●بیاید امروز کمتر سخت بگیریم🥤
در طول روز میتونید بیاید کافه و دربارۀ احساسات و افکارتون حرف بزنید🤍
#Challenge
حساب دو دو تا چهارتاست، یک روز آدمیزاد حال داره، یک روز حال نداره... نبایستی سربهسرش گذاشت...
📖 #منِ_او
یک روز هم گفتیم که غمتکانی کنیم... نگذاشتی. بدتر غمکشی کردی. غمتکانی مثل خانهتکانی است. بچه تهران میفهمه یعنی چی. خانه فقط تمیز میشه. همین. غمتکانی هم مثل همینه. فقط غمهات مرتب میشن، همین. نمیشه دور ریخت. اما تو غمکشی کردی. مثل اسبابکشی. یعنی اضاف کردی. کم نداشتیم که نالوطی. تو هم اگر نه بگی که کسی نمیمونه نارفیق!
📖 #منِ_او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●@book_club ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اینها همان ماجراهایی هستند که برای گیوم حبابی در شکمش تعریف میکند. البته، نه دقیقا همانها را. ماجراهای بزرگترها ملایمتر و بینمکتر است. گوش زندهها کمی سنگین است. اغلب، پر از سروصدا است. فقط مردهها و آنهایی که هنوز بهدنیا نیامدهاند میتوانند همهچیز را کامل بشنوند.
📖 #همه_گرفتارند
Mehrzad Khajeh Amiri - A Waltz for Missing Love (2022) SONGSARA.NET.mp3
2.99M
🎧 @book_club ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آیا من هم به بقیه افراد وابسته ام؟ البته، من هم انسانم و انسان ها به یکدیگر نیاز دارند. دلیل این وابستگی هیچوقت چهره زیبا نبوده است، چون من در هر حال چهره کسی را نمیبینم. مردم از این نظر برای من شبیه کتابها هستند و من معمولا جذب درون انسانها میشوم تا ظاهرشان.
📖 #سنگ_کاغذ_قیچی
خاطرات از کسی دستور نمیگیرند، هروقت بخواهند میآیند و میروند.
📖 #سنگ_کاغذ_قیچی
تعداد زیادی از افراد معتقدند دنیا به آنها بدهکار است و مردم را مسؤل انتخابهای غلط خودشان میدانند.
📖 #سنگ_کاغذ_قیچی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●@book_club ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«تنها بنایی که اگر بلرزد، محکمتر میشود، دل است! دلِ آدمیزاد. باید مثلِ انار چلاندش، تا شیرهاش دربیاید... حکماً شیرهاش هم مطبوعه...عاشقی که هنوز غسل نکرده باشه، حکماً عاشقه، نفسش هم تبرکه...»
📖 #منِ_او
صداها هرروز زیادتر و زیادتر میشدند. چون توی سرم میماندند، روی هم جمع میشدند و به دیوارهی جمجمه فشار میآوردند. طوری که پاری وقتها صدای ترق ترق از آن بلند میشد و آدم خیال میکرد: «الان است که بترکد!» آن قدر صدایش ماند و روی هم تلانبار شد که گنجایش سرم تمام شد و ترکید. بامب! با سر ترکیده هم که میدانید نمیشود فکر کرد.
📖 #منِ_او
زانو زدم و خیره شدم در نور شمع. برای خودم، از خودم و در خودم میترسیدم. سعی کردم برای خدا، از خدا و در خدا بترسم. سعی کردم و ترسیدم.
📖 #منِ_او
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شــبــتون بــــخیــــر !✨
●@book_club ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
●بیاید امروز بیشتر فکر کنیم..
در طول روز میتونید بیاید کافه و دربارۀ احساسات و افکارتون حرف بزنید🤍
#Challenge
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحت بخیــر🌿
●@book_club ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو خوشحال بودی که باعث میشد من هم خوشحال باشم، انگار که خوشحالی مسری باشد.
📖 #سنگ_کاغذ_قیچی