eitaa logo
گلچین شعر
16.4هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
446 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
"هوالنور" اهلِ بهشت گفتند: این نورِ مشرقی چیست؟! حق در جواب فرمود: زهرا(س) به شوق خندید. @golchine_sher
با لحن عاشقانه و زیبا خطاب‌کن کوثر بخوان و أمّ‌ أبیها خطاب‌کن نام قشنگ مادرمان را به احترام بانغمه‌ای ملیح وخوش آوا خطاب‌کن مرضیّه و رضیّه و حَورا و فاطمه ریحانةُ النّبی! گلِ طاها خطاب کن ذکر قنوتِ حضرت حوّا و آسیه مشکل گشای مادرِ عیسا خطاب کن عینِ علی‌ست‌ وقت غضب تاکه اخم کرد حیدر بخوان و «قاهرالأعدا» خطاب کن قطعاً برای شیعه شفیعه‌ست، پس‌توهم مادر بگو و عشقِ دو دنیا خطابب‌کن گوشه‌نشینِ چادر مشکیِ او شدیم اصلا گدای هر شبه ما را خطاب‌کن نام شناسنامۂ ما جعلِ مطلق است ما را غلام حضرتِ زهرا خطاب‌کن @golchine_sher
رشته های چادرش از نور بود غیر پاکی از وجودش دور بود عِلّت خَلق علی و مصطفی در حدیثِ قُدسی مشهور بود جانِ او مستِ ولای حیدرش... کوثر از ساقی خود مخمور بود شوق پیغمبر به وقت دیدنش شوق موسی در کنار طور بود در میان خانه عطرش جان فزا در میان کوچه ها مستور بود مادری از جنس نور آمد پدید عالم از این مادری مسرور بود فاطمه هرگز نمی خوانم بشر حور بود و حور بود و حور بود. @golchine_sher
به یادش ریسه های نور آویزان کنید امشب تمام مادران شهر را مهمان کنید امشب به نورش طبع خشکِ شاعران را حُسن مطلع داد قدومِ حضرت مادر غزل باران کنید امشب زمین در خواب خود رویای این میلاد را می دید! بر این تعبیر صادق، شکر بی پایان کنید امشب به آن آیات کبری در میان مصحف خلقت به قدر و کوثر و نورش ،جهان قرآن کنید امشب برای درک قدرش بی گمان راهی است در عالم... برای فهم مادر رو به فرزندان کنید امشب برایش هدیه ای بهتر از این پیدا نخواهد شد دعایی بر ظهور حضرت جانان کنید امشب @golchine_sher
از مهر تو چون جوانه ها روییدم از چشم تو آینده ی خود را دیدم از آب وضو ساخته ام با آداب هرروز دو دست پاک تو بوسیدم @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم مادرم چون دل ناقابل من نیست جای مادرم کاش جانم را می‌آوردم برای مادرم خاک پای او اگر باشم بهشتی می‌شوم چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم در تمام عمر عطر عشق را حس کرده‌ام در فضای خانه از بوی غذای مادرم در تمام زندگی هر آرزویی داشتم شد برآورده به لطف یک دعای مادرم جز دعای خیر در حق همه الّا خودش جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم شک ندارم که هزاران بار کم می‌آورد کوه اگر در زندگی باشد به جای مادرم جیب‌های خالی بابای من پر می‌شود پیش مردم لابه‌لای حرف‌های مادرم تا ابد از دست او بوسه تقاضا می‌کنم پادشاه دهر اگر باشم گدای مادرم @golchine_sher
در عالم ذر فرشته بودی به یقین بودی چو مَلَک ، مقیم در عرش برین محتاج شکفته شدنت عالَم بود باران شدی و عشق رساندی به زمین @golchine_sher
هر خانه ملک دارد و جان ،قربانش ذکر است نظر به چهره ی تابانش هر روز به احتــرام نام مـادر باید بزنیـم بوسـه بر دستـانش @golchine_sher
چیزی نمانده خاطرم از نان مادرم چیزی به‌غیر تاول دستان مادرم تنها اتاق خلوت رؤیای کودکی... شاهانه بود چادر ارزان مادرم قایم که می‌شدیم کسی کارمان نداشت در چادر گرفته به‌دندان مادرم وقتی که از زمین و زمان خسته می‌شدیم سر می‌گذاشتیم به دامان مادرم اقساط ماهیانه بابای کارگر کم بود در مقابل ایمان مادرم غیر از دعا به حال من و خواهران من چیزی نبود در تب و هذیان مادرم یادش به‌خیر... شانه به موهام می‌کشید قربان گیسوان پریشان مادرم یک سفره پر از برکت پهن کرده‌ام با پول تانخورده قرآن مادرم هرگز قسم به جان عزیزش نخورده‌ام دلتنگ مادرم شده‌ام... جان مادرم کو شانه‌ای که سر بگذارم به‌روی آن حالا که آمده‌ست سر شانه مادرم از روزگار درس فراوان گرفته‌ام اما هنوز طفل دبستان مادرم وقتی که از زمین و زمان خسته می‌شدیم سر می‌گذاشتیم به دامان مادرم @golchine_sher
دنیا به شوق کعبه ی تو در طواف است هرجا تو باشی قلب ها دراعتکاف است حتی خدا هم محو مخلوق خودش شد غیر از تــو هرکس دم زند ازعشق لاف است @golchine_sher
🌹🌹 ✍مردی مقابل گل فروشی ايستاد.او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر ديگری بود سفارش دهد تا برايش پست شود . 🌹وقتی از گل فروشی خارج شد ٬ دختری را ديد که در کنار درب نشسته بود و گريه می کرد. مرد نزديک دختر رفت و از او پرسيد : دختر خوب چرا گريه می کنی ؟ 🌹دختر گفت : می خواستم برای مادرم يک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است . مرد لبخندی زد و گفت :با من بيا٬ من برای تو يک دسته گل خيلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی. 🌹وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضايت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم ؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نيست! 🌹مرد ديگرنمی توانست چيزی بگويد٬ بغض گلويش را گرفت و دلش شکست. طاقت نياورد٬ به گل فروشی برگشت٬ دسته گل را پس گرفت و ۲۰۰ کيلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هديه بدهد. ✍شکسپير می گويد: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همين امروز به من هديه کن @golchine_sher
هر خانه ملک دارد و جان، قربانش ذکر است نظر به چهره ی تابانش هر روز به احتــرام نام مـادر باید بزنیـم بوسـه بر دستـانش @golchine_sher