eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
746 عکس
260 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
ما ساكن طوسيم و گرفتار شماييم همسايه ديوار به ديوار شمائيم می گفت دم پنجره فولاد غریبی ما قالي پا خورده ی زوّار شمائيم دارایی ما هست همین یک دل شیدا آن هم به روی دست خريدار شمائيم بازار رضا حجره و بازار شما دل ما مشتري دائم بازار شماييم هرکس به ثناگویی شاهی است زبانزد ما شاعر درباري دربار شمائيم از روز ازل ریزه خور خوان شمائیم تا روز ابد نيز بدهكار شمائيم @golchine_sher
به جزسمت خراسانت، نمی دوزم نگاهم را که عمری دیدم ازاین رو، زهر بیراهه راهم را رضا جانم رضا جانم، رضا جانم رضا جانم به زیر سایهٔ لطفت، پناهم دادی آقاجان بیا و درقیامت هم، مگیراین سر پناهم را خطاکارم به درگاه، خدا و ازتو می خواهم ضمانت نامه ای تا که، خدا بخشد گناهم را رضا جانم رضا جانم، رضا جانم رضا جانم به درگاه تو می خوانم، أَمِينَ اللّٰهِ فِي أَرْضِهِ که دراین روضه می بینم همیشه قبله گاهم را دخیل لطف توهستم، و این را خوب میدانم  خریداری تو مانندِ خدایت اشک و آهم را رضا جانم رضا جانم، رضا جانم رضا جانم شکفته می شود صبحِ، دلم هردم به درگاهت معطّر می نمایم با، سلامی صبحگاهم را جهان هرچند درچشم، بشر زیباست اما من به جزسمت خراسانت، نمی دوزم نگاهم را رضا جانم رضا جانم، رضا جانم رضا جانم @golchine_sher
هوایی یا زمینی عازمت بودم ولی این بار از آن عکسی که چسبانده است روی سینه اش دیوار و باد آرامش هر پرده‌ای را می‌زند بر هم به آرامی نسیمی توی پرچم می‌وزد هر بار خیابان مشبک پشت طرح پرده‌ی توری و در هر حفره‌ی فولادی‌اش پنهان ضریحی تار پریشانند ماهی‌ها و گرد تنگ می‌چرخند و آرامند و چرخان جمع زیر گنبد دوار کنار پنجره مانده‌است زاغی خیره بر گنبد کبوتر باز هم غرق نگاه بام پرچم‌دار نه تنها ساعتم عمریست تنظیم است با مشهد درون عکس هم افتاده ساعت روی هشت از کار همیشه توی صحنت خوانده ام اذن دخولی را که خواندم پای عکس گنبد از کنج اتاق این بار @golchine_sher
می دهد دست تا شوم پابوس می زند بال ناگهان اتوبوس جاده ها باز می شود تا طوس با عنایات خاص شمس شموس بنگر راهی کجا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام گرچه هستم خراب، می طلبد ساغرم را شراب می طلبد تشنه را با شتاب می طلبد ذره را آفتاب می طلبد مثل تیر از کمان رها شده ام زائر مشهد الرضا شده ام حال من جور دیگری شده است وارد شور دیگری شده است غرق در نور دیگری شده است مست انگور دیگری شده است بی خود از خود نگو چرا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام شور دارم چه شور و حالی من دارم اینجا دل  زلالی من در هوایی چقدر عالی من بال وا کرده ام چه بالی من کفتر گنبد طلا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام مادرم سوی پنجره فولاد همسرم سمت صحن گوهرشاد پسرم مثل آهویی آزاد هر کسی می دود به سوی مراد خود من محو در فضا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام رکن داری مقام هم داری در حرم استلام هم داری زمزمی در کلام هم داری حاجیان را سلام هم داری اگر اینگونه با صفا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام چشمه ای هست در ولایت تو همه سیراب از عنایت تو راویان غرق در روایت تو شرط توحید شد رضایت تو شکر ِحق با تو آشنا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام نقشی از لا اله الا الله می کشی روی سینه ام  آنگاه در دل برکه می گذاری ماه السلام علی امین الله در حریم تو با خدا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام ناگهان سرخ می شود پرچم یاد یابن الشبیب می افتم از حرم می دوم به سوی حرم دو زیارت کنار هم یک دم وارد صحن کربلا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام در قیامت که سخت در به درم پیش من نیست مادر و پدرم به امید تو در دل خطرم با تو از آن سه نقطه می گذرم وعده کردی و من رضا شده ام زائر مشهد الرضا شده ام @golchine_sher
چشمهایم سوی صحن و گنبد زرد رضاست کفتر دل هم به کوی مشهد او مبتلاست می وزد عطر دعا درجای جای این حرم گوش دل با رنگ و آهنگ نسیمش آشناست می تراود چکه چکه نور از ایوان او هر غریبی هم که آنجا می رود غرق صفاست می شود آیینه دل را جلا داد و صفا بی گمان انجا بهشت است از غم دنیا رهاست هر مریضی که بنوشد آب سقاخانه اش مثل زمزم هم برای درد مندانش شفاست رج به رج بر پنجره فولاد میبافم دلم تارو پود قلب من هر ذره اش غرق دعاست @golchine_sher
هر زمان دل در مدار خویش حیران می شود راهی دربار خورشید خراسان می شود خاک بوس بارگاهش هرکه باشد شرط نیست مور هم دربارگاه او سلیمان می شود بس که رأفت ریخته اینجا به کام زائران هر دل شوریده ای لبریز عرفان می شود قامت گلدسته هایش می برد ما را به عرش تا به آنجایی که عامی هم غزلخوان می شود هرکه شد مهمانِ این دارالکرم ،یکبار نه بیکران درحق او لطف فراوان می شود بس رئوف است و عطوف است و کریم و مهربان با نگاهش درد هر درمانده درمان می شود کی نظر بر زائران خود ندارد روز حشر آنکه ضامن بهرآهوی بیابان می شود یک خراسان گل شکفته درقدمگاهش به مهر پیش پایش شوره زاران هم گلستان می شود @golchine_sher
کشیده مرغ دلم بال بر زیارت تو    و بسته چشم به الطاف بی‌نهایت تو منم که با همه‌ی دل‌شکستگی دارم           هزار چشم تمنّا پِیِ شفاعت تو تویی پناه غریبان در این غریب‌آباد چرا که بوده محبت همیشه عادت تو به پایبوس تو از دوردست آمده‌ام   که تا جواب دهم عاشقانه دعوت تو دلم چو آینه پر نور و باصفا گردد    در این زمانه‌‌ی تیره ز یک اشارت تو در امتداد زمان تا همیشه می‌پیچد  به کوچه‌های خراسان طنین غربت تو @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی @golchine_sher
ای سلام گرم خورشید از فراسوها به تو شب پناه آورده با انبوه شب‌بوها به تو بغض خود را ابرها پیش تو خالی می‌کنند از غم صیاد می‌گویند آهوها به تو ای ضریحت عشق! از هر لذتی شیرین‌تر است لحظه‌ای که می‌رسد دست النگوها به تو چون کبوتر دست برمی‌داشتند از رسم کوچ فکر می‌کردند اگر روزی پرستوها به تو نسخه‌ی درماندگان است آب سقاخانه‌ات ای که دارد بستگی تأثیر داروها به تو نغمه‌ی نقاره یک سو، یک طرف هوهوی باد من دلم را داده‌ام در این هیاهوها به تو @golchine_sher
ای گنبد همیشه مطهّر به عطــر اشک جــز در حــریم کوی تو مأوا نمـی کنم @golchine_sher
گوشه‌ی دنج خیالم در حرم گم می‌شوم درگهت می‌بوسم و غرق تبسم می‌شوم تا ببینم باغِ پُر نقشِ بهشتِ سقف را همچو بلبل بی اراده در ترنّم می‌شوم چشمها بارانی و پَر می زنم دور ِ حرم چون کبوتر زائرِ خورشید هشتم می‌شوم گرچه پُر باشد دلم ، اما چنان در محضرت از نشاط و شوق و گریه، بی تکلم می‌شوم در کنار زائران بی‌شمارت یا رضا(ع) قطره‌ای گم گشته در دریای مردم می‌شوم @golchine_sher
هم گنبدِ شاهانه ات را دوست دارم هم حوض و سقاخانه ات را دوست دارم همچون کبوترها رهایم دور گنبد فنجانِ آب و دانه ات را دوست دارم دورت بگردم یا رضا، درمانِ دردی دارویِ داروخانه ات را دوست دارم دائم زیارت میکنم این آستان را جارو کش کاشانه ات را دوست دارم صد پنجره دل می دهم تا جان بگیرم سرمستی میخانه ات را دوست دارم اخم از دلم وا کن امام ِمهر و خوبی لبخند ِمعصومانه ات را دوست دارم @golchine_sher
زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟ بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟ گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟ از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟ ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم می رسی؟ ماه نورانی شب های سیاه عمر من ! ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟ من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام هشتمین دردانه ی زهرا! به دادم می رسی؟ باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟ @golchine_sher
دوباره صحن وسرای تو روبروی من است و اشک شوق  وصال تو  آبروی من است مقیم خاک خراسان نه، در خُمستانم که در حریم تو لبریز مِی سبوی من است دوباره ابر بهار و هوای بارانی قدم زدن به هوای تو شستشوی من است تو وارث فَلق و نور و هل اَتی هستی نوشتن از تو و اوصاف تو وضوی من است   چگونه حرف دلم  را  بیان  کنم باتو نگفته خاطرت آگه ز گفتگوی من است دلم نشسته  کنار ضریح  و  می دانم که جان عالم و آدم در آرزوی من است @golchine_sher
غم ما پشتِ این دَر، فرق دارد نگاهِ قلب با سَر، فرق دارد کبوتر رفت مشهد تازه فهمید کبوتر با کبوتر فرق دارد @golchine_sher
معمار می شوی و بنای تو می شوم مانند یک ضریح برای تو می شوم قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن بیمارم و دخیل شفای تو می شوم بالم به بام هیچ کسی پر نمی دهد تا یا کریم صحن و سرای تو می شوم حتی کنار کعبه تو را می دهم نشان قبله توئی و قبله نمای تو می شوم میلت اگر کشید ضمانت کنی مرا آهوی با وفای وفای تو می شوم روزی اگر بناست فدای کسی شوم سوگند می خورم که فدای تو می شوم ناراحتم خدای نکرده ولم کنی من تازه دارم از فقرای تو می شوم شب های قبر منتظرم ایها الرئوف بیهوده نیست اینکه گدای تو می شوم دست مرا برای گدایی نوشته اند رزق مرا امام رضایی نوشته اند @golchine_sher
آنچنان که باید و شاید تو را نشناختم جز تو بر هر کس که دل بستم، یقیناً باختم تا تماشای تو ای لبخند زیبای خدا اسبِ بی انگیزه را زین کردم و هی تاختم یک سحر ناغافل از خواب خوشم برخاستم گوشه ای از جلوه ات را دیدم و دل باختم من تمام آرزوهای بلند خویش را بر مدار چشم‌های بی قرارت ساختم آه، ای دریای آبی...! موج موهای تو را در میان صخره ی دل، ساختم پرداختم با نگاهی حرف هایم را زدم هرچند... باز درددل ها را نوشتم در ضریح انداختم @golchine_sher
باران به شوق رسیـــــدن به صحن یار رقصنده با نسیم به طواف حرم رسید @golchine_sher
با دلم می گردم و صحنی که پیدا می کنم خیمه ای از عقده هایی را که بر پا می‌کنم بهتر از صحن تو آقا خانه ای پیدا نشد در خیالم این زیارت را چه زیبا میکنم چشم ها می‌چرخد و دل بی قراری می‌کند بوی عطرت آمد و تقدیم غم ها میکنم عکس آهو بچه ها با عکس تو زیبا شده تا نگاهش میکنم شعری مهیا می کنم می کشم بر روی بوم از عشق بی پایان تو مهربانی تو را هم رنگ دریا میکنم @golchine_sher
حضرت باران.. سلام حضرت باران سلام حضرت عشق دوباره عرض ادب احترام حضرت عشق کویر خشک ترک دیده ایم ، بی مهرت ببار بر سر ما صبح و شام حضرت عشق دلم گرفته ، هوای ضریح می خواهد بخوان مرا به حرم با مرام حضرت عشق کرم نموده دلم را ، به دامنت بپذیر کبوترانه ، به مشهد بیام حضرت عشق در آسمان حرم بال و پر زدن عشق است اسیر حال خوش کفترام ، حضرت عشق به آستان شما ، شوق خادمی دارم مرا غلام حریمت بنام حضرت عشق خلاصه ، آنچه که گفتم عرض حالی بود نگاه مهر شما مُستَدام ، حضرت عشق @golchine_sher
شاه پناهم بده، خستۀ راه آمدم آه نگاهم مكن، غرق گناه آمدم گر بپذیری رضا، ور نپذیری قضا زائر ناخوانده‎ام، خواه نخواه آمدم راه خراسان چنین، ماه خراسان چنان شاه خراسان ببین، بهر پناه آمدم شاه خراسانی‌ام، رستم دستانی‌ام دست مرا رد مكن، بر درِ شاه آمدم آن دم زندانی‌ام، بازدم جان شده از قفس سینه‎ها، همچون آه آمدم پیرهن یوسفم! یا كفن یوسفم؟ بوی تن یوسفم، كز دل چاه آمدم بستۀ بست تو‎ام، لولی مست توام ضربۀ شصت توام، بر دف ماه آمدم مشهدِ مشهودِ من، حضرتِ محمودِ من طالعِ مسعودِ من، نامه سیاه آمدم شافی دارالشفا، پنجره فولاد كو؟ در طلب شاخه‌ای، مهرگیاه آمدم باد موافق وزید، از طرف صحن قدس نام مرا خواند و رفت، چون پرِ كاه آمدم @golchine_sher
رضاست آنکه تو را احترام می بخشد به لحظه لحظه عمرت دوام می بخشد پناه داده مرا تا کنون در آغوشش چه خوب جایگهی آن امام می بخشد به بال خسته‌ی مرغی به ناله‌های غریب برای زخم دلت التیام می بخشد گناهکار بیاید که حضرت سلطان قصور نوکر خود را مدام می بخشد طواف کن حرمش را که صاحب خانه به رکن رکن وجودت مقام می بخشد @golchine_sher
غمم را آهِ سوزان می شناسد و آتش را نیستان می شناسد علاج دردهایم را یقیناً طبیبی از خراسان می شناسد @golchine_sher
از عشق توست هرچه که غربت کشیده‌ایم از قرب توست هرچه که عزلت گزیده‌ایم توصیف چهره‌ی خورشید ؟ ... بگذریم از روی توست هرچه روایت شنیده ایم مارا گلاب و عطر تو اینجا کشانده است عمری نمک ز سفره‌ی عشقت چشیده‌ایم از اسم توست هرچه رضایت نصیب شد از هجر توست هرچه ریاضت کشیده‌ایم از بین این همه سوغات رنگ رنگ سجاده‌ای ز جنس خراسان خریده‌ایم از مشرق نگاه تو خورشید می‌دمد بیهوده نیست عاشق صبح و سپیده‌ایم مثل کبوتری که زیارتنامه خوانده است بر شانه‌های گلدسته‌ی مهرت پریده‌ایم یک جرعه آب از لب ظرف طلائی‌ات ... " ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم " @golchine_sher
غمم را آه سوزان می شناسد و آتش را نیستان می شناسد علاج دردهایم را یقیناً طبیبی از خراسان می شناسد @golchine_sher