دستت کجاست؟! از چه، خالی ست آستینت؟!
بس پاسخ شگفتی ست لبخند دلنشینت
آن شب به خاک افتاد اما از آسمانها...
ماه و ستاره چیدی با دست اینچنینت
بین تو و اباالفضل رازی مگوست انگار
سر بند "یاحسین" است وقتی که برجبینت
دست تو بر لب مرز جا مانده تا که دشمن
هرگز طمع نورزد بر خاک سر زمینت
از مذهبت چه پرسم؟! از دین تو چه گویم
عشق است مذهب تو دلدادگی ست دینت
با هر نسیم تردید دنیای ما به هم ریخت
اما تو ایستادی با کوهی از یقینت
معلوم بود از اول پر می کشی از این خاک
مین بود و تیر و ترکش وقتی که همنشینت
آه ای مسافر من، در این سفر در این راه
دستت پر است، هر چند خالی ست آستینت
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#آستین_خالی
#شهید_حسین_خرازی
@golchine_sher