🔳 إنَّـا لِـلَّـهِ وَ إِنَّـا إِلَـیْـهِ رَاجِـعُـونَ
شهادت مظلومانه ی تعدادی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی زائران گلزار شهدای کرمان را تسلیت عـــــرض مینماییم
#کرمان_تسلیت #کرمان
#حادثه_تروریستی
@golchine_sher
از اوج شرر سوخته بر می گردیم
پر سوخته مهمان خطر می گردیم
ما تا به ابد پای ولایت هستیم
هر چه بکشید زنده تر می گردیم
#حسین_جعفری
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
ما داغ به دل نشستگانِ دردیم
درمعرکه ها معجزه می آوردیم
ای قوم زبون فاسق کودک کش
"مارا بکشید، زندهتر می گردیم"
#کرمان_تسلیت
#امالبنین_بهرامی
#عضوکانال
@golchine_sher
از خانهی عاشقان خبر آوردند
با شوق وصال، چشمِ تر آوردند
در راه مزار حاج قاسم بودند
ناگاه سر از بهشت در آوردند
#سیدروح_الله_موید
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
از مردمان بیسلاح کوچه و بازار
از هر کسی که دوستت دارد، هراساناند
#اعظم_سعادتمند
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
طوفان شد و باز خاکمان درهم شد
دی ماه عزا و غصه و ماتم شد
ما زنده به نام حیدر کراریم
هرچند ز باغ، لالههامان کم شد
#کرمان_تسلیت
#امالبنین_بهرامی
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از (دندان درد) شعرهای میثم رنجبر
#حاج_قاسم | #حادثه_تروریستی| #کرمان_تسلیت
🏷آنان که ز سردار خبر آوردند
سوغات شهادت از سفر آوردند
رفتند زیارت که سپس برگردند؛
رفتند؛ سر از بهشت درآوردند
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
ترس از تبر نداریم افراشته سر ما
بیم خزان ندارد باغ صنوبر ما
شعر غریب مارا در آسمان شنیدند
بال کبوتران است اوراق دفتر ما
آزرد بال مارا تیغ قفس به هرحال
پرواز رایگان نیست در باور پر ما
درد است درد آری درد است مرهم ما
زخم است زخم آری زخم است زیور ما
آیینگی است! اینک از حیرت که واشد؟
سوی کدام خورشید چشم منور ما
از پا اگر که افتاد بر روی دست ها رفت
در خون کمال دارد ای خصم پیکر ما
کشتی شکستگان؟ نه! ما جاودانگانیم
بحر بقاست آن جا کافتاده لنگر ما
کشتید و زنده تر شد سیل عزیمت عشق
از کربلا گرفتهست سرچشمه باور ما
#محمدحسین_امیری
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
فرای هرسخن،از شعر،از اشعار بالاتر
ندارد عالم امکان همین مقدار بالاتر
برای آنکه مرگ بی شهادت را نمیخواهد
کجا اجری نهفته از دل پیکار بالاتر ؟
گمان کردند با مرگت تمامی و ندانستند
که رسواییشان میگردد از انکار بالاتر
برای قوم شهرآشوب تصویرت فقط کافیست
نگاه نافذت گردیده از هشدار بالاتر
تو عهدی بسته ای با خالقت،راهی جدا داری
فرای آسمان، از مرز ، از دیوار بالا تر
بکشتند و هراسانند،حتی سالگردت را
قیام ما شود از عزم صد مختار بالاتر
شمارش کرده اند آنها،شمار زائرانت را
که هی هر بار و هی هر بار بالاتر
بگو گرخون ما رنگین کند کل خیابان را
شود همبستگی و وحدت اقشار بالاتر
برای درک عاشورا دگر حرفی نمیماند
سر سردار پایین و تن سردار بالا تر
#حسن_دلارامی
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
شهر یک جاده پر از نعش، به دامان دارد
ساعت انگار سوی فاجعه، فرمان دارد
آسمان، واقعه در واقعه غم می بارد
و زمین اشک از این داغ، به چشمان دارد
باز گلزار شهیدان بگشاید آغوش
که چنین حادثه در حادثه، مهمان دارد
زخم اگر چند عمیق است، ولی می دانم
زخم دلتنگی این طایفه، درمان دارد
صبح خواهد شود و صاحب خون می آید
دل به باز آمدن روشنی ایمان دارد
این غزل، بابت همدردی «کابل» باشد
که به دل، داغ به خون خفتن «کرمان» دارد
#شریف_عظیمی
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
#افغانستان_همدردی
#کابل
@golchine_sher
در چشم تو آیات خدا اعجاز است
در آرزویت حماسه ی پرواز است
از پر زدن چلچله ها فهمیدم
دروازه ی آسمان همیشه باز است
#حسين_جعفرى
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
با حالِ خوش، براتِ زیارت گرفت و رفت
پرواز قسمتش شد و حاجت گرفت و رفت
أمن یُجیب هایِ دلش کارساز شد
در سیلِ خون؛ کلیدِ اجابت گرفت و رفت
گلزار، مملو از قطَرَاتِ گلاب شد
گلبرگِ تازه؛ راهِ سعادت گرفت و رفت
رزقی رسید و باز شد آغوش آسمان
یک جرعه از زلالِ بشارت گرفت و رفت
بر دستهای زخمیِ سردار بوسه زد
با افتخار آمد و رخصت گرفت و رفت
یک عمر با عزیزترین یارِ رهبرم
با جان و دل بنایِ رفاقت گرفت و رفت
بر خاک، جان سپرد و به دیدارِ حق شتافت
کامش عجیب مزّهٔ تربت گرفت و رفت
دنیا به کام ِ هر که از این فیض جا نمانْد
دنیا به کام ِ هر که شهادت گرفت و رفت
فرقی میانِ مقتلِ کرمان و فکّه نیست
وقتی شهید اجرِ اطاعت گرفت و رفت
زیباست لحظه ای که از اربابِ تشنه لب
آبِ حیات و برگِ رضایت گرفت و رفت
حتی برای دیدنِ آن جسم ِ بی کفن
از چشم هایِ فاطمه(س) مهلت گرفت و رفت
مهمانِ تازه واردِ شب های جمعه شد
در کربلا جوازِ اقامت گرفت و رفت
چشم دلش به روضهٔ مکشوفه باز شد
آن ساعتی که شمر(لع) غنیمت گرفت و رفت-
از پیکری که نیزه به نیزه توان نداشت
آمد عقیق را؛ به جسارت گرفت و رفت
زینب(س) تمام ِ هستیِ خود را رها گذاشت
با دستِ بسته؛ رنجِ اسارت گرفت و رفت!
#صلی_الله_علیک_یا_أباعبدالله_الحسين_ع
#کرمان_تسلیت #اللهم_ارزقنا_شهادت
#شهدارا_یادکنیم_به_ذکر_صلوات
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
با چِرکِ حسد عاملِ موساد شدند
جلّادِ جوان و جانِ نوزاد شدند
با حادثه ی کور تِرور در کرمان
دیدیم حرام لقمه ها شاد شدند
#نوروزرمضانی
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
آمده بود
با مادرش!
مکتب حاج قاسم
مشقِ عاشقی کند
مادرش که رفت
او را هم با خودش بُرد
آخر !
بچه که بدون مادرش
جایی نمی رود
#مریم_شیرمحمدی
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
برپا شده در دلِ وطن ولولهها
از دور شنیده میشود هلهلهها
از کینهی طوفانُ الاقصی پر بود
در خانهی عنکبوت شد زلزلهها
_______________________________
بودند همه یارِ اباعبدالله
سرمست و گرفتارِ اباعبدالله
در راهِ زیارتِ مزارِ سردار
رفتند به دیدارِ اباعبدالله
_______________________________
رفتند بهشت از مسیری کوتاه
رهیافتگانِ مکتب روح الله
از پا ننشستند سلیمانیها
این ملتِ عاشق اباعبدالله
#آمنهآلاسحاق #مهرآفرین
#عضوکانال
#کرمان #کرمان_تسلیت
#ایران_تسلیت
@golchine_sher
ماه دی بود که ناگاه هوا را چیدند
"باز از آخر مجلس شهدا را چیدند"
کودکی خنده به لب همرَهِ مادر می رفت
وای... با کوردلی کودک ما را چیدند
آن طرف موکب عشاق به پا بود ولی
ناگهان تیره شد آنجا و... دعا را چیدند
اندکی دورتر از مقبرهٔ قاسم ما
عضوی از جمعیت صلح و صفا را چیدند
سرخ پوشی که به غیر از غم مردم یا درد
هیچ نشنید و فقط رفت و... دوا را چیدند
سیزده تلخ ترین خاطره ها با خود داشت
ظهر کرمان و شب الگوی وفا را چیدند
آرزوییست شهادت که به هرکس ندهند
ما که جا ماندهٔ دردیم و شما را چیدند
#مهدیه_کرامتی
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
در چشم تو آیات خدا اعجاز است
در آرزویت حماسه ی پرواز است
از پر زدن چلچله ها فهمیدم
دروازه ی آسمان همیشه باز است
#حسين_جعفرى
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
هدایت شده از نبض قلم
دلها همه بیقرارِ ریحانه شده
خورشید،گلِ مزار ِریحانه شده
از آتشِ این داغ،نه تنها کرمان
ایران همه داغدار ریحانه شده
#صفيه_قومنجانی
#کرمان_تسلیت
🖤💔🖤
@nabzeghalam
قدری بخند تا که جهان را عوض کنیم
حال و هوای تلخِ زمان را عوض کنیم
ریحانه جانِ رفته به خوابم بگو چطور
احوالِ این دلِ نگران را عوض کنیم؟
با گوشواره قلبی خود زل بزن به من
تا حالِ قلب در نَوَسان را عوض کنیم
سخت است تسلیت به خدا بعدِ نام تو
برگرد تا که لحن بیان را عوض کنیم
زهر است بعد تو همه کامِ دهانمان
آخر چگونه طعم دهان را عوض کنیم؟
ای کاش می رسید زمانی که یکسره
تقدیر خونِ در فوران را عوض کنیم
رنگ لباس صورتیات از چه سرخ شد؟
کردی نشانه؟ کاش نشان را عوض کنیم
دلبستهام به خندهی تو دختر بهار
قدری بخند تا که جهان را عوض کنیم
#پروین_جاویدنیا
#عضوکانال
#ریحانه
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
افتاده به جانِ کودکان شمرِ زمان
شادند ولی آل زیاد و مَروان
ای صاحبِ گوشواره هایی قلبی!
یاد آور کربلا شدی در کرمان
#سارا_رمضانی
#عضوکانال
#ریحانه_سلطانی
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
رفتهاست به سوی آسمان مستانه
پیله نشده، چه زود شد پـــــروانــه
در راهِ بهشت او میانبر زده است
با کـــاپشنِ صـورتیاش ریــحــانـــه
#آمنهآلاسحاق(مهرآفرین)
#عضوکانال
#ریحانه
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
چون غنچه ی سرخ خوشگلی خندیده
انگار عمو قاسم خود را دیده
با کاپشن صورتی اش ریحانه
شاتوت شده به خون خود غلتیده
#زینب_حسامی
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
فصل خون گشته و لاله به کمین افتاده
آسمان گریه کنان روی زمین افتاده
در دل معرکه ای عشق و جنون می ریزد
باز فتوای شُریح است که خون می ریزد
ضربه ی تیغ رسیده ست به پیشانی ها
می چکد خون ز سر و دست سلیمانی ها
تبر ناخلفان بر چمن گُل زده است
تیر تکفیر به بال و پَر بلبل زده است
تا عمو رفت همه سوی خیام آمده اند
ناکسانند که از منبر شام آمده اند
لشکر حرمله و تیر دوشعبه در دست
بین زوار ببین کودک زائر هم هست
شعله در دست گرفتند و هیاهو دارند
چشم بر میخ در و کودک و پهلو دارند
روضه خوان آمده از اوج خطر می خواند
روضه از کودک از ترکش و سر می خواند
روضه از چادر خاکی که زمین گیر شده ست
دختری یک شبه از داغ پدر پیر شده ست
روضه داغ پس از داغ بسی سنگین است
راه گلزار به خون دلمان رنگین است
گرچه شلاق خزان آتش و تب ریخته است
نخل می سوزد و درباغ رطب ریخته است
ماهمه ملت عشقیم و شهادت غم نیست
این زمین لرزه که پایان حیات بم نیست
تا که از عشق به سردار همه لبریزیم
دستِ امید به زانو زده بر می خیزیم
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher
گوشواره به رُخش باز نمایان شده بود
آه شیرینی ریحانه دو چندان شده بود
کودکانه دوسه تا جمله ی مبهم می گفت
خانه از شادی او عین گلستان شده بود
خواستم تا ببرم واکسنش را بزند
گُل من پشت دری رفته و پنهان شده بود
طاقت درد کجا داشت که از زخم سُرنگ
اشک بر گونه ی او نم نم باران شده بود
دخترم تاج سرم ،قند و عسل،شاخه نبات
چون مسیحا به تن خسته ی ما جان شده بود
شب آخر بغلم بود مرا می بوسید
شب آخر پسرش بودم ومامان شده بود
در مراسم چقَدَر حال خوشی داشت گُلم
عاشق موکب وبوی خوش و قرآن شده بود
وقت پَرپَر شدن از تیر حسودان چمن
آه موکب تو بگو نوگل خندان شده بود
کاپشن صورتیم گریه نمی کرد دگر
گرچه روی بدنش زخم ،فراوان شده بود
زخم ها با دهن باز گواهی دادند
راه گلزارپُر از لاله و ریحان شده بود
#مرتضی_برخورداری
#عضوکانال
#ریحانه
#کرمان_تسلیت
@golchine_sher