اشکی که دادهای همهی ثروت من است
در کاسههای چشم گدا، زر گذاشتی...
#مرضیه_نعیمامینی
#محرم
@golchine_sher
از بلا در کربلا دیگر چهغم دارد حسین
چون بهدستش تیغ ۷۲ دم دارد حسین
قصد دارد حک کند بر عرش نام عشق را
وقتی از دست علمدارش قلم دارد حسین
سر به نیزه داده اما تن به ذلت هیچگاه!
گرچه از این سرفرازی قد خم دارد حسین
" قَبرُهُ فی قَلبِ مَن والاه " یعنی تا ابد
در دل هرعاشق خود یک حرم دارد حسین
میدهد انگشترش را در نماز خاک و خون
مثل بابایش علی از بس کرم دارد حسین
"إنَّ خَیرَ زادِ التَّقوی"ست، چون در لشکرش
هم عرب دارد حسین و هم عجم دارد حسین
در رکابش با سلاح شعر جولان میدهیم
تا قیامت لشکری از محتشم دارد حسین
یکنفر یکروز میآید برای انتقام
تا به ما ثابت کند آیینه هم دارد حسین
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#محرم
#امام_حسین_علیهالسلام
@golchine_sher
در بساط ما بجز غم نیست، از ما غم بخر
خوب و بد فرقی ندارد پیش تو، درهم بخر
اهل تو هستیم، اهل کمفروشی نیستیم
ما زیاد آوردهایم، اما تو از ما کم بخر...
دم به دم از داغ تو دم میزنیم و دلخوشیم
لطف کن از این همه اندازهی یکدم بخر
جنس نامرغوب در هرحالتی بیمشتریست
جنس خوبی نیستیم، اما تو ما را هم بخر
چشم ما دریا به دریا در غم تو گریه کرد
تو از این دریای بیپایان ما نمنم بخر
هرکسی در جمع خوبان میرود از خوبهاست
ما سگ کهف شما هستیم، ما را هم بخر
ما اگر اهل شما باشیم آدم میشویم
پس تو ما را لااقل اهلی کن و آدم بخر
مادرم شوق محرم را به من آموخته است
اول این ماه میگوید؛ "برو پرچم بخر..."
#مجتبی_خرسندی
#عضوکانال
#محرم
#امام_زمان
@golchine_sher
جهان پوشید بر تن رخت ماتم
هلال ماه دارد هالهی غم
دمادم فاطمه با گریه گوید:
مُحرّم شد، محرّم شد ، محرّم...
#السلام_علی_الحسین
#محرم
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
#عضوکانال
@golchine_sher
در کربلا جود و سخا می سوخت با هم
سقا و مشکی آشنا می سوخت باهم
وقتی که باطل تیغ روی حق کشیده
بی شک مرید و مقتدا می سوخت باهم
چون اشبه الناس پیمبر رفت میدان
چشمان لیلا و دعا می سوخت باهم
قاسم لباس رزم بر تن کرد، آن دم
قلب حسین و اولیا می سوخت باهم
اصغر که شد بی تاب و جاری گشت خونش
گهواره و رخت عزا می سوخت باهم
از روی تل، وقتی که زینب دیده بان شد
هم روح وجسمش ازجفا می سوخت باهم
وقتی عمود خیمه می افتاد هر دم
هم چادر و چشم و حیا می سوخت باهم
وقتی علم افتاد از دستان عباس
جسم حسین و خیمه ها می سوخت باهم
تا که سر ارباب بر بالای نی رفت
هفت آسمان و کربلا می سوخت باهم
#محرم
#امالبنین_بهرامی
#عضوکانال
@golchine_sher
مادرم کربلا ندید و نرفت
در دلش تا همیشه حسرت داشت
مادرم معتقد به حکمت بود
اعتقادی اگر به قسمت داشت
کربلا قسمتش نشد امّا
طبق تقویم کربلایی شد
رفتنش پنجم محرّم بود
رفتنش هم عجیب حکمت داشت
مادرم بین اعتقاداتش
بیشتر از همه حسینی بود
دیده بودم که او محرّم ها
چشمهایش به گریه عادت داشت
نذرهایش برای اصغر بود
گاه نذر رقیّه هم میکرد
شله زردش چقدر حرف نداشت
روزهایی که باز حاجت داشت
نقش میبست روی هر کاسه
دارچینهای خوشنویسیِ من
مینوشتم حسین و میدیدم
مشق نامش چقدر شوکت داشت
پانزده سال میشود ما هم
با محرّم سیاه میپوشیم
تا بفهمیم زندگی با داغ
غصّه تنها نداشت، زحمت داشت
مادرم رفت و خوب فهمیدیم
داغ هرگز نمیشود کهنه
کربلا ماند و داغ هایی که
قرنهای زیاد قدمت داشت
مادرم صبر زینبی هم داشت
بود در زندگی همیشه صبور
او ولی زود رفت و فهمیدیم
مرگ انگار واقعیت داشت
#مریم_کرباسی_نجف_آبادی
#السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله_الحسین
#مادر
#محرم
@golchine_sher
رجز خوان رفت ، با ذکر علی مرتضی برگشت
پیمبر بود انگار از دل دشت بلا برگشت
همانکه زد به لشکر یک تنه با برق شمشیرش
قیامت کرد و در انبوه کوه کشته ها بر گشت
کسی از زیر تیغش جان به در برده است!؟هرگز نه
نفس ها تازه شد گفتند تا دست خدا، برگشت...
برای رفع طوفان عطش گفتند برگشته است
نمی داند کسی در آن هیاهو ها چرا برگشت؟
فقط لب تشنه آمد اکبر از میدان و سیراب از
جمال دلربای خامس آل عبا برگشت
قصیده رفت بار آخر اما عالمی دیده است
به روی دست ها در قالب صدها هجا برگشت
هزاران روضه دارد ماجرای اربا اربایش
رجز خوان رفت سروی ،پاره تن لای عبا برگشت
#محمدجواد_منوچهری
#عضوکانال
#محرم
#علی_اکبر_علیه_السلام
@golchine_sher
نذر_علمدار_کربلا
رخصت از عشق گرفته است علم بردارد
یاعلی گفته و شمشیر دو دم بردارد
خیمهها سوز عطش داشت، پریشان میرفت
مشک بر شانهی خود حضرت باران میرفت
کوفیان بهت زده، محو رجزخوانی او
هیبت حیدریاش طلعت پیشانی او
لشکر از غرش این شیر به تنگ آمده است
این جوان کیست که اینگونه به جنگ آمده است؟
شده پر ولوله با هر قدمش قلب سپاه
گفت: لا حول و لا قوة الا بالله
رفت تا علقمه را ساقی کوثر گردد
کودکان چشم به راهند، عمو برگردد
کودکان چشم به راهند ولی آه، نشد
آسمان تیره شد و صحبتی از ماه نشد
آسمان تیره و سرها همه بر نیزه شدند
سر خونین پسرها همه بر نیزه شدند
دامن دختری از سوز چپاول میسوخت
باغبان از نفس افتاد، ولی گل میسوخت
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
#محرم
#حضرت_ابوالفضل
@golchine_sher
نوروز واقعی
عشقت شده است باز عیان، سینه میزنیم
با ابرهای فصل خزان، سینه میزنیم
جاری ست چشمه دل ما سمت کربلا
تا بیشتر شود جریان، سینه میزنیم
نوروز واقعی است محرم به خاطرِ
خانه تکانی از دل و جان،سینه میزنیم
مولا نداشته است نیازی به کار ما
بیدار تا شود دلمان، سینه میزنیم
آتشفشان عشق تو تا از وجودمان
بار دیگر کند فوران، سینه می زنیم
با یاد سینه ات که برآن سنگدل نشست
افتاد ناگه از ضربان، سینه میزنیم
با یاد دستهای رشیدی که داشتند
لب تشنگان امید به آن، سینه میزنیم
تا دستهای بیعتمان را نشان دهیم
کوری چشم دشمنتان، سینه میزنیم
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#عضوکانال
#محرم
#ایران_اباعبدالله
@golchine_sher
🚩نوای حسینیه🏴
آغوش باز کرده برایت حسینیه
بر خویش بسته شال عزایت، حسینیه
برخاسته به شوق علمداری شما
آورده مشکِ اشک،برایت، حسینیه
سر می دهد بلند به عشق تو:یا حسین(ع)
خواهد شود دوباره فدایت، حسینیه
با پرچم غیور ابوالفضل(ع) باز هم
دستی تکان دهد به هوایت، حسینیه
با اشک های سینه زنان، شعله می کشد
سوزد شبیه شمع به پایت، حسینیه
تا طعم یا حسین(ع)نشیند به جانمان
ما را رسانده است به چایت، حسینیه
پیچیده عطر سیب، حرم دیده می شود
وا کرده در به کرب و بلایت، حسینیه
#محرم
#حسینیه
#شعر_عاشورایی
#سید_محمد_حسین_ابوترابی
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از اشعار نوروز رمضانی
21.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بوی خون در غروب پیچیده
تشنگی در گلوی رود افتاد
آب تصویر مبهمی دارد
در دلش برزخی کبود افتاد
آتش افتاده در دل این باغ
زخم هی روی زخم می روید
قامت آفتاب خم شده است
ماه در حالت سجود افتاد
داس ها یک به یک درو کردند
غنچه هایی که تازه گل دادند
داغ از هر طرف زبانه کشید
شعله در دامن وجود افتاد
موج اندوه در هوا جاریست
باز باران زخم ها کاریست
دست های امید گم شده است
بر سر سروها عمود افتاد
فصل غمگین دیگری از راه
میرسد عشق را نشان بدهد
یک قبیله ذبیح آورده
شعر در خلسه ی شهود افتاد
واژه در واژه گریه خواهم کرد
بیت بیت شهید بی سر را
ای رسولان غم به پاخیزید
عرش از آسمان فرود افتاد
#معصومه_سادات_اسدیان
#عضوکانال
#شعر_عاشورایی
#محرم
@golchine_sher