eitaa logo
🌱گیومهــ🌱
6.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
267 ویدیو
4 فایل
•|﷽| -با‌دست‌خالی‌خریدار‌دلبرم.. -از هرچه که هست باید منقطع شویم، باید برایِ او شَویم.. کپی؟آزاد🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
بسیار سخن بود، نگفتیم و گذشتیم ....!! 👤عماد خراسانی ‌یه درد هایی هست که آدم با خودش هم نمیتونه مرور کنه...!!
شرمنده ی رسم انتظارم جانی که نبود به لب آمد... - بیدل دهلوی
هدایت شده از « صادقانه »
تیزر خار و میخک.mp3
6.13M
📜 | آیا آماده‌ای سفری به عمق روح انسان را آغاز کنی؟ 🔸در دنیایی که خارها حقیقت را پنهان می‌کنند و میخک‌ها در آرزوی زیبایی می‌سوزند، هر تصمیمی یک سرنوشت است... 🎞 «خار و میخک» ؛ به قلم شهید یحیی سنوار ؛ 🔜 🔆 منتظر انتشار این مجموعه باشید. ➖➖➖➖➖ 💠 به کانال «صادقانه» بپیوندید👇 🆔 @sadegh_momeni
الان اونجاییم که فروغ فرخزاد میگفت: " برای زندگی کردن در این گوشه ی دنیا آدم باید از فولاد باشد تا دوام بیاورد...!!"
حیران آن دلم که کم از سنگِ خاره نیست... - حافظ
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت...؟! - سعدی
امید وصل تو جانم به رقص می‌آرد چوباد صبح که در گردش آورد ریحان
مشکل اینه فکر می کنید همیشه گزینه بهتری هم هست برای همین قدر هیچکس رو هیچی رو نمی دونید...
اندکی از تو بسیاری از همه چیز است.... 👤محمود درویش
اتفاق زمانی می افتد که تو تفاوت لحظه ها را دریابی ....
چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو درد بی‌حد بنگر بهر خدا هیچ مگو دل پرخون بنگر چشم چو جیحون بنگر هر چه بینی بگذر چون و چرا هیچ مگو
گر من به غمِ عشقِ تو نسپارم دل دل را چه کنم؟! بهر چه می دارم دل؟!
تو چو سرنای منی بی‌لب من ناله مکن تا چو چنگت ننوازم ز نوا هیچ مگو گفتم این جان مرا گرد جهان چند کشی گفت هر جا که کشم زود بیا هیچ مگو
هر آن چشمی که گریان است در عشق دلارامی بشارت آیدش روزی ز وصل او به پیغامی هر آن چشم سپیدی کو سیه کرده‌ست تن جامه سیاهش شد سپید آخر سپیدش شد سیه فامی
گفتند خلايق که تويي يوسف ثاني چون نيک بديدم به حقيقت به از آني شيرينتر از آني به شکرخنده که گويم اي خسرو خوبان که تو شيرين زماني تشبيه دهانت نتوان کرد به غنچه هرگز نبود غنچه بدين تنگ دهاني صد بار بگفتي که دهم زان دهنت کام چون سوسن آزاده چرا جمله زباني گويي بدهم کامت و جانت بستانم ترسم ندهي کامم و جانم بستاني چشم تو خدنگ از سپر جان گذراند بيمار که ديده ست بدين سخت کماني چون اشک بيندازيش از ديده مردم آن را که دمي از نظر خويش براني
تو مرا "جانِ" بقایی کہ دهی جامِ حَیاتم رت_مولانا
تو چو سرنای منی بی‌لب من ناله مکن تا چو چنگت ننوازم ز نوا هیچ مگو گفتم این جان مرا گرد جهان چند کشی گفت هر جا که کشم زود بیا هیچ مگو
چهره زرد مرا بین و مرا هیچ مگو درد بی‌حد بنگر بهر خدا هیچ مگو دل پرخون بنگر چشم چو جیحون بنگر هر چه بینی بگذر چون و چرا هیچ مگو
اندر سر ما همت کاری دگر است معشوقه خوب ما نگاری دگر است
در سینه من زد شَرری آتش مستانه عشقت روزی که جهان شد همه پروانه عشقت
از دل رفته نشان می‌آید بوی آن جان و جهان می‌آید نعره و غلغله آن مستان آشکارا و نهان می‌آید
هر چه ‏به جز خيالِ او ‏قصد حريمِ دل كند ‏دَر نگشايمش به رو، ‏از دَرِ دل، برانمش
نور دو دیده منی دور مشو ز چشم من شعله سینه منی کم مکن از شرار من مُرده تَر از تنم مجو زنده کُنَش به نور هو تا همه جان شود تنم این تَنِ جانسپار من
27.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و شاید سماع حقیقی همین باشد...
+ هر چه داریم از پادشاه است - چه می گویی مرد؟ ما که چیزی نداریم! + آن هم از پادشاه است.... -بهرام بیضایی |مرگ یزدگرد