بسم الله الرحمن الرحیم
مادرم
چون دل ناقابل من نیست جای مادرم
کاش جانم را میآوردم برای مادرم
خاک پای او اگر باشم بهشتی میشوم
چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم
در تمام عمر عطر عشق را حس کردهام
در فضای خانه از بوی غذای مادرم
در تمام زندگی هر آرزویی داشتم
شد برآورده به لطف یک دعای مادرم
جز دعای خیر در حق همه الّا خودش
جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم
شک ندارم که هزاران بار کم میآورد
کوه اگر در زندگی باشد به جای مادرم
جیبهای خالی بابای من پر میشود
پیش مردم لابهلای حرفهای مادرم
تا ابد از دست او بوسه تقاضا میکنم
پادشاه دهر اگر باشم گدای مادرم
#مجتبی_خرسندی
#مادر
#روز_مادر
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
@golchine_sher
تاج از فرق فلک برداشتن
جاودان آن تاج بر سرداشتن
در بهشت آرزو ره یافتن
هر نفس شهدی به ساغر داشتن
روز در انواع نعمتها و ناز
شب بتی چون ماه در بر داشتن
صبح از بام جهان چون آفتاب
روی گیتی را مُنوَّر داشتن
شامگه چون ماه رویا آفرین
ناز بر افلاک اختر داشتن
چون صبا در مزرع سبز فلک
بال در بال کبوتر داشتن
حشمت و جاه سلیمانی یافتن
شوکت و فَرِّ سکندر داشتن
تا ابد در اوج قدرت زیستن
ملک هستی را مسخر داشتن
بر تو ارزانی که ما را خوشتر است
لذَّت یک لحظه «مادر» داشتن
#فریدون_مشیری
#مادر
@golchine_sher
صد بار اگر دایه به طفل تو دهد شیر
غافل مشو ای دوست که مادر شدنی نیست
#شمس_تبریزی
#مادر
@golchine_sher
کاسه آبی را به پشتم،مادرم پاشید و رفت
تا که برگردم شنیدم ،از غمم نالید و رفت
دیده بودم خواب مادر را شب میلاد من
لحظه ای آمد کنارم،صورتم بوسید و رفت
مادرم چندین بهاراست،ازکنارم رفته است
مثل مامور از بهشت،آمد مرا زایید و رفت
قوم و خویشانم مکرر، این خبر را میدهند
مادرت درخواب ما،حال تورا پرسید و رفت
من به قربانت ،که هرجا رفته ای یاد منی
یادتو هرنیمه شب،روی مرا پوشید و رفت
شعر زیبایی به عشقش گفته بودم که ندید
آمد او اما شبی بر شعر من بالید و رفت
مادرم رفته ولی،در خاطراتم مانده است
روز مادر،چشم او ،آمد بمن خندید و رفت
#یوسـف_محـقق
#مادر
@golchine_sher
تو را به خاک ندادم ،به آسمان دادم
تو را به دست خداوند مهربان دادم
زمین که جای قشنگی برای گلها نیست
تو را به رسم امانت به آسمان دادم
دلیل بارش چشمان ابری ام مادر...!
همیشه لحظه باران تورا نشان دادم
پس از تو زنده نماندم،پس از تو هی مُردم
سر مزار تو هر روز سال جان دادم
چه پشت ابر چه پیدا،همیشه پر نور است
کسی که جای ستاره به کهکشان دادم
#عباس_جواهری_رفیع
#مادر
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
چون شعر و ترانه بود در خانه ی ما
چون رود روانه بود در خانه ی ما
یک صبح بهار مادرم خوابش برد
تقدیر زمانه بود در خانه ی ما
#نوروزرمضانی
#مادر
@robaiiyat_takbait
مادر که تاب دوری ما را نداشته
این بار رفته است و مرا جا گذاشته
دلتنگ می کند دل بی طاقت مرا
دیدار تازه ای که به فردا گذاشته!
از خانه رفته مادر ودرگوشه گوشه اش
ردِّ هزار خاطره را جا گذاشته
یک عمر زندگانی، از او روی طاقچه
یک قاب عکس خاطره تنها گذاشته!
مادرهمان کسی است که باروزگار سخت
از ابتدا بنای مدارا گذاشته
هرلحظه سوخته است وهزاران چراغ را
درجاده های تیره دنیا گذاشته
راحت بخواب مادر خوبم، سر تو را
امشب خدا به دامن زهرا(س) گذاشته!
#بهجت_فروغی_مقدم
#مادر
@golchine_sher
عَلَم با غم مادر ما بلند است
خوشا پرچم نام زهرا بلند است
در این شهر هر سمت راهت بیافتد
دمِ چایی روضه ، هر جا بلند است
شنیدم دعاها کند عاشقان را
ببین بخت ما تا کجاها بلند است
اگر چشم احمد به زهرا بیافتد
صدای فداها ابوها بلند است
درِ خانه ی دختر مصطفی سوخت
ولی باز دیوار حاشا بلند است
دم بیتِ "لا ترفعو" این چه غوغاست؟
ببین نعره ی شعله ها را... بلند است
به دیوار بیتش رسیدند و دیدم
که گاهی کژی تا ثریا بلند است
به آتشفشان ها رسیده است چاهش
مگر تا کجا آه مولا بلند است ؟
شب غم دراز است ، کوتاه اینکه
امیدم به آن مردِ بالا بلند است
یکی باید از آفتابم بپرسد
مگر تا کجا شام یلدا بلند است
مگر تا کی از مادرِ زیرِ آوار
سوی کودک مرده لالا بلند است
بیا امتحان کن من و همتم را
بیا عزم طوفان الاقصی بلند است
بیا تا که شیرین شود کام یاران
که از دشمنان بوی حلوا بلند است
به زودی ببینی ، به این قبله سوگند
صدای اذان از کلیسا بلند است
#فاطمیه
#مادر #حضرت_زهرا
#محمد_خادم
#عضوکانال
@golchine_sher
تَورُّق میکنم، یک قتل را که در همه دنیا
اگر قتلی شده حداقل پروندهای دارد
گزارش مینویسد: کودتا چیها رسیدند و
هزاران پشته هیزم به پشت در چیدند و
سپس با نعرههاشان پردهی حرمت دریدند و
کنار در هر آنچه بود را آتش کشیدند و
زبانههای آتش، گوشهی معجر رسیدند و
تمام این دقایق بچههایِ مرد، دیدند و
بمیرم این گزارش، خط به خط خون است و خاکستر
بمیرم لحظهی دندان بههم ساییدن حیدر"
گزارش مینویسد: قتل با جسمی گران بوده
و مقتوله، زنی که ظاهراً خیلی جوان بوده
گزارش مینویسد: با لگد در را شکستند و
و مقتوله همان دم اتفاقا پشت آن بوده
گزارش مینویسد: بار شیشه داشته آن زن
گزارش مینویسد: زخم و تاول توامان بوده
دری بودست با گلمیخهایی، جای جای آن
گزارش مینویسد: میخ در هم خونچکان بوده
گزارش گریه کرده خط به خط از غربت شویش
گزارش شرم دارد که بگوید میخ و پهلویش
گزارش مینویسد: "زن که دست از در رها کرده
گزارش مینویسد؛ زن کنیزش را صدا کرده"
مرورش میکنم هربار، با اندوه از اول
نمیدانم چه بود اینها؟ گزارش بود یا مقتل؟!؟
بمیرم این خطش که سالها اندوه جان بوده
جوان بوده، جوان بوده؛ چرا پس قامتش همچون کمان بوده؟
چگونه زندهام، از خواندن این روضههای تو
چگونه من نمردم، از غم واغربتای تو
تو برگشتی به آنجایی که اهلش بودهای خانم
و حیدر یکه و تنهاست بین بچههای تو
کسی نگذاشت "جانم" پشت اسمش بعد پروازت
دلیل گریههای او، مرور خندههای تو
اذان گفتند؛ پس این بیتها ختم بخیر اند و
خوشم با چند رکعت نوکریم در عزای تو
همه عمرم اگر پرسید هرکس کار و بارم چیست
سرم بالاست مادر که گدای تو، گدای تو...
#حامدعسکری
#مادر
@golchine_sher
چون دل ناقابل من نیست جای مادرم
کاش جانم را میآوردم برای مادرم
خاک پای او اگر باشم بهشتی میشوم
چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم
سالهایسال عطر عشق را حس کردهام
در فضای خانه از بوی غذای مادرم
در تمام زندگی هر آرزویی داشتم
شد برآورده به لطف یک دعای مادرم
جز دعای خیر در حق همه؛ الّا خودش
جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم
شک ندارم که هزارانبار کم میآورد
کوه اگر در زندگی باشد بهجای مادرم
جیبهای خالی بابای من پر میشود
پیش مردم لابهلای حرفهای مادرم
تا ابد از دست او بوسه تقاضا میکنم
پادشاه دَهر اگر باشم گدای مادرم
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
بوده ام مثل کویری تشنه ، باران بوده است
مرهمش زخم مرا همواره درمان بوده است
چشمهایش را به دست این و آن کی دوخته
آن که چشم احتیاجش سوی یزدان بوده است
گل نکرده بر لبش لبخند در این روزگار
بسکه او را غصه ی دوران فراوان بودهاست
باغضب با مهر دورم کرده از بیراهه ها
گاه مانند نسیم و گاه طوفان بودهاست
کی طمع بر سفره ی رنگین مردم داشته ؟
آنکه از مهر خدا در سفره اش نان بوده است
بعد بابا هم پدر بوده است هم مادر مرا
بار سختیها به دوش او دو چندان بودهاست
بیشتر روی نیازش بین اولاد رسول
جانب درگاه سلطان خراسان بودهاست
در عزای جد مظلومش حسین ابن علی
چشم هایش ابری و لبریز باران بودهاست
سایه افکنده است خورشید وجودش بر سرم
مهربانی های مادر از دل وجان بودهاست
#محسن_درویش
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
مثل آدم...ولی از جنس فرشته است نَنِه
که خدا بین دو ابروش نوشته است ننه
این چه حسی ست که بر آب و گلش ریخته اند
چه بگویم که چنین پاک سرشت است ننه
قالی کهنه ی گلبوته ای اش تصویری ست...
که قدم هاش به گلهای بهشت است ننه
خانه در عطر نفس هاش پر از خاطره ها
خانه را...خاطره را...خشت به خشت است ننه
روح جاری به رگ و ریشه ی گندم زاران
عطر آمیخته...با نان برشته است ننه
روز و شب...روح و تنم را به دعا می بافد
نکند پنبه شود آنچه که رشته است ننه...!
#علی_احدی
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
در بودن او بود و نبود من و توست
او آینه ای ز تار و پود من و توست
مادر که نشانه ای ز لبخند خداست
از یُمن وجود او وجود من و توست
#صامره_حبيبی
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
ای که دعایت روزی ِ روزانه ی من
چشم تو گرمیّ و صفای خانه ی من
هستی به تاریکی ِ من شمعی فروزان
ای روشنایی بخش ظلمتخانهی من
من با دعای ِ تو به بالا پرگشودم
آباد شد با مهر تو ویرانه ی من
تو کوه صبریّ و صبوری یاد دادی
لبخند تو نور ِ دل و کاشانه ی من
مادر بیا تا سربه آغوشت گذارم
انگشت ِ نازو مهربانت شانه ی من
#فاطمه_دستجردی
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
از عشق تو سرتاسر من لبریز است
هرگونه تو را وصف کنم ناچیز است
مانند بهاری که نفس می بخشی
قلبی که برایت نزند پاییز است
#نوروزرمضانی
#مادر
@golchine_sher
بنشین برایت از نداریها بگویم
از روزگار، از بدبیاریها بگویم
از قلکی که حسرتش شرمندهام کرد
از جمع و تفریق هزاریها بگویم
از خاطرات روز مادر، تلخ و شیرین
از خندهها، از شرمساریها بگویم
حالا که حال دردسر داری، کمی هم
میخواهم از چشمانتظاریها بگویم
شاعر شدم، اما غزلهایم پر از بغض
شاعر شدم تا از قناریها بگویم
از خاطرات مادرم پرسیدم، او گفت:
بنشین برایت از نداریها بگویم
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید
حق هرچه آفرید از این دختر آفرید...
جوشید چشمه در دل قرآن به نام او
اعجاز تشنه بود و خدا کوثر آفرید
یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک
لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید...
از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود
از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید
میخواست تا خلاصه شود عشق در کلام
از بین واژههای جهان مادر آفرید
#مهدی_مردانی
#مادر
#حضرت_زهرا_س
@golchine_sher
دسته دسته گل زیبا و معطّر دارند
در بغل چلچله دارند کبوتر دارند
سایه ای هست به روی سرشان،دلگرمند
پشت گرمی به همین نخل تناور دارند
تا که از رایحه ی عطربهشتی مستند
چه نیازی به گلاب وگل وقمصر دارند
شانه ای هست که با آن دو بغل گریه کنند
دامنی هست که لبخند از آن بردارند
هرچه عشق است خداوند به آنها داده
دلشان زنده به این است که دلبر دارند
اهل چای وغزل وکرسی ویلدا هستند
شعر و موسیقی و آجیل و سماور دارند
جمعشان جمع تر از شمع وگل وپروانه ست
عده ای نیز فقط جمع مکسر دارند
احمد امروز نه، هر روز از این غم بنویس
تازمانی که قلمهای تو جوهر دارند
ما کجا و دل خوش !هان دل خوش سیری چند؟
دلخوشی مال کسانی ست که مادر دارند
#احمد_علوی
#مادر
@golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
کدبانوی خانه بود مادر جانم
بی عذر و بهانه بود مادر جانم
دلتنگ دو دست پینه دارش هستم
دستش پدرانه بود مادر جانم
#نوروزرمضانی
#مادر
@robaiiyat_takbait
هدایت شده از رباعی_تک بیت
از عشقِ تو سرتاسر من لبریز است
هر گونه تو را وصف کنم ناچیز است
مانند بهاری که نفس می بخشی
قلبی که برایت نزند پاییز است
#نوروزرمضانی
#مادر
@robaiiyat_takbait
باید بریزم در خودم درد کبودم را
جای سکوتم بشکنم کل وجودم را
خالیترم خالیترم از هیچ، میفهمید
پژواکِ غم را در درونم هیچ میفهمید
آرامشم آرامشی ماقبل طوفان است
در سر به زیری سرکشیهای فراوان است
میرقصم و میچرخم و از غم فراوانم
آنقدر غم دارم که دنیا را بخندانم
آنقدر بارانم، لبم را خنده بوسیده
انگار در من یک درخت سیب پوسیده
بیرون، سرسبز و درون پاییزِ دلسرد است
آرایش من دیگران را رنگ میکردهست
تا چشمها بارانی و دل، تنگتر میشد
هر هفت خط آرایشم پررنگتر میشد
خورشیدِ بعد از گریههای بی امان بودم
در زندگی قبلیام رنگینکمان بودم
مادر اگرچه رفتنش بی تکیهگاهم کرد
با عشق، جای خالیاش را پر نخواهم کرد
محضِ نجات از غم که آدم دل نمیبازد
بعد از وقوع سیل، که کشتی نمیسازد
من تکدرختِ محکمی که خوب فهمیدم
از ریشههای مادرم در خاک روییدم
شرطِ دوامِ ریشه تنها، «ایستادن» بود
اقبال عاشقپیشه، «تنها ایستادن» بود
میرقصم و میخندم و از غم فراوانم
آنقدر غم دارم که دنیا را بچرخانم
#ملیحه_آخوندی
#مادر
@golchine_sher
مادرم کربلا ندید و نرفت
در دلش تا همیشه حسرت داشت
مادرم معتقد به حکمت بود
اعتقادی اگر به قسمت داشت
کربلا قسمتش نشد امّا
طبق تقویم کربلایی شد
رفتنش پنجم محرّم بود
رفتنش هم عجیب حکمت داشت
مادرم بین اعتقاداتش
بیشتر از همه حسینی بود
دیده بودم که او محرّم ها
چشمهایش به گریه عادت داشت
نذرهایش برای اصغر بود
گاه نذر رقیّه هم میکرد
شله زردش چقدر حرف نداشت
روزهایی که باز حاجت داشت
نقش میبست روی هر کاسه
دارچینهای خوشنویسیِ من
مینوشتم حسین و میدیدم
مشق نامش چقدر شوکت داشت
پانزده سال میشود ما هم
با محرّم سیاه میپوشیم
تا بفهمیم زندگی با داغ
غصّه تنها نداشت، زحمت داشت
مادرم رفت و خوب فهمیدیم
داغ هرگز نمیشود کهنه
کربلا ماند و داغ هایی که
قرنهای زیاد قدمت داشت
مادرم صبر زینبی هم داشت
بود در زندگی همیشه صبور
او ولی زود رفت و فهمیدیم
مرگ انگار واقعیت داشت
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#مادر
#محرم
@golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم
مادرم
چون دل ناقابل من نیست جای مادرم
کاش جانم را میآوردم برای مادرم
خاک پای او اگر باشم بهشتی میشوم
چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم
در تمام عمر عطر عشق را حس کردهام
در فضای خانه از بوی غذای مادرم
در تمام زندگی هر آرزویی داشتم
شد برآورده به لطف یک دعای مادرم
جز دعای خیر در حق همه الّا خودش
جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم
شک ندارم که هزاران بار کم میآورد
کوه اگر در زندگی باشد به جای مادرم
جیبهای خالی بابای من پر میشود
پیش مردم لابهلای حرفهای مادرم
تا ابد از دست او بوسه تمنّا میکنم
پادشاه دهر هم باشم، گدای مادرم...
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#مادر
#زندگیرا_دوستدارم_مادرمرا_بیشتر
@Mojtaba_khorsandi
@golchine_sher