قلم در دست میگیرم که امشب شاعرت باشم
نم ناچیزی از دریای "قال الباقرت" باشم
قلم در دست میگیرم که پای مکتبِ فقهت
شبیه دانش آموزِ همیشهحاضرت باشم
مسیرم را به سمت جادهات یکراست کج کردم
که در هر رفت و هر آمد، همیشه عابرت باشم
به زیر خیمهگاه چادرم گهگاه بنشینم
به یاد کربلا اشکی بریزم، ذاکرت باشم
میان سینهی تنگم کبوترخانهای دارم
که گاهی تا بقیعت پرکشم؛ تا زائرت باشم!
#بهجت_فروغی_مقدم
#امام_محمد_باقر
@golchine_sher
چقدر آه کشیدم برای غربت تو
کبوترانه رسیدم کنار تربت تو
اگرچه گنبد و گلدسته ای نمی بینم
ولی پر است فضا از شمیم رحمت تو
اگرچه عالَم شیعه در این غم جانسوز
عزا گرفته برای تو و مصیبت تو
ولی غم تو کجا و غم حسین کجا
به غیر کرب و بلا نیست رنج و محنت تو
ضرر نکردم اگر کل عمر گریه کنم
برای قصه ی پر غصه ی اسارت تو
تو خود اسیر شدی بعد کربلای حسین
ولی اسیر نگشته پس از تو عترت تو
هزار شکر که مأنوس با احادیثم
نشسته است به جانم نسیم رحمت تو
به پای خویش رسیدن به محضرت سخت است
کشانده است مرا رشته ی محبت تو
تویی که باقرِ علم پیمبران بودی
که غیر وحی الهی نبود صحبتِ تو
چگونه بود که با این جلال و شأن و شکوه
به دست قوم حرامی شکست حرمتِ تو
چقدر ناله زدم روز و شب به پای غمت
چقدر آه کشیدم برای غربت تو
#مهدی_شریفی
#امام_محمد_باقر
@golchine_sher
نگاه کودکیات دیده بود قافله را
تمام دلهرهها را، تمام فاصله را
هزار بار بمیرم برات، میخواهم
دوباره زنده کنم خاطرات قافله را
تو انتهای غمی، از کجا شروع کنم
خودت بگو، بنویسم کدام مرحله را؟
چقدر خاطرۀ تلخ مانده در ذهنت
ز نیزه دار که سر برده بود حوصله را
چه کودکی بزرگی است اینکه دستانت
گرفته بود به بازی گلوی سلسله را
میان سلسله مردانه در مسیر خطر
گذاشتی به دل درد، داغ یک گله را
چقدر گریه نکردید با سه ساله، چقدر
به روی خویش نیاوردهاید آبله را
دلیل قافله میبرد پا به پای خودش
نگاه تشنۀ آن کاروان یک دله را
هنوز یک به یک، آری به یاد میآری
تمام زخم زبانهای شهر هلهله را
#سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_محمد_باقر
@golchine_sher
چقدر خاطره از آن شکسته قافله داری
گمان کنم که به پایت هنوز آبله داری
اگر به هلهله سر برده اند از تو در آن دشت
ولی هنوز صبوری هنوز حوصله داری
تویی که کودکی ات را به پای نیزه دویدی
تویی که تا سر نی یک نگاه فاصله داری
پی که می رود آن دل ،دل شکسته و خونت
به شوق کیست که دستی به دست سلسله داری ؟!
هنوز تیر سه شعبه نرفته است ز یادت
هنوز دلهره از خنده های حرمله داری
به شور و شوق کشیدی بغل هر آنچه بلا را
که گفته است که از درد و داغ ها گله داری...
#حسن_زرنقی
#عضوکانال
#امام_محمد_باقر
@golchine_sher