من میزبان درد و غم و رنج و حسرتم
ای آرزوی گمشده مهمان کیستی..؟
#عماد_خراسانى
@golchine_sher
با رفتنت زمانه که نامرد می شود
سهم من از غم تو فقط درد می شود
وقتی که دور هستم از آغوش گرم تو
باران که میزند همه جا سرد می شود
پاییز فصل های مرا در بغل گرفت
قلبم ز داغ فاصله شب گرد می شود
قانون نانوشته معشوق و دوری است
دنیا به میل آنکه جفا کرد می شود...
#محمد_مهدی_سفیدگر
@golchine_sher
سِپُرده ام به خدا
هرچه کرده ای با من
خطاست دست کسی
جُز خدا سِپُردَنِ تو...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهرۀ دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بیبهار
حتی علف اجازۀ زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیقِ زمین شانۀ بهار
بیتو ولی زمینۀ پیدا شدن نداشت
دلها اگرچه صاف، ولی از هراسِ سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
تویی که در دل من ردّ پا گذاشتهای
مرا به دستِ کدام آشنا گذاشتهای؟
شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگیاست
تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشتهای؟
کنار این همه شبهای بی فروغ ببین
که قلب نازک من را کجا گذاشتهای
هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست
نگاه کن که چه ردّی به جا گذاشتهای!
اگر چه رفتهای اما هنوز منتظرم
بیا که دستِ مرا در حنا گذاشتهای!
#صفيه_قومنجانی
@golchine_sher
ای دل تو ز هیچ خلق، یاری مطلب
وز شاخ برهنه، سایه داری مطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب!
#باباافضل کاشانی
@golchine_sher
کار ما نیست
شناسایی رازِ گل سرخ ،
کار ما شاید این است
که در افسون گلِ سرخ
شناور باشیم...
#سهراب سپهری
@golchine_sher
دوباره حرف تو شد شعر ناب از آب در آمد
که جز تو هر چه سرودم خراب از آب در آمد
میان خیل دعاها دعای هجر تو خواندم
چرا درست همین مستجاب از آب در آمد..
مرا فراق چشاندی ، بگو چگونه خدایی
که اجر اهل بهشتت عذاب از آب در آمد!
جهان حباب بزرگی ست عاشقانه از آن دم
که بوسه بین دو ماهی حباب از آب در آمد
نشسته بود خدا مو به مو ترا می بافت
که زلف هات پر از پیچ و تاب از آب در آمد...
#مهدی_استخر
@golchine_sher
کنون که با دل پر خون تو را به غیر سپردم
برو که خیر نبینی من از تو خیر ندیدم
#سید_فخرالدین_طلوعی
@golchine_sher
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نام مرا چه زود بردی از یاد
من حبه ی قند کوچکی بودم که
از دست تو در پیاله ی چای افتاد
#جلیل صفربیگی
@golchine_sher
یک نقطه بیش، فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند!
#فاضل نظری
@golchine_sher
بعدِ تو منظره ی کوچه ی مان، فرق نکرد
پنجره، چهره ی من، سوزِ اذان، فرق نکرد
سرِ هر پیچ که عمداً به تو برمی خوردم
سرخیِِ صورت من از هیجان، فرق نکرد
بعدِ تو مادرم از عشق مرا می ترساند
حسِّ من زیر قدم های زمان فرق نکرد
بی تو در گیرِ خیالاتِ پُر از درد شدم
روی بوم غزلم، رنگِ خزان فرق نکرد
روز وُ شب، خوانده شدی در دلِ هر تصنیفی
بعد تو سوزِ قمر، لحنِ بنان، فرق نکرد
مردی از جنس تو در قصه ی من مانده هنوز
سال ها رفت؛ ولی مردِ جوان، فرق نکرد
هر چه می خواستم از شب به حقیقت پیوست
روز شد، چهره ی بی رحمِ جهان، فرق نکرد
#صنم میرزازاده نافع
@golchine_sher
عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خواندهام، یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامههایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن، خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانهات؟ یا تو سرت بر شانهام؟
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است؟
#حامد_عسکری
@golchine_sher
تا کی تحمل غم و تا کی خدا خدا
دیگر ز یاد برده گمانم مرا خدا
در سنگسار، آینه ای را که می برند
شاید شکسته خواسته از ابتدا خدا
اکنون که من به فکر رسیدن به ساحلم
در فکر غرق کردن کشتی است ناخدا
امکان رستگاری من گر نبوده است
بیهوده آزموده مرا بارها خدا
با نیت بهشت اگرم آفریده است
می رانَدَم به سوی جهنم چرا خدا...
ای دل، خلاف هروله ی حاجیان مرو
کافی است هر چه عقل در افتاد با خدا
بگذار بی مجادله از نیل بگذریم
تا از عصا نساخته است اژدها خدا
#فاضل_نظری
@golchine_sher
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو
اما گله بی شمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقا جان
تنها همه انتظار داریم از تو
#جلیل صفر بیگی
@golchine_sher
از عطر گل و شکوفهها عکس بگیر
از نغمهی سار خوشادا عکس بگیر
لبخندزنان قدم بزن در باغت
گهگاه تو نیز با خدا عکس بگیر
#صدیقه_محمدجانی
@golchine_sher
من جز برای تو نمیخواهم خودم را
ای از همه منهای من بهتر منِ تو!
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
نه مثل ساره ای و مریم، نه مثل آسیه و حوّا
فقط شبیه خودت هستی، فقط شبیه خودت، زهرا!
#علیرضا_قزوه
@golchine_sher
درد دارد همیشه دل کندن، درد دارد تمام پایان ها
گم شدن در مسیر تنهایی،گریه کردن به حال باران ها
عشق با روح من گلاویزست، شهر تا بی نهایت افسرده
من چه کردم که باید اینگونه، له شوم از هجوم تاوان ها
آه ای سرگذشت غمگینم، آه ای انتهای رویاها
زخمهایی زدی که می ترسم، از تو و از تمام انسانها
از دل خاطرات وهم آلود، نکند که دوباره برگردی
اتفاقی ببینمت یک روز، باز هم در همین خیابانها
آخرین لحظه های عمرت را، نکند که به یاد من باشی
جان بگیرم دوباره در ذهنت، در میان عذاب وجدان ها
دردها می کشم، نمی میرم ،فال می گیرم و تو می آیی
وحشتی از نگاهت افتاده، توی قلب تمام فنجانها
#صنم_نافع
@golchine_sher
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
رفت و از گریه ی طوفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
#هوشنگ_ابتهاج
@golchine_sher
گرد و خاکی کردی و بنشین که طوفان را ببینی
وقت آن شد قدرت خون شهیدان را ببینی
می رود تابوت روی دست مردم، چشم وا کن
تا که با چشم خودت فرش سلیمان را ببینی
پاشو از پای قمارت! روی دور باخت هستی
پاشو! باید آخرین اخبار تهران را ببینی
گوش کن! این بار حرف از مرگ شیطان بزرگ است
رو به خود آیینه ای بگذار شیطان را ببینی
خواب را دیگر حرام خود کن از امشب که باید
باز هم کابوس موشک های ایران را ببینی
رازها در ذکر بسم الله الرحمن الرحیم است
وعده ها داده خدا، باید که قرآن را ببینی
قول دادیم انتقامی سخت می گیریم، بنشین
تا که فرق قول کافر با مسلمان را ببینی
#محمد_حسین_ملکیان
@golchine_sher
از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا؟
بگذار به دنبال تو خود را بکشانم ...
#فاضل_نظری
@golchine_sher
آتش داغی به جان مومنین افتاده است
گوییا از اسب ، کوهی بر زمین افتاده است
شانه های مرتضی لرزید از این داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است
عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو مگر
کاروان مشک در میدان مین افتاده است؟
چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیه های روشن زیتون و تین افتاده است
دست بر دامان شاه تشنه کامان یافتند
دست هایش را که دور از آستین افتاده است
زوزه ی کفتارها از هر طرف برخاسته است
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است
کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است
محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر شور اربعین افتاده است
کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین چنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است
سر جدا پیکر جدا این سرنوشت لاله هاست
خاتم ملک سلیمان بی نگین افتاده است...
#سعید_بیابانکی
@golchine_sher
فاطمه بعد از پیمبر دائمأ سردرد داشت
دستمالی بر سرش می بست دیگر؛ درد داشت
غصه ی اسلام را می خورد جای نان شب
انحراف دین برایش خیلی آخر درد داشت
شهر پیغمبر! چرا دخت پیمبر را زدند؟
شهر پیغمبر! چرا دخت پیمبر درد داشت؟
خاک عالم بر دهانم در به پهلویش گرفت
خاک عالم بر دهانم ضربه ی در درد داشت
بوسه بر دست علی زد تا دلش آرام شد
دیدن آن دست بسته صد برابر درد داشت
صبح تا شب زخم برمی داشت، شب تا صبح درد
آه، سر تا پای زخم و پای تا سر درد داشت
یک نفر از بچه ها هم سمت آغوشش نرفت
بچه ها هر وقت می دیدند،مادر درد داشت...
#علی_اکبر_لطیفیان
@golchine_sher
حیف! با اینکه دوستت دارم
سهمِ دستانم از تو پرهیز است
قسمتام نیستی و این یعنی:
زندگی، واقعا غم انگیز است...
#امید_صباغ_نو
@golchine_sher