eitaa logo
گلچین شعر
16هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
426 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
برادر جان، ببین در خون و آتش مام میهن را تفاوتهای بغض دوستان و بغض دشمن را جهان بازیچه‌ی لبخند و تزویر است، باور کن که گاهی پنبه راحت می‌بُرد حلقوم آهن را بپرس از دختران مرده، تاریخ جهالت را تپش‌ها در سکوت گورها، هنگام مردن را بپرس "آزادی زن در نگاه غرب" یعنی چه؟ نخواهی یافت در انبارهای کاه، سوزن را مپندارند ایران برکه‌ی آب گل آلودی ست! که اقیانوس آرام است طوفان‌های دشمن را مگو بید است، بلکه سَروی از جنس شهیدان است درختی که به زانو در می‌آرد هر تبرزن را جگرسوز است اما سخت‌تر از کوه خواهد کرد غم سهراب اگر از پا نیندازد تهمتن را برای عزت ایران و این خاک غرورانگیز بیا تا واژه های "ما" بگیرد جای هر "من" را برای عزت "جمهوری اسلامی ایران" سزاوار است فروردین کنی هر سال بهمن را 💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا 💠 https://eitaa.com/ahmadiraninasab 💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام 💠 https://t.me/ahmadiraninasab
هدایت شده از رباعی_تک بیت
افتادن شاخ و برگ را می بینم تکّه شدن تگرگ را می بینم سردم شده مثل یک زمستان خدا بعد از تو همیشه مرگ را می بینم @robaiiyat_takbait
امّید نشسته بر سر شانه‌ی ما پرواز کند دوباره پروانه‌ی ما صبح آمده گلها همگی خندانند خورشید سرک کشیده در خانه‌ی ما @golchine_sher
این را بنویس یادگاری: گنجشک به قیمت قناری جادوی رسانه مسخمان کرد با شعبده و شلوغ‌کاری چادر ز سر زنان کشیدند گفتند حجاب اختیاری سرباز مدافع وطن را کشتند به جرم پاسداری جلّاد و شهید جابه‌جا شد در مغلطۀ خبرگزاری افسوس که چشم‌انتظاران ماندند به چشم‌انتظاری کو غیرت قیصر امین‌پور؟ کو شور حمید سبزواری؟ از پا منشین، دوباره برخیز ای شعر بلند پایداری @golchine_sher
بلندتر بپر ای دل! مگو که بال نداری مگر برای رهایی پَر خیال نداری؟ بپر به سوی همان‌جا که دوست منتظر توست مگو برای رسیدن به او مجال نداری چه گفته‌اند مگر با تو راویان حقیقت که کنج خانه نشستی؟ که شور و حال نداری؟ مُیسر است عوض کردن قضا به دعایی سکوت کرده‌ای و قصد قیل و قال نداری پر از سؤال نپرسیده‌ای، چه جای تبسم؟ بپرس حرف دلت را، مگر سؤال نداری؟! ز شانه‌ات بِتِکان گرد و خاک غصه و غم را شبیه من شده‌ای طاقت مَلال نداری @golchine_sher
ما را به جرم خوردن مِی حَد زدند و بعد دیدند در پیاله ی ما غیر آب نیست @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پراز فانوسم اما عشق ، حالم را نمی فهمد و این دریای طوفانی ، ملالم را نمی فهمد بهارم رو به پایان است و دنیایم پر از افسوس زمستانم که دنیا ، اعتدالم  را نمی فهمد من و این بغض بی پایان ، دو چشمم نم نم باران ولی افسوس ! غم ، اشکِ زلالم را نمی فهمد دلم یک خانه می خواهد پراز عطراقاقی ها ولی انگار دنیا ، شور و حالم را نمی فهمد پر از موجم در این دریای طوفانی که حتی غم صدای گریه ی موجِ شمالم را ، نمی فهمد خودم با چشم خود دیدم که اقبالم تویی ، اما خدای آرزو ،شوق وصالم را نمی فهمد در این دنیای وانفسا ، منم در دست غم تنها که دنیا چون قفس ، هرگز خیالم را نمی فهمد @golchine_sher
دوباره ماتمی در قلب این مردم نمایان است دوباره اشک و نم بر چشم‌های ما گریبان است صدایی از میان جمعیت برخاست، آه این‌بار صدای انفجارِ بمب، از استان کرمان است صدای جیغ کودک از میان داد ها آمد هدف انگار قتل زائران مرد میدان است چه کردی با سپاه دشمن اسلام تو سردار که از خاک قدوم زائرت حتی هراسان است اگرچه همچو شمعی داغدارِ داغ و حیرانیم اگرچه اشک در هر خانه و کاشانه مهمان است ولیکن نیست مارا هیچ باک از این بریدن‌ها چو مارا رهبری فرزانه از خاک خراسان است وصیت کرد آن مرد بزرگ آن روزها مارا که راه حضرت آقا چو آیاتی ز قرآن است @golchine_sher
گیرم که در قمار محبت ضرر کنم باید که از شکست نترسم، خطر کنم دیدارِ آخر است، کمی بیشتر بمان می‌خواستم که دردِدلی مختصر کنم فرزند آدمم که زِ سیبی گذر نکرد پس من چگونه از لبِ سرخت حذر کنم؟ از من عبور کردی و حالا تمامِ عمر باید کنارِ خاطره‌های تو سر کنم هر جایِ شهر یادِ تو را زنده می‌کند راهی نمانده! باید از اینجا سفر کنم @golchine_sher
برای دیدنم این بار هم مُردَّد بود گناه او که نبود، استخاره ها بد بود کبوترانه‌تر از پیش جلد هم بودیم چرا که من قمی‌ و او هم اهل مشهد بود کنار حوض حرم آشنا شدیم ولی قرار آخرمان روبه روی گنبد بود برای شاعری من شروع خوبی شد «زن جوان غزلی با ردیف آمد بود» تمام درد دلم را فقط به او گفتم برای گریه من شانه ای که باید، بود قرار آخرمان بود و گریه ها کردیم همین که گفت کنارم دگر نخواهد بود @golchine_sher
گوشواره به رُخش باز نمایان شده بود آه شیرینی ریحانه دو چندان شده بود کودکانه دوسه تا جمله ی مبهم می گفت خانه از شادی او عین گلستان شده بود خواستم تا ببرم واکسنش را بزند گُل من پشت دری رفته و پنهان شده بود طاقت درد کجا داشت که از زخم سُرنگ اشک بر گونه ی او نم نم باران شده بود دخترم تاج سرم ،قند و عسل،شاخه نبات چون مسیحا به تن خسته ی ما جان شده بود شب آخر بغلم بود مرا می بوسید شب آخر پسرش بودم ومامان شده بود در مراسم چقَدَر حال خوشی داشت گُلم عاشق موکب وبوی خوش و قرآن شده بود وقت پَرپَر شدن از تیر حسودان چمن آه موکب تو بگو نوگل خندان شده بود کاپشن صورتیم گریه نمی کرد دگر گرچه روی بدنش زخم ،فراوان شده بود زخم ها با دهن باز گواهی دادند راه گلزارپُر از لاله و ریحان شده بود @golchine_sher