eitaa logo
گلچین شعر
15.3هزار دنبال‌کننده
947 عکس
321 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم رسیده‌ای به سرانجام ماجرا مسلم علی ندیده وفا از اهالی این شهر نشسته‌ای به امید وفا چرا مسلم؟ نماز مغرب اگر صدهزار هم باشند دوباره یک‌نفری موقع عشا مسلم دو چشم مردم این شهر کور خواهد شد اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی امید نیست به این قوم بی‌حیا مسلم شب نجات تو از دست شبه‌مردان است هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم نمانده راهی و تو بی‌پناهی و باید فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم اگرچه از سر دارالاماره می‌اُفتی سرت نمی‌رود اما به نیزه‌ها مسلم هزار مرتبه شکر خدا نمی‌ماند تن تو روی زمین زیر دست‌و‌پا مسلم ولی قرار شده تشنه‌لب شهید شوی به احترام لب شاه کربلا مسلم @golchine_sher
ای‌کاش پُر از عطر حضورت بشویم هر جور که شد وصله‌ی جورت بشویم این‌سان که مناظرات را پیگیریم ای‌کاش که پیگیر ظهورت بشویم @golchine_sher
در بساط ما بجز غم نیست، از ما غم بخر خوب‌ و‌ بد فرقی ندارد پیش تو، درهم بخر اهل تو هستیم، اهل کم‌فروشی نیستیم ما زیاد آورده‌ایم، اما تو از ما کم بخر... دم به دم از داغ تو دم می‌زنیم و دلخوشیم لطف کن از این همه اندازه‌ی یک‌دم بخر جنس نامرغوب در هرحالتی بی‌مشتری‌ست جنس خوبی نیستیم، اما تو ما را هم بخر چشم ما دریا به دریا در غم تو گریه کرد تو از این دریای بی‌پایان ما نم‌نم بخر هرکسی در جمع خوبان می‌رود از خوب‌هاست ما سگ کهف شما هستیم، ما را هم بخر ما اگر اهل شما باشیم آدم می‌شویم پس تو ما را لااقل اهلی کن و آدم بخر مادرم شوق محرم را به من آموخته است اول این ماه می‌گوید؛ "برو پرچم بخر..." @golchine_sher
چون بود انتخاب تو احلی من العسل شد مرگ در حساب تو احلی من العسل پرسید: از شهادت؟ و گفتی که: ای عمو مرگ است در رکاب تو احلی من العسل ای صاحب رساله مستی، نوشته در هر صفحه از کتاب تو احلی من العسل می خواستی که شاعر کرب‌وبلا شوی این‌گونه شد خطاب تو احلی من العسل با دیدن تو طعم دهان‌ها عوض شده است پس روی در نقاب تو احلی من العسل ما نیز مست جام تو هستیم تا ابد ای مزه‌ی شراب تو احلی من العسل روزی اگر بقیع شود صاحب حرم خواهد شد اسم باب تو احلی من العسل در پاسخ سوال تو شد مرگ روسیاه وقتی که شد جواب تو احلی من العسل @golchine_sher
هرجا سراغی، از غم گرفتیم در سینه بزم، ماتم گرفتیم در هرمقامی، خدمت گزیدیم سینه زدیم و، پرچم گرفتیم اکسیر اعظم، ذکر حسین است عالم به‌هم ریخت، تا دم گرفتیم سنگ دل ما، با گریه شد آب از چشمه‌ی چشم، زمزم گرفتیم گریه برای، داغ تو بوده ارثی که ما از، آدم گرفتیم ما سنگ بودیم، با گریه بر تو حکم نگین از، خاتم گرفتیم لطف تو بیش از، این حرف‌ها بود لطف تو خیلی‌ست، ما کم گرفتیم @golchine_sher
ای دختر کریم، کرامت گدای توست درمان درد هردوجهان از دوای توست حاذق‌ترین طبیب دوعالم فقط تویی دنیا شفاگرفته‌ی دارالشّفای توست تنها نه شیعیان جهان ریزه‌خوار تو عالم دخیل بسته‌ی جود و سخای توست تو یادگار کوفه و شام و مدینه‌ای حلّه نماد کوچکی از کربلای توست این حرف‌ها که بر در و دیوار حک شده تنها نشان اندکی از ماجرای توست چون مرقد تو قبله‌ی حاجات عالم است پس کعبه‌ی دلم حرم باصفای توست هرچند زائر تو نبودم...، ولی دلم از راه دور شاهد حال‌وهوای توست با دست‌های خود گره‌های بزرگ را وا کرده‌ای و زخم اسارت به پای توست حالا ببین که شهر به شهر جهان ما پیراهن سیاه به تن در عزای توست باشد که با رضای خدا مستجاب باد «تعجیل در ظهور» که تنها دعای توست @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم زبان‌زد سرها به نیزه رفته و تن‌هاست بر زمین داغی ندیده صفحه‌ی تاریخ این‌چنین افتاده بود عرش خداوند روی خاک وقتی «بلندمرتبه شاهی ز صدر زین...» اما در آن میانه علم را بلند کرد با عزت و وقار زنی از تبار دین جانم فدای شیرزن و خطبه‌اش، که گفت؛ «صَبرَاً عَلی قَضائِکَ یارَبَّ‌العالَمین...» آری، صدا صدای رسای سکینه بود در اوج اقتدار و سرافرازی و یقین آتش گرفت منبر شام و دل یزید از آن خطاب حیدری و لحن آتشین شان‌وشکوه‌وشوکت خود را به رخ کشید با آن که بود لشکر کفّار در کمین گفت؛ ای گروه ظالم! با اهل‌بیت حق کاری که کرده‌اید، نکردند مشرکین! اف بر شما که پاس امانت نداشتید در حق خانواده‌ی پیغمبر امین ای اهل مکر و حیله و عصیان؛ «تَبَاً لَکُم» ای ننگ بر شما که ندارید غیر کین! گیرم که پر شده‌ست جهان از یزیدیان گیرم که سربه‌سر شده عالم پر از لعین گیرم که آمده‌ست هزاران غم از یسار گیرم هزار داغ رسیده‌ست از یمین گیرم تبر شدند تمام درخت‌ها گیرم که مارها زده بیرون از آستین اما هزارشکر که نام «حسین» ما شد بر رکاب خاتم پیغمبران نگین این نام در دوعالم از این پس زبان‌زد است وقتی به نام نامی حق است هم‌نشین حق با تبار ماست که هرکس به حق رسید هم بر «حق» آفرین زد و هم بر «حق‌آفرین» تا روز حشر پرچم ما بر فراز رفت پس با شما نشانه‌ی ننگ است بر جبین بر کشته‌های کرب‌وبلا نوحه می‌کنند در عرش حق ملائکه با ناله‌ی حزین صبح و مسا امام زمان گریه می‌کند بر این مصیبت‌وغم‌عظمی که شد قرین پایان این معادله اما خوش است، خوش تا از مناره می‌رسد این صوت دلنشین؛ از بام کعبه، حضرت خورشید اهل‌بیت آمد به انتقام شهیدان...، بیا ببین. @golchine_sher
دلم هوای توکرده هوای آمدنت صدای پای تو آید صدای آمدنت بهارباتو بیایدبه خانه ی دل ما سری به خانه مازن،صفای آمدنت هنوزمانده به یادم که مادرم میخواند زمان کودکی ام قصه های آمدنت حساب کردم ودیدم که باحساب خودم تمام عمرنشستم به پای آمدنت چقدروعده ی وصل تورابه دل بدهم چقدر جمعه بخوانم دعای آمدنت نیامدی ودلم راشکستی ای مولا چه نذرهاکه نکردم برای آمدنت @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم سربسته سرّالاسرار خدا اینجاست، پس در بسته است راه در دنیای او چندین برابر بسته است فاطمه در عرش مهمان خداوند است و بس در مقام قُرب او جبریل هم پربسته است عصمت‌الله است این بانو که در عالم خدا راه کشف این معما را سراسر بسته است هرکسی را نیست اذن گریه بر ناموس حق روضه‌های او خصوصی شد، اگر در بسته است جز پریشانی ندارد حاصلی بی‌مادری چون تمام نظم هر خانه به مادر بسته است از همان روزی که زهرای علی سردرد داشت روضه‌های فاطمیه غالباً سربسته است... نیست بی‌علت اگر از او خجالت می‌کشید ذوالفقارش در غلاف و دست حیدر بسته است «یک‌نفر، یک‌روز می‌آید برای انتقام...» جان ما تنها به این مضمون آخر بسته است @golchine_sher
عجل الله تعالی فرجه الشریف دگر بعد از تو امیدم به تقویم اعتباری نیست به دنیا بارها دیدم به تقویم اعتباری نیست نشد شب صبح بعد از تو نشد برگردم از یادت بیا برگرد امیدم به تقویم اعتباری نیست رسید آهسته فروردین به اسفند نبودن ها من از این هجر ترسیدم به تقویم اعتباری نیست منم اردیبهشتی که شبیه فصل پاییزم پس از تو غرق تردیدم به تقویم اعتباری نیست کدامین جمعه می آیی کدامین صبح پیدایی بیا تنهاترین عیدم به تقویم اعتباری نیست شب یلدا شب تلخ سقوط اشک هایم بود غروب جمعه فهمیدم به تقویم اعتباری نیست @golchine_sher
نگاه کن که پریشان و بی‌قرار توایم اگرچه فاصله داریم، در کنار توایم چهارفصل جهان نیست جز خزان بی‌تو بیا که ما همه در حسرت بهار توایم گل محمدی اهل‌بیت هستی و ما خوشیم از این که در این روزگار خار توایم آهای عطر دل‌انگیز روزهای ظهور به‌هوش باش که ما شب‌به‌شب خمار توایم به این امید که روی خوشی نشان بدهد تمام عمر به دنبال روزگار توایم قبول‌مان کن و بگذار عار تو باشیم اگرچه ما به همه گفته‌ایم یار توایم «در انتظار تو چشم سپید» حاصل ماست که روسیاه‌ترین شعر شهریار توایم هزار سال، هزاران شب بدون سحر... هنوز در شب یلدای انتظار توایم @golchine_sher
در انتظار بهار...! دراین غزل که لجامش به دست های شماست دلیل تازگی حال او، هوای شماست تورا ببخشی که فریاد می زنم آقا ! چرا که چاره ی دردم، فقط دوای شماست نه من فقط، که تمام ترانه های عطش دراین مشاعره ی تشنگی، گدای شماست به انتظار شماسالهاست متهمم به داد من نرسی، خون من به پای شماست چهارده سده از انتظار رد شده است ولی هنوز امیدم به دیده های شماست بریده های گلوی بلال مأذنه ها هنوز منتظر یک نفس صدای شماست تمام دشت پر از لاله های سرخ شده چقدر این همه آلاله، جانفدای شماست؟ هنوز حال گلی که دوباره می شکفد پر از طراوت دیرینه صفای شماست برای آمدنت سالها دعا کردم هنوز هم به لب ما بیا بیای شماست تو وعده داده ای با عشق، بازمی گردی کنون نگاه جهان، مانده در وفای شماست بیا که خاطره سرخ خاک، سبزشود به یُمن فصلی که در زیر پلکهای شماست کی از طراوت چشمت بهار می پاشی؟ به برگ های دل من که زیر پای شماست تو می رسی که سر عشق را بلند کنی دراین جهانی که محتاج اعتنای شماست چه می شود که چو خورشید بازگردی اگر ستاره هایی در این شهر، آشنای شماست! تو وقتی می رسی، آرام می شود کلمات که بی قراری این واژه ها برای شماست چه دلپذیرشود طعم لحظه های ظهور اگر طلیعه او روی دلگشای شماست تو آخرین نفر بازمانده از نوری بیا که کلبه چشمان من، سرای شماست تمام شهر زبر گشتنت خبر دارد دم در همه ی خانه ها صفای شماست چنان دراز شده مدت نیامدنت که طول جاده پر از خواندن دعای شماست! (عج) @golchine_sher