eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
918 عکس
311 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
چون چشم تو دل می‌برد از گوشه نشینان همراه تو بودن گنه از جانب ما نیست... @golchine_sher
‏بمان که فلسفه ی این شب دراز این است که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم.... @golchine_sher
تاج از فرق فلک برداشتن جاودان آن تاج بر سرداشتن در بهشت آرزو ره یافتن هر نفس شهدی به ساغر داشتن روز در انواع نعمت‌ها و ناز شب بتی چون ماه در بر داشتن صبح از بام جهان چون آفتاب روی گیتی را مُنوَّر داشتن شامگه چون ماه رویا آفرین ناز بر افلاک اختر داشتن چون صبا در مزرع سبز فلک بال در بال کبوتر داشتن حشمت و جاه سلیمانی یافتن شوکت و فَرِّ سکندر داشتن تا ابد در اوج قدرت زیستن ملک هستی را مسخر داشتن بر تو ارزانی که ما را خوش‌تر است لذَّت یک لحظه «مادر» داشتن @golchine_sher
از من عبور کن که شبم تارتر شود تا راه پیشرفت تو هموارتر شود حالا که عاشقم نشدی، زودتر برو مگذار دل ببندی و دشوارتر شود وقتی که درد عشق تو آنقدر مُسری است این دل بعید نیست که بیمارتر شود حال و هوای باغچه‌ی من خزانی است دل خوش نکن بهاری و پربارتر شود ویرانه‌های قلب مرا با خودت نبر بگذار با شکستنش آوارتر شود... ‏ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @golchine_sher
به دل فتاده دوباره هوای مشّایه تنفسی بکنم در فضای مشّایه به دل فتاده روم حج ولی به حج حسین دوباره سعی کنم در صفای مشّایه قدم قدم بروم من عمود ها شمرم چگونه شرح کنم ماجرای مشّایه گرفته ام ز رضا جان جواز کرب و بلا شنیده ام ز حرم من ندای مشّایه ندای اهلاً و سهلاً به گوش می آید به گوش دل بشنیدم نوای مشّایه پیاده می روم این راه را چنان جابر که هست آب بقا در بقای مشّایه به خاک پای هزاران هزار زائر تو قسم که هست شفا در سرای مشّایه فقط خداست که داند بهای زائر او فقط خداست که داند بهای مشّایه نبوده سعی میان صفا و هم مروه به نزد حضرت جانان به جای مشّایه قسم به عرش خداوند و قاب قوسینش که هست قرب الهی سزای مشّایه یقین بدان که بود صاحب الزمان آنجا به هر کجا نگری رد پای مشّایه به آب زمزم و کوثر نمی دهم هرگز دو جرعه شربت شیرین و چای مشّایه غذا و مائده های بهشتی و میوه به نزد بنده کم است از غذای مشّایه به میزبان عراقی همیشه غبطه خورم که داده مال و منالش برای مشّایه ز خاک پاک نجف تا به خاک کرب و بلا خدا کند برسم انتهای مشّایه @golchine_sher
دلم می خواهد از این نا کجا آباد برگردم از این دنیا که در دامش دلم افتاد برگردم شبیه گرگ ها عمری دویدم در پیِ صیدی ولی امروز ناچارم که با صیاد برگردم پیاده آمدم اما چه سود از آمدن دارم دلم می خواهد از اینجا به رسم باد برگردم فرو در گرده ام دارم هزاران تیغ از دنیا مخواهید از تن زخمی خود دل شاد برگردم دلم در سینه ام درگیر چندین میلِ زندان است خوش آن روزی که از این تن شوم آزاد ، برگردم @golchine_sher
عمرم که در خیالِ نگاه تو سر شدم عشقم که ذرّه ذرّه به پایت هدر شدم رودی که خواست راهی دریا شود، منم! دردا که درّه درّه فقط دربه‌در شدم می‌خواستم نبینمت امّا به اشتباه آیینه‌ام شکسته شد و بیشتر شدم فریادم از دهان خلایق شنیده شد روزی که با سکوت خودم هم‌نظر شدم گفتی صبور باش و فراموش کن مرا این شد که از وجود خودم بی‌خبر شدم... ‏ @golchine_sher
گفتم حسین؛ قفل دلم ناگهان شکست بغض گلوی مأذنه، وقت اذان شکست در راه عشق آن‌که هوس خورد و خرد شد پیش همه، غرور زلیخا چنان شکست مجنون که بی‌محلّی لیلا کشید، گفت ظرف مرا فقط جلوی دیگران شکست باید که در طریق تو زانوی درس زد پیش کسی‌که پیش شما استخوان شکست قرب خدا، بدون توسّل نمی‌شود بالا نرفت آن‌که زد و نردبان شکست حتّی بساط چای شما، غصّه می‌خورد امروز، خودبه‌خود دو سه تا استکان شکست با خطبه‌ام به شام نشان‌داده‌ام حسین زینب نخورده است در این امتحان شکست امروز در محلّه‌ی برده‌فروش‌ها دیدی چگونه حرمت این خاندان شکست؟ سبز و کبود و زرد شده رنگ دخترت با پای زجر، قامت رنگین‌کمان شکست جوری یزید ضربه‌ی دستش شتاب داشت دندان تو که جای خودش‌! خیزران شکست @golchine_sher
آشپزخانه‌ام را دوست دارم وقتی که صبح همراه با گلدان‌های رنگی پشت پنجره عشق را به خانه‌ام پیوند می‌زند و شادی طعم شیرین لحظه‌هایم می‌شود @golchine_sher
زیر سقفت تا منم  معمار می خواهی چه کار؟ با ستون شانه ام ديوار می خواهی چه کار؟ سرشماری میکنی در سرزمین قلب من یک نفر... تنها تویی! آمار میخواهی چه کار ؟ میکُشی با چشمهای قهوه ای رنگت مرا روی میزت قهوه ی قاجار می خواهی چه کار؟! مثل گلدانی عتیقه اعتبار موزه ای خاک خوردن گوشه ی انبار میخواهی چه کار؟ خنده ی شیرین تو متن خبرهای جهان! در کنارم تلخی ِ اخبار می خواهی چه کار؟ فصل خرمنکوبی ِ تبدار آغوشت رسید! اینهمه خوشه به گندمزار می خواهی چه کار؟ عشق یعنی راهی ِ پیچ و خم " حیران " شدن! همسفر! یک جاده ی هموار می خواهی چه کار؟ @golchine_sher
گیرا تر از چشم تو هم درگیر خواهد شد زیبا ترین معشوقه روزی پیر خواهد شد امروز تعبیرم کن اما خاطرت باشد خوابی که یوسف دیده هم تعبیر خواهد شد مردی که عمری تشنه ی جام محبت بود یک روز از این نا مهربانی سیر خواهد شد غره مشو این امپراطوری قدرت مند با حمله ی مشتی مغول تسخیر خواهد شد دستی بجنبان تا که امروز تو زیبا ییست دستی بجنبان چون که فردا دیر خواهد شد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا