eitaa logo
🌱گیومهــ🌱
6.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
267 ویدیو
4 فایل
•|﷽| -با‌دست‌خالی‌خریدار‌دلبرم.. -از هرچه که هست باید منقطع شویم، باید برایِ او شَویم.. کپی؟آزاد🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
بوی نانی که رسیده‌ست بر آن بوی برو تا همان بوی دهد شرح تو را کاین نان چیست گر تو عاشق شده‌ای عشق تو برهان تو بس ور تو عاشق نشدی پس طلب برهان چیست
جناب می‌فرمایند: "در زندگی مطالعه‌ی دل غنیمت است خواهی بخوان و خواه مخوان؛ ما نوشته‌ایم" و چقدر هم دقیق گفتن و ما چقدر از خواندنِ دلِ نزدیکانمان یا کسانی که دوستشان داریم غافلیم
به اسم مرهم می آیند زخم ترین آدمها....
جان من و جهان من، روی سپید تو شده‌ست عاقبتم چنین شود، مرگ من و بقای تو از تو برآید از دلم، هر نفس و تنفسم من نروم ز کوی تو، تا که شوم فنای تو
مرا خود با تو سری در نهان هست و کر نه روی زیبا در کی زان وجودی وجودم رفت و مهرت همچنان هست وجودم رفت و مهرت همچنان هست
شاه منصور واقف است که ما روی همت به هر کجا که نهیم دشمنان را ز خون کفن سازیم دوستان را قبای فتح دهیم رنگ تزویر پیش ما نبود شیر سرخیم و افعی سیهیم وام حافظ بگو که بازدهند کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم
جور کنی وفا بود درد دهی دوا بود لایق تو کجا بود دیده جان و دید من
شاه منصور واقف است که ما روی همت به هر کجا که نهیم دشمنان را ز خون کفن سازیم دوستان را قبای فتح دهیم رنگ تزویر پیش ما نبود شیر سرخیم و افعی سیهیم وام حافظ بگو که بازدهند کرده‌ای اعتراف و ما گوهیم
از میان درد رشد نکنی درد رشد خواهد کرد 👣
ای جان به چه زنده ای؟
گرچه ما بندگان پادشهیم پادشاهان ملک صبحگهیم گنج در آستین و کیسه تهی جام گیتی نما و خاک رهیم
ای آشنای کوی محبت صبور باش
از من گریز تا تو هم در بلا نیافتی بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن . .
مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست
یا رب بلا بگردان
دانی چه بود کمال انسان با دشمن و دوست لطف و احسان ‌ غمخواری دوستان خدا را دلداری دشمنان مدارا ‌
ای بی‌خبر از ساختن و سوختنی عشق آمدنی بود نه آموختنی . . !
از درد چو جان تو به فریاد آید آنگه ز خدای عالمت یاد آید والله که اگر داد کنی داد آید ور عشوه دهی یاد تو بر یاد آید
چون سوی من میلی کنی، روشن شود چشمان من 🧡🌱
تو مپندار کز این در به ملامت بروم که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام سعدی از پرده عشاق چه خوش می‌گوید ترک من پرده برانداز که هندوی توام
شبی خواهم که پنهانت بگویم نهان از آشنایان و غریبان چنان در خود کشم چوگان زلفت کزو غافل بود گوی گریبان ولیکن هر گناهی را جزاییست گناه عشق را جور رقیبان
چون من خیال رویت جانا به خواب بینم؛ کز خواب می‌نبیند چشمم به جز خیالی. .! 🌱
چنان پیوسته‌ای در ما که پندارم خود مایی...
‌‌ مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می‌گوید ؛‌ ‌ ‌‌