دل را چنان به مهر تو بستم !
که بعد از این ؛
دیگر هوای دلبر دیگر نمیکنم..
#فروغ_فرخزاد
@golchine_sher
یکمرتبه ،بی درنگ زد بر مویت
نقشی چقَدَر قشنگ زد بر مویت
ایکاش که مُرده بودم آن وقتی که
آقای نسیم چنگ زد بر مویت
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
عالم همه بی قرار زهرا و علی است
افلاک همه نثار زهرا و علی است
پُرفیضتر از بهشت میدانی چیست؟
آن سینه که دوستدار زهرا و علی است
#سید_رضا_مؤید
@golchine_sher
تمام خنده هایم را
نذر کرده ام
تا تو همان باشی
که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دستهایت
دلتنگی ام را به باد می سپارد...
#سید_علی_صالحی
@golchine_sher
روز نخست،نوبت تقسیم تاب و تب
تابش به مویِ تو
به منِ خسته تب رسید
#عاصی_خراسانی
@golchine_sher
برای آنکه نگویند "جستهایم و نبود"
تو آن که جسته و پیداش کردهام، آن باش...
#حسین_منزوی
@golchine_sher
هرچهپیداکردمت ایدوست! پنهانتر شدی
هرچه پنهانکردمت ایعشق! پیداتر شدی
#مژگان_عباسلو
@golchine_sher
در چشم ِتو دیدم غم ِپنهان شدهات را
پنهان نکن احساس ِنمایان شدهات را
یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شدهات را
جز شانهی پُر مهرِ تو ، کو شاخهی امنی؟
گنجشکِ -کم و بیش- هراسان شدهات را
گاهی به نگاهی شده، یک پنجره وا کن
این عاشقِ پابندِ خیابان شدهات را
از هرچه به جز چشم تو، کافر شده این مرد
آغوش گشا تازه مسلمان شدهات را
#سجاد_رشیدی_پور
@golchine_sher
ای پر از عاطفه در قحط محبت با من
کاش می شد بگشایی سر صحبت با من
هیچ کس نیست که تقسیم شود در اینجا
درد تنهایی و بی برگی و غربت با من
از خروشانی امواج نگاهت دیریست
باد نگشوده لبش را به حکایت با من
خواستم پر بزنم با تو به معراج خیال
آسمان دور شد از روی حسادت با من
بعد از این شور غزلهای شکوفا با تو
بعد از این مرثیه و غربت و حسرت با من
گرچه کوچیدی از این باغ ولی خواهد ماند
داغ چشمان تو تا روز قیامت با من
#جلیل_صفربیگی
@golchine_sher
با آسمان معاوضه کن چشم هات را
تا بیقرار خویش کنی کائنات را
نقاشی تو را که کشیده که ناگهان
در این دو کاسه ریخته قدری دوات را
آب حیات اگرچه میان دهان توست
از ما گرفته موی تو حق حیات را
دوری و با خیال رخت دوره میکنم
این روزگار بی ثمر بی ثبات را
بانو که مرگ و زندگی من به دست توست
در من بیازمای حیات و ممات را
بیهوده است فکر رهایی ازین حصار
اینسان که بسته موی تو راه نجات را
در شرع دین نجات من از مرگ واجب است
مشروع نیست ترک کنی واجبات را
#علی_مقنی
@golchine_sher
بيخيالِ زمين ...
حواستان جمعِ دلِ ...
آدمهايى باشد كه شايد ...
ناخواسته روزى هزار بار ...
ميلرزانيد و عينِ خيالتان نيست !
#علي_قاضي_نظام
@golchine_sher
دیری ست که از صدای در می ترسم
از ابر سیاه رهگذر می ترسم
ترسم فقط از توطئه ی دشمن
نیست
از سایه ی دوست بیشتر می ترسم
#سیمین_علیزاده
@golchine_sher
رضا خان هم اگر می دید با چادر چه زیبایی
جهان پر می شد از قانون چادرهای اجباری...
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمید مدتهاست مدتهاست...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
من پیر شدم ،دیر رسیدی،خبری نیست
مانند من آسیــمه سر و دربـدری نیست
بســـیـار برای تـو نـوشـتـم غـم خـود را
بســـیـار مرا نامه ،ولی نامه بری نیست
یک عمر قفس بست مسیر نفســــم را
حالا که دری هست مرا بال و پری نیست
حـالا کـه مـقـــدر شــده آرام بگـیـــــرم
سیـــلاب مرا بـرده و از مـن اثری نیست
بگـذار که درها هـمگـی بسـته بـمانـنـد
وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست
بگــذار تبـــر بـر کـــمــر شـــاخه بکـــوبد
وقتی که بهـار آمد و او را ثمــــری نیست
تلخ است مرا بودن و تلـخ است مرا عمر
در شهر به جز مــرگ متـاع دگری نیست
#ناصر_حامدی
@golchine_sher
کی گفته خانه بی تو غرقِ خاک خواهد شد
حتی نباشی بودنت ادراک خواهد شد
گریه نکن آیینهام را لک نیندازی
از چشمهایت سرمههایت پاک خواهد شد
در موی و روی و بوی تو مشروب خواهم دید
در چشمهای من تمامت تاک خواهد شد
عاشق که باشی سخت میترسی ولی خوب است
از ترسها کمکم دلت بیباک خواهد شد
عاشق که باشی شعر میآید تو را هر روز
شاعر که باشی عشق وحشتناک خواهد شد
جز من کسی چشم خمارت را نبیند کاش
یک شهر با تو عاشق تریاک خواهد شد.
#میثم_رنجبر
@golchine_sher
از مهر خود و کین تو در تابم من
در چشم تو گوئی به میان آبم من
یا من گنهی کردم و در خشمی تو
یا تو دگری داری و در خوابم من
#مهستی_گنجوی
@golchine_sher
قدم بزن همهی شهر را به پای خودت
وَ گریه کن وسط کافهها برای خودت
تو خود علاجِ غم و درد بیشمار خودی
برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت
شبیه نوح، اگر هیچکس به دین تو نیست
تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت
دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست
بزن اگر که زدی تکیه بر عصای خودت
بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن
تویی که گم شدهای بین عکسهای خودت...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
پنهان و آشکار به یادت گریستم
چون ابر نوبهار به یادت گریستم
دلسنگ و پر غرور از این عشق رد شدی
دلتنگ و بی قرار به یادت گریستم
تو مثل رود راهی دریا شدن شدی
من مثل آبشار به یادت گریستم
روزی هزار بار تو را یاد کردم و...
روزی هزار بار به یادت گریستم
مانند جاده ای که به پایان نمی رسد
عمری در انتظار به یادت گریستم
دیدم که در قفس دو قناری چه دلخوش اند
بی هیچ اختیار به یادت گریستم
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
تَه مانده ی بغضِ غریبِ فصلِ پاییزم!
آنقدر سنگینم که در آذر نمیگنجم...
#مریم_ناظمی
@golchine_sher
زمین عروس شد و آسمان به حرف آمد
چه شادباشی ازین خوبتر که برف آمد؟
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
صد شهر دوری از دلم دیوار لازم نیست
یک بار گفتی میروم تکرار لازم نیست
وقتی دلت با من نباشد بودنت درد است
هر بار می گفتم بمان این بار لازم نیست
چیزی نگو تا بیش از این ها نشکنم دیگر
بی حرف بگذر بی وفا اقرار لازم نیست
حالا که آغوشم فقط در حکم زندان است
آزاد هستی بعد از این اجبار لازم نیست
با چشم هایی خیس راهی کردمت اما...
وقتی نمی خواهی مرا اصرار لازم نیست
پنهان نکن لبخند خود را موقع رفتن
عاشق نبودی بی گمان انکار لازم نیست
بگذار خوش باشد دلم با زخم تنهایی
بعد از تو میمیرد ولی تیمار لازم نیست
هرچند نزدیکی به من مانند پیراهن
صد شهر دوری از دلم دیوار لازم نیست..
#طاهره_اباذری_هریس
@golchine_sher
قـربـان صـداقت و صفـای خـودمـان
مـاییم و دل پـاک و خدای خـودمـان
در شهر شما نمیتوان عاشق شد
بــایـد بـــرویــم روستـای خــودمـان
#جلیل صفر بیگی
@golchine_sher