى» تفسیر نور. آقای قرائتی
فَلَمَّا جَاءتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ (42) وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ (43): پس هنگامى كه (بلقیس) آمد، به او گفته شد: آیا تخت تو این گونه است؟ گفت: گویا خود آن است، و پیش از این، به ما علم (به حقّانیّت سلیمان) داده شده و ما فرمان بردار بوده‏ایم . آنچه (آن زن) به جاى خدا مى‏پرستید، او را (از تسلیم شدن در برابر حقّ) بازداشته بود، و او از قوم كافران بود، (ولى بعد از كفر، ایمان آورد). جمله‏ى «و اوتینا العلم» ظاهراً ادامه‏ى كلام بلقیس است (كه در ترجمه آورده‏ایم) و ممكن است سخن سلیمان و اطرافیان او باشد كه گفته باشند: به ما، قبل از بلقیس علم داده شده و قبل از او مسلمان بودیم.(57) سؤال: بلقیس كه از حقانیّت سلیمان اطلاع پیدا كرده بود، چرا زودتر تسلیم نشد؟ پاسخ: جامعه و محیطِ شرك مانع خطشكنى و تسلیم او شده بود، چنانكه قرآن فرمود: «وصَدّها ما كانت تَعبد من دون اللّه اِنّها كانت من قومٍ كافرین» ----- 57) تفسیر كبیرفخررازى. - در برخوردهاى ابتدایى، حرف آخر را اوّل نزنید. «اهكذا - كانه هو» (نفرمود: «هذا عرشك» و او هم نگفت: «انّه هو». ) - مكتبى ارزش دارد كه بر اساس علم باشد. «و اوتینا العلم من قبلها و كنّا مسلمین» - محیط، جامعه وعقائد خرافى، مانع از ایمان واقعى است. «و صدّها ما كانت» - سوء سابقه، دلیل داشتن آینده‏ى بد نیست. «انّها كانت من قوم كافرین» تفسیر نور. آقای قرائتی
قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (44): به او (بلقیس) گفته شد: وارد قصر شو! پس چون آن را دید، پنداشت بِركه آبى است، (براى عبور) جامه از ساق پایش برگرفت، (تا تر نشود. سلیمان به او) گفت: (این جا آبى نیست،) بلكه قصرى از شیشه و بلور صیقلى است. (ملكه‏ى سبا) گفت: پروردگارا! من به خودم ظلم كردم و (اكنون) همراه سلیمان، در برابر پروردگار جهانیان سر تسلیم فرود آورده‏ام. كلمه‏ى «صَرح»، به معناى فضا یا قصر بزرگ است. «لُجّة» یعنى متلاطم و متراكم، و «مُمَرّد» به معناى صاف است. - مقام رسالت، با جلال و شكوه و حكومت منافاتى ندارد. «قیل لها ادخلى الصّرح» - در ارشاد وتبلیغ، هر كس را باید به شیوه‏اى هدایت كرد. «قیل‏لها ادخلى الصّرح» با مرفّهان، جورى برخورد نكنیم كه خیال كنند ایمان به معناى فقر است. - امكانات مادّى باید در خدمت تبلیغ دین قرار گیرد. «قیل‏لها ادخلى الصّرح» با اهداف سلیمان‏گونه مى‏توان از صنعت و امكانات مادّى، براى ارشاد و هدایت دیگران كمك گرفت. - از مهمانان كافر با حُسن‏خلق پذیرایى كنید. «قیل لها ادخلى الصّرح» - شأن افراد را در پذیرایى‏ها حفظ كنید. «قیل لها ادخلى الصّرح» - گاهى انسان مى‏بیند، امّا اشتباه تشخیص مى‏دهد. (خطاى چشم) «حسبته لجّة» - كاخ نشینان كافر را در برابر صنعت و ابتكار و هنر و زیبایى‏هاى نظام خود، به كرنش وادارید. «صرح ممرّد من قواریر» - سابقه‏ى آینه‏كارى و استفاده از شیشه در معمارى، به زمان حضرت سلیمان بر مى‏گردد. «صرح ممرّد من قواریر» - پذیرفتن حقّ، نشانه‏ى حریّت است نه ضعف. «ربّ ظلمتُ نفسى» - وابستگى و دلبستگى به غیر خدا و پرستش غیر او - هر كس و هر چه باشد - ظلم است. «ظلمتُ نفسى» - توبه‏ى واقعى آن است كه گذشته‏ها را با اقرار جبران كنیم و راه آینده را با چراغ هدایت الهى طى كنیم. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ مع سلیمان» - داشتن نام و نان و عنوان و اطرافیان، شمارا در اقرار به حقّ و تغییر عقیده اسیر نكند. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ» - تكامل، مراحلى دارد: مرحله‏ى نخست: خروج از ظلمت، و مرحله‏ى بعد: ورود در نور است. «ظلمتُ نفسى و أسلمتُ مع سلیمان» - روح ایمان، همان تسلیم است. هم سلیمان در دعوتنامه‏ى خود به آن اشاره دارد: «وأتونى مسلمین» و هم ملكه‏ى سبا در پایان كار مى‏گوید: «أسلمتُ» - ایمان، تسلیم شدن در برابر خالق هستى است، نه در برابر خلق، گرچه سلیمان باشد. «أسلمتُ للّه» - زن در انتخاب عقیده و اظهار آن مستقل است. «أسلمتُ للّه» - ایمان به تنهایى كافى نیست، با اولیا و انبیا همراه بودن انسان را بیمه مى‏كند. «أسلمتُ مع سلیمان للّه» - در برابر پیوندهاى سیاسى، اقتصادى، نظامى و خانوادگى، پیوندهاى الهى و مقدّس نیز یافت مى‏شود. «مع سلیمان» - زر و زیور افراد وارسته را سیراب نمى‏كند، گمشده‏ى آنان دستیابى به سرچشمه‏ى هستى است. «أسلمتُ... للّه ربّ العالمین» - هدف حكومت انبیا، دعوت به سوى خداوند است، نه كشورگشایى. ملكه‏ى سبا نیز این حقیقت را فهمید، لذا در پایان سخنش گفت: «أسلمتُ مع سلیمان للّه ربّ العالمین» تفسیر نور. آقای قرائتی
💠📖🕋📖💠 کریم ⭐️قرار روزانه- هر روز، قرائت یک صفحه از قرآن کریم هدیه به امام زمان عج⭐️ ☘🌸🌸🌸🌸🌸☘ ✨صفحه 381✨ أعوذُ باِللَّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿۴۵﴾ ما به سوي ثمود برادرشان صالح را فرستاديم كه خداي يگانه را بپرستيد، اما آنها به دو گروه تقسيم شدند و به مخاصمه پرداختند. (۴۵)   قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿۴۶﴾ (صالح) گفت: اي قوم من! چرا براي بدي قبل از نيكي عجله مي‏كنيد؟ (و عذاب الهي را مي‏طلبيد نه رحمت او را) چرا از خداوند تقاضاي آمرزش نمي‏كنيد شايد مشمول رحمت شويد؟ (۴۶)   قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَنْ مَعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِنْدَ اللَّهِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿۴۷﴾ آنها گفتند: ما تو و كساني را كه با تو هستند به فال بد گرفتيم (صالح) گفت: فال بد (و نيك) نزد خداست (و همه مقدراتتان به قدرت او تعيين مي‏گردد) شما گروهي هستيد كه مورد آزمايش قرار گرفته‏ ايد. (۴۷)   وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿۴۸﴾ در آن شهر نه گروهك بودند كه فساد در زمين مي‏كردند و مصلح نبودند. (۴۸)   قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿۴۹﴾ آنها گفتند: بيائيد قسم ياد كنيد به خدا كه بر او (صالح) و خانواده‏ اش شبيخون مي‏زنيم و آنها را به قتل مي‏رسانيم سپس به ولي دم او مي‏گوئيم ما هرگز از هلاكت خانواده او خبر نداشتيم و در اين گفتار خود صادق هستيم! (۴۹)   وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿۵۰﴾ آنها نقشه مهمي كشيدند و ما هم نقشه مهمي در حالي كه آنها خبر نداشتند. (۵۰)   فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿۵۱﴾ بنگر عاقبت توطئه آنها چه شد؟ كه ما آنها و قومشان را همگي نابود كرديم! (۵۱)   فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۵۲﴾ اين خانه‏ هاي آنهاست كه به خاطر ظلم و ستمشان خالي مانده، و در اين نشانه روشني است براي كساني كه آگاهند. (۵۲)   وَأَنْجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿۵۳﴾ ما كساني را كه ايمان آورده و تقوا پيشه كرده بودند نجات داديم. (۵۳)   وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنْتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿۵۴﴾ و لوط را به ياد آور هنگامي كه به قومش گفت آيا شما به سراغ كار بسيار قبيح مي‏رويد در حالي كه (زشتي و نتايج شوم آنرا) مي‏بينيد؟ (۵۴)   أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِنْ دُونِ النِّسَاءِ بَلْ أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿۵۵﴾ آيا شما بجاي زنان به سراغ مردان از روي شهوت مي‏رويد؟ شما قومي جاهل هستيد. (۵۵)  
381.mp3
1.12M
ترتیل صفحه 381 قرآن کریم با صدای استاد پرهیزگار