مناجات
مگر به غیر دل خاک تن وطن دارد؟
مگر حیات زمین غیر حرف لَن دارد؟
مگر کسی که رسیده به محضرت یا رب
به زیر سنگ لحد غیر یک کفن دارد؟
اگر همه تویی و تو همه چرا دنیا
هزار غافل درگیر حب من دارد؟
خوشا به حال کسی که تمام عمرش را
به هر چه از تو رسیدست حُسن ظن دارد
نوشته ام به کفن جوشن کبیری که
هزار مرتبه نام تو را به تن دارد
نوشته از تو نبی در مقام عشق حسین
خدا نگاه محبت به سینه زن دارد
مقام گریه کن خون تو بهشت برین
حسین بوی خدا را حقیقتا دارد
#علی_الواریان
#عضوکانال
@golchine_sher
قرار بود بیایی، کمی امان بدهی
به شمعدانی ِ گلدان کهنه جان بدهی
به خانه ام، به همین دادگاه برگردی
کمی به متّهم ِ عاشقت زمان بدهی
قرار بود خودت نقش اوّلم باشی
دوباره حس ّ جدیدی به داستان بدهی
من و بهار نشستیم تا شکفتن را
_درست نیمه ی اسفند _یادمان بدهی
چه زود بود که سنگین ترین دقایق را
به روی صندلی ِ مرگ ،امتحان بدهی
هنوز منتظرم آن قطار برگردد
به خنده دست برای دلم تکان بدهی
هنوز نمره ی جغرافیای من صفر است!
خودت بیا که به من راه را نشان بدهی...
#محمدعلی_نیکومنش
#عضوکانال
@golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی
یکسر به کانال ما بزن 👌
🌷فقط رباعی و تک بیت
حتما حالت خوب میشه
یکبار امتحان کن🌷
❤️کاش جای بوسهاش میماند بر پیشانیام
با خدا بودن نشان از مِهر میخواهد نه مُهر!❤️
https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
تو آنی و ما کمــتر از آن و اینیم
برخیز که در بـــــاور تو بنشینیم
شب با همه ی تیرگی اش آخر شد
ای صبح چه خوب است تو را میبینیم
#صفيه_قومنجانی
#عضوکانال
#صبحتون_بخیر
@golchine_sher
شهریور است و شمعدانی ها خبر دارند
حتی پرستوها همه قصد سفر دارند
گویی تمام قاصدک ها نغمه می خوانند
چون بچه گنجشکان که شوق بال و پر دارند
شهریور است و عاشقان تاصبح بیدارند
تا پرده از یک عشق ناب تازه بردارند
در کافه شعرخلوتِ یک عصر بارانی
فنجانی از لبخند و صدها شعر تر دارند
اما میان غربت این شهر درد آلود
یک عده چون من حرف هایی مختصر دارند
اصلا چه فرقی می کند پاییز باشد یا...
وقتی تمام فصل ها چشمان تر دارند
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
دو ساعتی که به اندازه ی دو سال گذشت
تمام عمرِ من انگار در خیال گذشت
ببند پنجره ها را که کوچه ناامن است
نسیم آمد و نشنید و بی خیال گذشت
درست روی همین صندلی تو را دیدم
نگاه خیره ی تو،لحظه ای که لال گذشت
چه ساعتی است ببخشید؟… ساده بود اما
چه ها که از دل تو با همین سؤال گذشت
گذشت و رفت و به تو فکر میکنم،تنها
دو ساعتی که به اندازه ی دو سال گذشت
#نجمه_زارع
@golchine_sher
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
از کاروان جا ماندم اما از سپاهت نه
حالا که بین زائرانت نیستم ، آیا
بیرون شدم از سایه ی مهر و پناهت؟ نه
نوکر درِ این خانه باشد آبرو دارد
فرق است بین رو سفید و رو سیاهت؟ نه
نام مرا بنویس بین اربعینی ها
من دل به راهت دادم آقا پا به راهت نه
امسال نذر دخترت بودم که جاماندم
من با رقیه جان تو دارم شباهت! نه؟
.
.
ام ابیهای حسین ، ای وارث زهرا
اشک است سهم چشم های بی گناهت؟ نه
دندان شکسته ، گوش پاره ، چشم های تار
یک جای سالم مانده روی ، روی ماهت؟ نه
اشک تمام زائران کربلا هرگز
آیا برابر میشود با سوز آهت؟ نه
من مثل تو جا ماندم اما خوب میدانم
از اربعین جا ماندم اما از نگاهت نه
#احمد_ایرانی_نسب
@ahmadiraninasab
ایکاش که با إذن و عنایاتِ رضا(ع)
قسمت میشد یک سفرِ کرب و بلا
یک نیم نگاه کاشکی می انداخت
سلطانِ خراسان به گذرنامهٔ ما
#مرضیه_عاطفی
#عضوکانال
@golchine_sher
یک نفر قلب تو را بی سحر و جادو می برد
بی گمان من می شوم بازنده و او می برد
اشک می ریزم و می دانم که چشمان مرا
عاقبت این گریه های بی حد از سو می برد
آنقدر تلخم که هر کس یک نظر میبیندم
ماجرا را راحت از رفتار من بو می برد
من در این فکرم جهان را می شود تغییر داد
عاقبت اما مرا تقدیر از رو می برد
یک نفر از خواب بیدارم کند دارد کسی
با خودش عشق مرا بازو به بازو می برد
#الهام_دیداریان
@golchine_sher
نه بی قرار کسی بوده ام نه یار کسی
نبوده ام همه عمر وامدار کسی
چه احتیاج به گرمابه و گلستانش
نگشته ام نفسی نیز یار غار کسی
به حکم خال سیاهی نباختم دل را
نبوده است دلم عرصه قمار کسی
کسی که خون دلش از شراب سرخ تر است
چرا پیاله به کف باشد و خمار کسی
کتیبه ای است ترک خورده در غبار دلم
به روی پیکره اش زخم یادگار کسی
چه ها کشیده مگر شاعری که می گوید
«خدا کند که نباشد کسی دچار کسی»*
میان سینه دلم را شبانه خاک کنم
که هیچ وقت نیامد دلم به کار کسی
تمام حسرت من یک نفس شکفتن بود
که پرپرم بکند باد بر مزار کسی
این غزل در استقبال از غزل دوست خوبم #محمدجواد_الهی_پور سروده شده و وامدار مصرعی از دوست نادیده ام #سجاد_شیرازیان است.
#علی_اصغر_شیری
#عضوکانال
@golchine_sher
یک جرعه آب خوش به کام خشک دریا نیست
دنیای شیرینی که گم کردیم اینجا نیست
قلب گوَن ها را مسوزان بادِ ویرانگر
بر شاخه های آرزو ابری شکوفا نیست
سر می رود از صبرِ برکه اشک نیلوفر
این دشتِ سیل آورده سهم چشم صحرا نیست
چشمِ بصیرت نیست در مینای این مردم
انگار دنیای پس از تو اهل معنا نیست
ناپایدار و بی تعلق بادهای زرد ....
یک دانه بر ماندن در این بیغوله مانا نیست
اصلا نمی ارزد بمانی پیش آنکس که
یک دم دلش با قلب مهجورت هم آوا نیست
یکریز میجوشی به کام تشنه ی یاران
اما کسی پای تو در این قصه کوشا نیست
چون موج روی شانه های باد می رقصی
در سینه ی امواج اما روح دریا نیست
امروز را دریاب و خوش باش و مدارا کن
پشت شبِ دیجور ما شاید که فردا نیست
یک وقت میبینی که زیر تلی از خاکی
در ظلمت شبگیرِ گورت نور صهبا نیست
حالا که هستی چشم دل وا کن عزیز جان
دنیا فقط بادام و آب و نان و بابا نیست
یا گاه مثل گله ای آهو رها باشی
جایی که در هر فصل آن سبزیِ افرا نیست
دنیا محل رفتن و در خود نماندن هاست
خورشید را در خاک تیره ذره ای جا نیست
#اکــرم_نورانی
#عضوکانال
@golchine_sher