16.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞🎥| #روایت_ویدئویی
جشن میلاد مولا امیرالمومنین💚
در هیأت کودک شکوفههای حسینیه انقلاب🌸
امسال برای اولینبار بود که همراه مامان برای اعتکاف به مسجد میرفتم. همونجا بود که با یه دختر مهربون همسن خودم آشنا شدم و با هم دوست شدیم.🤝😍 انقدر با هم صمیمی شده بودیم که شبِ آخر، موقع خداحافظی، خیلی ناراحت بودیم. دلمون میخواست باز همدیگه رو ببینیم...😢
همونجا بود که مامان دوستم زهرا، به مامانم گفت:« پنجشنبهی هفتهی آینده، هیأت کودک شکوفهها برای میلاد امام علی (ع) جشن داره! زهرا خانم خیلی هیأت شکوفهها رو دوست داره. اگر دوست داشته باشید میتونید ثبتنام کنید و فاطمه جان رو بیارید!» با شنیدن این خبر، از خوشحالی بالا پریدیم و دوتایی گفتیم: «آخ جووووون!!!» 🤩🥳
دلم میخواست روزهای هفته تندی بگذره و پنجشنبه بشه، تا بتونم همراه زهرا به جشن برم.🥹🌸
بالاخره پنجشنبه از راه رسید. باید قشنگترین لباسم رو برای جشن تولد امام علی (ع) میپوشیدم. پس رفتم از توی کمد، پیراهن صورتی گلگلی خوشگلم رو به همراه روسری سفیدم برداشتم و پوشیدم. چادر عربی قشنگم رو هم که مامان برام هدیه خریده بود، سر کردم. هر وقت چادرم رو سر میکنم، بابا کلی قربون صدقهام میره و میگه:« مثل یه پارچه مــ🌙ـاه شدی!!!» بعد من گل از گلم میشکفه و خجالت میکشم. 🥰
ادامه دارد...
➖️
1⃣/3⃣
💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚
@golabbaton95
#هیأت #جشن
#سیزده_رجب
#میلاد_امام_علی_علیهالسلام
#شکوفه_های_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
🎞🎥| #روایت_ویدئویی جشن میلاد مولا امیرالمومنین💚 در هیأت کودک شکوفههای حسینیه انقلاب🌸 امسال برای
.
همراه بابا راهی حسینیه شدیم. وقتی رسیدم، یه خالهی مهربون که جلوی در ایستاده بود، با لبخند بهم سلام کرد، «خوشآمد» گفت و اسمم رو پرسید. بعد با دست، به سمت در سفید اشاره کرد و گفت:« به جشن تولد امام علی خوش اومدی!!!». 🤩😊 👈
وقتی رفتم داخل، با دیدن زهرا دلم میخواست از خوشحالی جیغ بزنم!!!😍 وسایلمون رو گوشهای گذاشتیم و جلوی سِن بادکنکی زیبا، کنار هم نشستیم.
این داستان ادامه دارد....😉
___________________
پینوشت:
از اونجایی که ولادت مولا جانمون امیرالمومنین علی علیهالسلام، دقیقا در روزهای زیبای اعتکاف قرار داشت و دخترهای حسینیه هم توی این مراسم پُر فیض شرکت کرده بودن، جشن قشنگ شکوفهها به مناسبت ولادت حضرت و روز پدر، حوالی عید مبعث برگزار شد. 🥳🌸 و چون ولادت حضرت مولا علیهالسلام و روز پدر برامون اهمیت ویژهای داره، مقید به برگزاری این جشن برای دخترهای شکوفهای، ولو قدری با تأخیر، بودیم.🥳
مابقی گزارشهای عکسی و متنی در پستهای بعد، تقدیم وجودتون.❤️🌸👇🏼
1️⃣/3️⃣
💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚
@golabbaton95
#هیأت #جشن
#سیزده_رجب
#میلاد_امام_علی_علیهالسلام
#شکوفه_های_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
🎞🎥| #روایت_ویدئویی جشن میلاد مولا امیرالمومنین💚 در هیأت کودک شکوفههای حسینیه انقلاب🌸 امسال برای
📸| #روایت_تصویری
جشن میلاد مولا امیرالمومنین💚
در هیأت کودک شکوفههای حسینیه انقلاب🌸
غرق تماشای بادکنکهای سبز و سفید و طلایی دکور جشن بودیم که متوجه شدیم یه نفر داره صدامون میزنه!!!🎈 یکی از خادم کوچولوهای هیأت بود. ازمون پرسید:« شما پذیرایی برداشتید؟» من و زهرا به هم نگاه کردیم و سرهامون رو به نشانه «نه!» تکون دادیم. دختر خانم با لبخند راهنماییمون کرد تا از روی میزی که پر بود از پفکهایی به شکل شکلات، پذیرایی برداریم. پفکهامون رو برداشتم و خرچخرچ مشغول خوردن شدیم. 😋🍿
همینطور که مشغول خوردن پفک و گوش دادن به سرود زیبای «بابام علیِ» بودیم، جشن کمکم شروع شد!🥳
جشن رو با «نام خدا» و سلام به امام زمان جان🌱 شروع کردیم. بعد دستامون رو به سمت آسمون بالا گرفتیم و دعای سلامتی آقا رو با هم زمزمه کردیم: اَللّهمَّ کُنْ لِولیِکَ الحُجَّةِ ابْنِ الحَسَن.... 😌🤲
بعد از دعا، یکی از دخترها اومد و سورهی حمد رو با لحن دلنشینی، از حفظ برامون خوند. از لحن قشنگش خیلی خوشم اومد و توی دلم آرزو کردم کاش منم بتونم یه روز انقدر زیبا قرآن بخونم.😇 بعد به کمک یکی از خالههای مهربون، سوره حمد رو زمزمه کردیم تا حفظ بشیم. بعو خاله قصه زیبای این سوره رو برامون تعریف کرد.📖🌸
ادامه دارد...
2⃣/3⃣
💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚
@golabbaton95
#هیأت #جشن
#سیزده_رجب
#میلاد_امام_علی_علیهالسلام
#شکوفه_های_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
.
بالأخره نوبت به مولودی رسیده بود! من و زهرا عاشق دست زدن، برف شادی و جمع کردن شکلاتهای مولودیایم.😍🎉👏 با شنیدن صدای زیبای مولودی خاله، دلهامون رفت تا نجف پیش بابا علی. 🥳
بعد از مولودی، تصمیم گرفتیم ما هم مثل بابای مهربونمون به بقیه کمک کنیم. پس یکییکی رفتیم سراغ قُلک مهربانی و پولِ توجیبیهامون رو داخل قُلک انداختیم تا خالهها برسونن به دست دوستهای فلسطینی و لبنانیمون. 🇱🇧❤️🇵🇸
هنوز توی حال و هوای مولودی بودیم که یه دفعه زهرا زد به شونهم و گفت:« اونجا رو ببین!!! دارن یک عالمه بادکنک میارن!» با تعجب به زهرا نگاه کردم و پرسیدم:« بنظرت چی توی بادکنکهاست؟!»🎈🤔
گروهی نشستیم و خاله به هر گروه یک بادکنک داد و گفت:« قراره شما برای ما قصه بگین! تیکههای قصهی قشنگمون داخل این بادکنکها قایم شدن!!! هر گروهی که زودتر داستان رو مرتب کنه و برامون تعریف کنه، جایزه داره!!!»😍
دستهامون رو روی بادکنک گذاشتیم و با شماره ۳ همه با هم جیغ زدیم و بادکنکمون رو ترکوندیم! بووووومب!!!🎈🧨😄 زمین و هوا پر شد از کاغذهای رنگیرنگی.🎉 حالا باید برگههای داستان رو به ترتیب عدد کنار هم میذاشتیم تا داستان قشنگمون کامل بشه.🧩
گروه ما اول از همه داستان رو کامل کرد!!! از هر گروه یک نفر به نمایندگی از بقیه رفت تا داستان رو تعریف کنه. از گروه ما زهرا داوطلب شد. انقدر قشنگ داستان رو تعریف کرد که گروه ما برنده شد و خاله بهمون مداد با سرمدادی خوشگل هدیه داد.🎁✏️
داشتیم خوردههای کاغذرنگیهایی که روی زمین ریخته بود رو جمع میکردیم که یکی بلند گفت:« آخ جوووون!!! کیک شکلاتی!»😱 آخ که چقدر کیک شکلاتی با چایی بهمون چسبید! 😋🧁
این داستان ادامه دارد....😉
2⃣/3⃣
💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚
@golabbaton95
#هیأت #جشن
#سیزده_رجب
#میلاد_امام_علی_علیهالسلام
#شکوفه_های_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
. بالأخره نوبت به مولودی رسیده بود! من و زهرا عاشق دست زدن، برف شادی و جمع کردن شکلاتهای مولودیایم
📸| #روایت_تصویری
جشن میلاد مولا امیرالمومنین💚
در هیئت کودک شکوفههای حسینیه انقلاب🌸
صدای زیبای اذان در حسینیه پیچیده بود. آستین لباسهامون رو بالا زدیم و یکییکی وضوهامون رو گرفتیم. بعد به خالهها در انداختن جانمازها کمک کردیم. چادرنمازهای سفید قشنگمون رو سر کردیم و آمادهی نماز جماعت شدیم. خاله بهمون میگفت:« با این چادرهای سفید شبیه فرشتهها شدید.» 😌🦋
بعد نماز، خاله ازمون خواست دوباره گروهی بشینیم. بعد گفت:« میخوایم یه کاردستی قشنگ بسازیم و به دیوار اتاقمون بزنیم تا هر وقت نگاهش میکنیم، یادمون بیفته که بابای همه بچههای دنیا حضرت علیِ»😍🖼
خالهها برگههایی که روی اونها نوشته شده بود «یا علی» رو به همراه چوب بستنی، چسب و پولکهای سبز زیبا بهمون دادن و مراحل کاردستی رو به نوبت بهمون توضیح دادن. من و زهرا که زودتر از بقیه کاردستیمون رو تموم کردیم، به بچههای کوچیکتری که تو گروهمون بودن هم کمک کردیم تا کاردستی شون رو درست کنن.✂️🖍
وقتی قاب عکسهای قشنگمون کامل شد، همه با هم یه عکس دسته جمعی یادگاری انداختیم تا این روز به یاد موندنی رو ثبت کنیم.📸
دیگه آخرهای جشن بود و کمکم داشتیم به لحظات پایانی نزدیک میشدیم که نوبت به بخش مورد علاقههمهمون رسید. یعنی بازی...🤩
ادامه دارد...
💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚
@golabbaton95
#هیأت #جشن
#سیزده_رجب
#میلاد_امام_علی_علیهالسلام
#شکوفه_های_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم
گُلابَتون
.
توی بازی اول، باید چفیهای رو تا میکردیم و روی شونهمون میانداختیم و همزمان به بادکنکمون ضربه میزدیم تا زمین نیفته! آخ که چقد باحال بود!!!😂 اما توی بازی دوم باید دست به دست هم میدادیم، میچرخیدیم و به دشمن اجازه نمیدادیم که چفیهی گروهمون رو ازمون بگیره.🤭
ساعت ۱۴:۰۰ شده بود و مامانها داشتن یکییکی میومدن دنبالمون. من و زهرا هم منتظر مامانهامون بودیم که دیدیم خالهها دارن بادکنکهای قشنگ دکور رو باز میکنن! اونا به هر کدوم از ما یه بادکنک سبز و یه بادکنک سفید هدیه دادن!!!😍🎈
همینکه بادکنکم رو گرفتم، اسمم رو صدا زدن. بابا اومده بود دنبالم و باید میرفتم. خداحافظی از زهرا برام سخت بود، ولی زهرا یه چیزی در گوشم گفت که لبخند رو لبم اومد، اون بهم گفت:« فاطمه غصه نخور، هر وقت دلت برام تنگ شد، بیا هیأت شکوفهها تا همدیگه رو ببینیم.»😉
اینجوری شد که ما شدیم دوستهای هیأت همدیگه....😌 🤝
پایان❗️
3⃣/3⃣
💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚🌼💚
@golabbaton95
#هیأت #جشن
#سیزده_رجب
#میلاد_امام_علی_علیهالسلام
#شکوفه_های_حسینیه_انقلاب
#حسینیه_انقلاب_اسلامی_دختران_قم