فرزند طوفان
سنگهایت را در کدام قلک انداختی
از حجم صدایش
به اهتزاز در می آیم :
پرنده سرشکسته
فصل پر ریزی ات
کی تمام می شود
جشن آزادی بگیریم
در خروش بهار
از رگبار موشک
واژه روی واژه بند نمی شود
هفت سنگ
گلوله ای می شود
در قلب جنگ
کوک عروسک ات تمام نشده
زیر آوار
مویه سر می دهد
برای سکوت تپش هایت
آرزوهارا
روی کدام زیتون کشیده بودی
که بی هوا
به هوا رفت
#حورا_اصفهانیان
@goharshadqom
خورشید؛
از نیمه آمدنش به صحرا
از نیمه روزش می گذرد
از وسط سرها رد می شود
بالای سرم می ایستد
به دستارم می تابد
گویی مرا نشانه کرده
یادم می آورد
زمانی که بی دستار بی سربند اسلام
بی تاج سر بودم
با گروهی از مسیحیان نجران
مقابل پنج خورشید
سر خم کردیم
دستار به سر شدیم
پشت سر دو خورشید
دوشادوش قافله می رویم
برکه فرمان ایست را می شنود
دهان به دهان
به گوشم می رسد
_ جهاز شتران را بیاورید!!
ابر عربی ام
بیابان را گز می کند
ستاره های عربی را
از فراز و فرود صخره ها سوی مدینه می برد
پیاده می شوم
لحظه ای سو سو می کنم
پوشیه را کنار می زنم
با چشمهای گرد به دور خیره می شوم
خورشیدی
از کوه طلوع می کند
و خطبه می خواند
وحی الهی را ندا می دهد
تا رفتن بایستد
تا ستاره ها دور دو خورشید بچرخند
علی از آسمان حبیب الله بالا می آید
دست در دست او
بالای دستهاست
روزی اولین دست بر بیعت
اولین دست بر شمشیر خواهد شد
#حورا_اصفهانیان
اَبَر،آسمانِ میدان
سوی خیمه آمدی؟
تا مشکهای خالی را ببری!
مشکها از بی آبی ، آب شده اند
آب نمی خواهند
پُر بودنشان را نمی فروشند
به بی دستی عباس
بی قرارند در قرارِ دست سکینه
با سقا
با طمانینه
چشم در چشم سکینه
سرپرست کودکان
راهی می شوی
راهی کمینگاهِ دشت
با شتاب اسب می گذری
رودی روبه رویت
فراتِ چشم به راه
وصف حالت را دارد می شنود
وقتی که آب را
به لبهایت می رسانی و
صدای العطش کودکان می پیچد در سرت:
-عمو آب آب
مشتِ آب را روی آب می ریزی
تا مشکِ خالی
سرافکنده عطشانِ کربلا نشود
فراتِ تشنه
تشنه ابوالفضل
رودی غریبه بوده و
حالا
در آینه آب ،قریب شده با تو
تا از گلویت بگذرد
سیرابت شود
قطره ای می خواهد همراهت شهید باشد و
حالا
قطرهِ غمگینِ شادی است
غمگین
برای نوشیده نشدن
شاد
برای تشنگی که از پا در می آوری
مشک را پُر می کنی
در تیر باران دشت بر می گردی
بی دست
به شهادت دست می دهی
به دل سپهر می زنی ابرِ میدان
#حورا_اصفهانیان
https://eitaa.com/joinchat/1714356984C72d4f47558
نتیجه بداهه گویی شب دوشنبه:
بداهه سه واژه ای
#آسمان_خیال_رودخانه
🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼
🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵🌵
آسمان را بشکن و بارانی از رحمت ببار
رودخانه در خیالِ قطرهای جان داده است
#حسنکی
ای رودخانه ها به کجا میبرید هان؟
آن نامههای آمده از سمت آسمان
دادم به آب هرچه به غیر از خیال او
ناراحتم! برای من آن نامه را بخوان
#فاطمه_اسلامی
میچید در خیالش از آسمان ستاره
میریخت دانهدانه بر شال رودخانه
#آمنه_فخاران
آسمان انداخت عکسش را به قاب رودخانه
ناگهان بیتاب شد چشمان خواب رودخانه
غرق رویای وصال ماه شد با خوشخیالی
زد به راه بیخیالی شد دلش مرداب رودخانه
#روحانی
آسمان در خیال ِرودخانه بارید
آنقدر که
قطره هایش را گم کرد
معشوقه ای
که نمی دانست
خودش اقیانوس است .....
#حورا_اصفهانیان
رودخانه
خیال آسمان شدن داشت
دل به دریا زد...
#ابوترابی
با خیال بودنت در قلب خود گل کاشتم
با نگاهت آسمان را از سرم برداشتم
رودخانه بود آغوش تو ماهی اش دلم
با تپ و تاب دلت من زندگانی داشتم
#فاطمه_اشرفی
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom
نتیجه بداهه شب شنبه با عکس قاصدک:
عاقبت از دوری تو قاصدک
گیس مثل پنبه را بر باد داد
#شعبانزاده
قاصدک از بی خبری گفت برایم
از زمزمه های آشنایِ دخترانی
که
در گوشش رویایی را رها
عشقی را صدا
رازی را فاش می کردند
از قاصدهایی که بوده و
بی مقصد می رفته
بی آنکه
صدایی را بشنود
و آرزویی را بر آورده کند
فقط
پیش رفته
پیش از هر هوا و آسمانی
آسان
بی من
رونده
دور گشته
از رویا ها....
#حورا_اصفهانیان
ای کاش که آواز چکاوک بودم
آزاد و رها شبیه کودک بودم
ای کاش که در راه رسیدن تا تو
یک قاصدک سفید کوچک بودم
#شعبانزاده
در گوشهای قاصدکها آرزو کردم
زندانی آغوش گرمت تا ابد باشم...
عاشقش بودم ولی آن سنگ دل چون قاصدک
آرزوی دیگری کرد و مرا بر باد داد
#حاصلی
از ساقه آزادم بکن ای باد سرگردان
پرواز می خواهد دلم، خورشید نزدیک است
#فاطمه_موسی
گر قاصدک بودم پر از یاد تو می شد این سرا
اما تو مثل تندری بر باد می دادی مرا
#سیده_مطهره_میرنوری
حیف است پا در گل بمانی
وقتی سبکباری شبیه قاصدکها
با قاصدک گفتم شبی راز دلم را
تا صبح فردا دشت از حالم خبر داشت
( او بی خبر رفت و شدم تنهای تنها)
#غلامرضاپور
از مرحمت عشق که سرشار شوی
چون قاصدکی شاد و سبک بار شوی
هر شب به خیال روی ماهش خوابی
هر صبح ز بوسه هاش بیدار شوی
#مصطفی_زاده
منتظرخبرم، کی می رسی به ببرم
آفتاب برآمدو من همچون بی خبرم
قاصد خبری آور از کوی رفیقانم
تا شاد شوم هردم از حال رفیقانم
#جعفری
~محفل شعر بانوان قم🌹گوهرشاد~
@goharshadqom