eitaa logo
🌱گیومهــ🌱
5.9هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
305 ویدیو
4 فایل
•|﷽| -با‌دست‌خالی‌خریدار‌دلبرم.. -از هرچه که هست باید منقطع شویم، باید برایِ او شَویم.. کپی؟آزاد🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. هم دوست دارمت و هم دارمت .... این یعنی خوشبختی 🌱 ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. اونجا که پویا جمشیدی میگه: "دلم یک نفر را می‌خواهد که وقتِ آمدنش، تنهایی‌ام را ببرد، من موهایش را ببافم، او آرزوهایم را..."🌱@giioomeh🔗
#ᖘᥲɾ੮15 " 🌱🫀" از ماشین پیاده شدم و بدو بدو به سمت دانشگاه راه افتادم... مثل همیشه حراست صدام زد. - خانم وایسا...کجا داری می... توجهی نکردم و سریع وارد دانشگاه شدم و بدو بدو به سمت کلاسمون حرکت کردم، اونم چه طبقه ای پنجم! با آسانسور خراب... اینهمه شهریه ازمون میگیرین کجا خرج میکنین؟ به سختی خودمو به طبقه پنجم رسوندم، دیگه نایی برام نمونده بود... دستمو روی قفسه س..ی...نم گذاشتم و چند تا نفس عمیق کشیدم و آروم در کلاسو باز کردم که خوشبختانه استاد هنوز نرسیده بود. ولی کلاس پر پر بود حتی یه جای خالی گیر نمیومد! با دیدن صندلی خالی اونم ته کلاس با خیال راحت نشستم که پسر کناریم به سمتم چرخید و ابرویی بالا داد. - اینجا جای کسیه، بلند شو. از مدل صحبت کردنش اصلا خوشم نیومد، خیلی با غرور و تحقیر آمیز حرف میزد. اولین بار بود میدیدمش. چشمامو چرخوندم و از جام بلند شدم که پسره کناریش گفت: - میلاد چیکارش داری؟ بزار بشینه.... مگه تو گپ ندیدی ملیسا چی گفت؟ دستش روی صندلی که من نشسته بودم تکیه داد. - چی گفته؟ - میگع پـ..ریود شده حالش خوب نیست نمیاد. نگران گفت: - الان باید بهم بگی؟ - میشه بگین تکلیف من چیه!؟ بشینم یا برم؟ میلادی که تازه اسمش رو فهمیده بودم به سمتم چرخید. - جای دیگه خالی نیست؟ حتما باید اینجا بشینی؟ - خودت نگاهی به کلاس بندازی متوجه میشی وگرنه منم علاقه ای به کنار تو نشستن ندارم. @giioomeh🔗
#ᖘᥲɾ੮16 " 🌱🫀" پوزخندی زد و دهن باز کرد که چیزی بگه که همون لحضه استاد وارد کلاس شد. بی توجه بهش روی صندلی نشستم که آروم گفت: - اونم به موقعش پیدا میکنی. اهمیتی به حرفش ندادم که استاد بعد از سلام گفت: - کاری که هفته گذشته بهتون گفته بودم رو انجام دادین؟ چند نفری گفتن. - بله استاد، مگه میشه شما کاری بگین انجام ندیدم. اه اه چاپلوسا، مجبوری انجام بدی. سری تکون داد گفت: - اوکیه، اسم هرکی رو خوندم تابلوش رو برام بیاره. امیدوارم جلوی این تازه وارد ضایعم نکنه. راستی شنیدم امروز شخص مهمی توی کلاسمونه درسته!؟ - یکی از دوستای میلاد گفت: - بله استاد درست شنیدین، البته دوستاشون هم همراهشون هستن. - خیلی خوش اومدین، میتونم بپرسم کجا نشستن؟ کم کم داشتم شاخ در میوردم، غیر ممکنه استاد ملکی اینجوری صحبت کنه! میتونم بپرسم؟ واقعا برام حیرت برانگیزه. از اونجایی که ترم دوم بودم و زیاد با کسی گرم نگرفته بودم خیلیا تو نگاهمم جدید بودن، یعنی شخص مهم کیه؟ یکی از افراد اکیپ میلاد از جاش بلند شد. به تیپ و قیافه اش میخورد که آدم مهمی باشه همه چیزش مارکدار بود. از ساعت، گوشیش بگیر تا لباس و کفشش... ادامه در پارت بعدی👇 ᝰ@giioomeh🔗
. تـــ♡ـــو همان ترانہ اے هستی ڪہ هر شب  نہ از روے عادت ڪہ عاشقانہ زمزمہ ات میڪنم...🌱 ♥️ ᝰ@giioomeh🔗
「بِســـم‌ِرَب‌ِّاُـو❥︎」
. جاری می‌شوی هر صبح در باور چشم‌ هایم ... نفس می‌کشم عطر دلنواز دستانت را ..♥️🌱 🤍 ᝰ@giioomeh🔗
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بنشین که با خیالِ تو شب ها نخفته ایم...♥️🌱 @giioomeh🔗