eitaa logo
گُلابَتون
3.1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1هزار ویدیو
38 فایل
اینجا پاتوقِ مجازیِ ماست🏡📱 حسینیه انقلاب اسلامی دختران قم🇮🇷 اولین مجموعه‌ی فرهنگی_تربیتیِ مردمی و خودجوش و کاملا دخترانه در کل کشور...✌️🏻 ما عادت داریم اولین و جذاب‌ترین کارهای بزرگ و دخترونه رو تو کل شهر برپا کنیم😊 💌 ارتباط با ما: @hs_qom
مشاهده در ایتا
دانلود
19.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ | 🪴 | 📎 | 1️⃣ از شال مشکی‌اش که لبه‌های دالبری مانند داشت و طرز بستنش معلوم بود که عرب است. سن و سال‌دار بود. ایستاده بود روبروی چادرهای نمادین دانشجویان اروپایی که آزادی‌خواهی و حق‌طلبی را فریاد می‌زدند. سینه میزد با سرودی که از ضبط کناری پخش میشد. نوشته‌های روی چادرها انگلیسی بودند. نمی‌دانم سر در می‌آورد یا نه؟ اما بنظرم شنیدن صدای حق که زبان خاصی ندارد. اگر حق طلب باشی، حتما صدایش به گوشت آشنا خواهد بود. 2️⃣ داشتم از غرفه می‌رفتم بیرون! جلویم را گرفت و گفت: کجا داری میری؟ بیا یه نشون بزنم به چادرت! و یک پیکسل از کیسه‌ی روی زمین برداشت. سر شوخی را باز کردم: ای ریاکارااا. حالا چادرم خراب نشه! خندید: اگرم شد، به حضرت بگو تو این راه دو تا سوراخ افتاد به چادرم! با هم خندیدیم! اما من فکری شدم. همانطور که روی طرح پرچم فلسطین پیکسل دست می‌کشیدم، با خودم گفتم: یعنی می‌توانم یک روزی بیشتر از این حرف‌ها برای این راه مایه بگذارم؟؟ فکر می‌کنم به آن‌ها که از جان و مال و دوست داشتنی‌هایشان گذشتند. بعد دوباره فکر می‌کنم به خودم. چقدر با آن‌ها فاصله دارم. می‌ترسم فاصله کم نشود... خدایا دریابم! 🪴 @golabbaton95
10.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ | 🪴| 📎| 3️⃣ ۴۰ ساله می‌زد. اما رفتارش شبیه کودکان بود. گمانم خدا خواسته بود کمتر بداند و بفهمد. داشت می‌آمد سمت غرفه‌ها. مادرش بود گمانم که مانع میشد. کمی اصرار کرد. اما زور مادرش چربید! دور شدند. دوست داشتم به مادرش بگویم: شاید کسی صدایش کرده که بیاید این طرفی! او اگر چه بهره‌ای از فهم این دنیا نداشت، اما چه می‌دانیم، شاید گوشش چیزهایی را بشنود که ما محرومیم... مثل یک صدای آشنا که مدت‌هاست حسرت داریم به گوش‌هایمان بخورد... 4️⃣ فاطمه اینارو ببین! بچه‌های فلسطینی‌ان. اسرائیل شهیدشون کرده! سر چرخاندم. دخترک چشم دوخته بود به کفن‌ها. خیلی کوچک بود. اما مادرش داشت همه چیز را نشانش می‌داد. بردش طرف کفش‌ها و دمپایی‌های خون‌آلود! گفت: ببین این کفش و دمپایی بچه‌هاست. پرسید: دمپایی‌های واقعیشونه! مادرش گفت آره! اسرائیل بچه‌ها رو شهید کرده... یاد آن فیلم کوتاهی افتادم که داشت، فطرت پاک یک کودک، جلوی چشم یک دنیا با خباثت و آدم‌کشی اجین میشد. با خودم گفتم: دم این مادرها گرم که فطرت پاک بچه‌هایشان را، با ظلم ستیزی و چهره‌ی واقعی صهیونیست، اجین می‌کنند. بگذار در ازای هر یک کودک که ظلم را می‌آموزد، ما هم به کودک‌هامان ظلم ستیزی بیاموزیم. 🪴 @golabbaton95
گُلابَتون
✨ | #مرور_خاطرات_سه_روز_خدمت_در_حرم 🪴| #غرفه_ریحانه_مقاوم 📎| #چند_قدم_بیرون_غرفه 3️⃣ ۴۰ ساله می‌زد.
✨ | 🪴 | ما می‌دانیم این راه تاوان دارد. کلمات را با غرور ادا می‌کند. چند روز پیش برادرشوهرش را از دست داده است. می گوید این افتخار ماست که در خانواده مان شهید داشته باشیم. پدرش پزشک است و در جبهه های حزب الله لبنان کمک رسانی می‌کند. ورودی شانه هایش پرچم حزب الله را نشانده. خم به ابرو نمی‌آورد و گریه نمی‌کند. دفتر خاطراتش را برایمان نقل می‌کند: شاید شما جنگ را به چشم ندیده باشید؛ ولی من در جنگ ۳۳ روزه لبنان یازده ساله بودم. خوب یادم هست که مادربزرگ وقتی همگی خوابشان برده بود، رویمان هر چه پتو و متکا بود، می‌گذاشت‌‌. برای وقتی که موشک ها خانه مان را ویران کردند. ما زیر آوار تکه تکه نشویم. جنازه مان کمتر آسیب ببیند. بعد بین جملات نفس عمیق می‌کشد. لبخندی گوشه صورتش نشسته که در غمگین ترین جملات هم پاک نمی‌شود. حالا از روی صندلی بلند شده و ادامه می‌دهد: هر راهی یک تاوانی داره... ما می‌دونیم که پدر و برادر و حتی کل خانواده مون رو ممکنه در این راه از دست بدیم. ولی می‌دونیم که راه مون مقدسه... نگاهش و ارامش در کلماتش باورش برایم سخت است. نگرانی هایم را میچینم در مقابل نگرانی های او. چه مقایسه خنده داری می‌شود. باید برای روزهای سخت قوی تر شوم. باید نبودن های همسر، پدر و برادر را یاد بگیرم. باید ریحانه مقاوم شوم. 🪴 @golabbaton95
گُلابَتون
✨ | 🪴 | مهمانی از غزه! یک چادر خاکی که در هیچ شرایطی از سر نیافته. و یک صورت که از زخم و بی‌آب و غذایی، حسابی کبود و تَکیده شده است. اگر چه دخترهای خودمان، علم نمایش را بلند کردند اما همه چیز طوری برنامه‌ریزی شده بود که حال و هوای مادری از مادرهای فلسطینی را القا کند. با رنگ‌های تیره و یک قلموی نرم، زیر چشم‌های دوستم را که قرار بود تا دقایقی بعد روی صحنه برود، تیره و گود می‌کنم تا بیشتر حس خستگی و گرسنگی را به مخاطب منتقل کند. یک ترک می‌گذارم گوشه‌ی لب‌هایش. یک کبودی هم کنار پیشانی‌اش. خودش را تا در آینه می‌بیند، می‌گوید: وقتی نگاه می‌کنم به این زخما، با اینکه الکی‌ان ولی حس درد دارم... روسری‌اش را شبیه زن‌های غزه‌ای می‌بندم. در همین حال متن را هم تمرین می‌کند. صدایش را طوری بغض آلود می‌کند و بچه‌هایش را صدا می‌زند که بند دلم پاره می‌شود. می‌گویم: واای فاطمه! جیگرم آتیش گرفت. خوشحال می‌شود که نقشش را خوب فهمیده. می‌آیند دنبالش که برود برای اجرا. من اما می‌نشینم سر جایم. تکان نمی‌خورم. دل ندارم اجرا را ببینم. ولی صدای بلندگوها تا پشت صحنه می‌آید. انگار جلوی صحنه نشسته باشم، یک نفر می‌گوید: تا دقایقی دیگر مهمانی از غزه... تا دقایقی دیگر مهمانی از غزه... می‌زنم بیرون. با یک قول به خودم که اگر طاقت نیاوردم، برگردم همینجا. نگاه می‌کنم به مکان اجرا. ادامه دارد... 1️⃣/2️⃣ 🪴 @golabbaton95
گُلابَتون
ادامه... فاطمه‌ای در کار نیست. آنقدر خوب در نقشش فرو رفته که می‌توانم بگویم فقط یک زن فلسطینی می‌بینم و بس! یک زن که از دوری پسرهایش زار می‌زند و دخترش را صدا می‌زند تا بعد از مدت‌ها غذایی بخورند. زنی که یاد اقوامش می‌کند و جای خالی شوهرش که شهید شده را نمی‌تواند با هیچ چیزی پُر کند. زنی که زخم زبان، بیش از هر چیز دیگری آزارش داده!...داد و فریادش که بالا می‌رود برای حکام بی‌تفاوت و بی‌انسانیت بعضی کشورهای عربی، برمی‌گردم پشت صحنه. می‌خواهم که دور باشم از آن فضا. سرم را که بالا می‌آورم، یکی دیگر از دخترها نشسته روبرویم. می‌پرسد: منم گریم می‌کنی؟ اجرا دارم. قصه از نو شروع می‌شود. یاد غزه می‌کنم و اتفاقات تلخی که از تکرار نمی‌افتند. همانطور که در رنگ قرمز را باز می‌کنم، سری هم به تایید تکان می‌دهم. دلهره هم کم‌کم سر و کله‌اش پیدا می‌شود... پایان. 2️⃣/2️⃣ 🪴 @golabbaton95
گُلابَتون
✨ | 🪴 | در این روزگار رقت انگیزی که ابرقدت های جهانی در خواب غفلت فرو رفته اند، شب های تیره و تارش برای کودکان معصوم و مظلوم فلسطین به سختی صبح میشود. شبهایی که در محاصره تانک، توپ و طیاره‌های رژیم اشغالگر اسرائیل قرار دارند و به‌جای اینکه در این شبها پذیرای دست نوازش پدر و قصه های مادر باشند پذیرای دود، گلوله، بمب و باروت‌اند و در جهنم جلادان بی‌رحم صهیونیستی جان می‌دهند و با مظلومیت به خوابِ خون فرومی روند. آنان به‌جای شیر، شمشیر و به جای نوازش نهیب می‌بینند و با کام خشک و چشم تَر و حلقوم بریده اصغروار به ملاقات خدا می‌روند. به راستی که عمق مظلومیت کودکان غزه و فلسطین را تنها کوکان حادثه‌ی کربلا میفهمند. 🪴 @golabbaton95
گُلابَتون
30.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ | 🪴 | دختر جان؛ تو می‌تونی ریحانه باشی... جمع همه مهربونی ها... شیشه عطر خوش بو... معدنِ لطافت و ظرافت... دختر جان؛ تو می‌تونی مقاوم باشی... صبور در طوفان حوادث... هوشیار دربرابر دشمن... سرسخت در دل جنگ... دختر جان؛ تو می‌تونی ریحانه مقاوم باشی... چه تضاد عجیبی در وجودت جمع شده... روحِ لطیف و ایمانی سخت و محکم... ریحانه مقاوم خدا تو رو چه زیبا آفریده...🌸✨ 🪴 @golabbaton95
📸| روایت غرفه فلسطین، مسجد بقیه‌الله قائم غرفه‌ی فلسطین‌مان را مثل یک چمدان پر رمز و راز در دست گرفته‌یم و ماجراجویی را آغاز کردیم. یک روز کُنج صحنِ حرمِ خانم حضرت معصومه سلام‌الله، یک بار در عمود ۱۲۲۲ مشایه اربعین و روز دیگر هر جایی که دختران و زنان جوان بخواهند از حقیقت بدانند. این بار مهمانِ خانه خدا، مسجد بقیه الله قائم بودیم.💖 نیمی از حیاط بزرگ مسجد برای اجرای نمایش تئاتر، سیاه‌پوش و مسقف شده بود. دختران نوجوان، بازیگران روایتِ شهادتِ حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) بودند. در بخش دیگر حیاط مسجد، چمدان جادویی‌مان را برای هشت روز باز کردیم تا قصّه‌ی فلسطین را روایت کنیم. از اردوگاه صبرا و شتیلا که اسرائیل بمباران کرده است. از زمین‌های فلسطینی‌ها که انگلیس ۳ درصدش را فروخته و ۷۳ درصد بقیه‌اش را اسرائیل به زور و ظلم و کشتار گرفته است. تا اینکه چگونه به این رژیم کودک‌کش ضربه بزنیم؟✌🏼💪🏼 مادرها از مارک‌های کالاهای صهیونیستی تعجب می‌کردند و دست به گوشی می‌شدند تا عکس بگیرند. واقعا سیف هم برای اون‌هاست؟ واییی مارک وازلین هم؟ و....❌️ دخترها، در گیر و دار عکس‌های غرفه بودند. در این بین، به روایت فلسطین هم گوش می‌دادند و سوال‌هایشان را از راوی غرفه می‌پرسیدند. ادامه دارد... 1️⃣/2️⃣ 🌱@golabbaton95
گُلابَتون
ادامه... کم سن و سال‌ترها نیز به صف می‌شدند تا کف کفش‌‌هایشان برچسب پرچم آمریکا و اسرائیل بزنیم. همانطور که منتظر بودند و کفش‌‌هایشان را جفت می‌کردند، ریز ریز درباره فلسطین برایشان می‌گفتیم تا از امروز قدم‌هایشان را به نیت نابودی یهودِ صهیونیست و آمریکا، محکم‌تر روی زمین بگذارند.✊🏼👣 آخرین روایت فلسطین را در شب شام شهادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها گفتیم. بعد چمدان پُر‌ قصّه‌مان را بستیم تا برای رساندن صدای مظلوم، به یک نقطه‌ی دیگر از شهر برویم.❤️ پایان. 2️⃣/2️⃣ 🌱@golabbaton95
📸| سوگواره‌ های فاطمی خدمت دختران حسینیه انقلاب اسلامی در دهه فاطمیه فاطمیه ۱۴۰۳ شهر مقدس قم مسجد بقیه‌الله قائم 🌱@golabbaton95
📸| سوگواره‌ های فاطمی خدمت دختران حسینیه انقلاب اسلامی در دهه فاطمیه فاطمیه ۱۴۰۳ شهر مقدس قم مسجد بقیه‌الله قائم 🌱@golabbaton95
📸| سوگواره‌ های فاطمی خدمت دختران حسینیه انقلاب اسلامی در دهه فاطمیه فاطمیه ۱۴۰۳ شهر مقدس قم مسجد بقیه‌الله قائم 🌱@golabbaton95