با ما همیشه از دل و جان حرف می زنند
گر بشنوی زمین و زمان حرف می زنند
باران و ابر تا دلشان تنگ می شود
تنها از او به اشک روان حرف می زنند
فواره ها زپا ننشستند و در سکوت
از سجده های در فوران حرف می زنند
در دست باد مزرعه ها شاخه سار ها
از او چقدر با هیجان حرف می زنند
در قلب ها چه می گذرد از چه بیقرار
هی می تپند و با ضربان حرف می زنند
روز وشبی که یکسره در رفت و آمدند
از او همیشه وقت اذان حرف می زنند
باید نشست و دید که این آفريده ها
از آن عزیز با چه زبان حرف می زنند
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
#مناجات
@golchine_sher
لحظه های محشری دادی به من
سینه ی شعله وری دادی به من
صورتم از سیلی غم سرخ بود
خنده ی اشک آوری دادی به من
می هراسیدم ز نام بی کسی
پشت نامت سنگری دادی به من
تا بسوزم تا بسازم خویش را
آتش و خاکستری دادی به من
حرف هایم حرف هایی ساده بود
لهجه ی افسونگری دادی به من
گفتم آیا عطر دارد خون دل؟
لاله های پرپری دادی به من
دست و بالم گرچه گاهی بسته بود
دست و بال بهتری دادی به من
شانه های خسته ام افتاده بود
شانه های دیگری دادی به من
تا دلم را از طراوت پر کنی
سالها چشم تری دادی به من
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
در دشت اگرچه داغ گلچینی هاست
بر شانه ی غزه بار غمگینی هاست
طوفان الاقصی که به پا خاسته است
طوفان اراده ی فلسطینی هاست
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
پیوند زدم تو را به آمال خودم
آرام بیا زیر پر و بال خودم
از دیدن من خسته شدی دلتنگی؟
تو مال منی ... مال خودم ...مال خودم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
از دست دوست گرچه شکایت نمی کنیم
بر ما مرارتی است حکایت نمی کنیم
با چسب زخم خنده به لب چسب می زنیم
دردی به ما رسیده سرایت نمی کنیم
کر شد ز ادعای غريبی دوگوش ما
دیگر صدای ناله اجابت نمی کنیم
از دوستان دوست نداریم انتظار
از دشمنان دوست حمایت نمی کنیم
ما را به چند سکه ناچیز اگر فروخت
خون می خوریم و خلق روایت نمی کنیم
دیگر برای نام بلند و عزیز دوست
خود را نمی کشیم و جنایت نمی کنیم
گفتی چگونه حال دلت خوب می شود؟
از ما نپرس ! ما که رعایت نمی کنیم!!!
بر دل اگرچه زخم زبان سنگ مي شود
از دست دوست هیچ شکایت نمی کنیم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
دیوار و دری که قاتل یار من است
قصدش پس از این همیشه آزار من است
مثل تو کسی نبود دلسوز علی
بعد از تو سکوت و صبر دلدار من است
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
سخت می سوزم اگر یک روز خاموشم کنی
بیقراری می کنم وقتی فراموشم کنی
در خیالم می گذاری سر به روی شانه ام
نه !مگر من می گذارم ترک آغوشم کنی
با زمینی بودنم هر روز درگیرم ولی
با نگاهت می توانی آسمان پوشم کنی
اشک بوسه می نویسم پای شعرم ، توبه کن
شال دوری را نخواه آوار بر دوشم کنی
مرده ام کاری بکن ای صور اسرافیل عشق
نام خود را می شود تکرار در گوشم کنی؟
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
ای هستی تو دلیل ایجاد علی
داغت برود چگونه از یاد علی
مدفون شده در دلم مزارت زهرا
دیگر چه کسی رسد به فریاد علی
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
در بودن او بود و نبود من و توست
او آینه ای ز تار و پود من و توست
مادر که نشانه ای ز لبخند خداست
از یُمن وجود او وجود من و توست
#صامره_حبيبی
#عضوکانال
#مادر
@golchine_sher
از راز شهادت که خبر آوردند
آمیخته با خون جگر آوردند
آنها که مرید حاج قاسم بودند
تا شهر بهشت بال درآوردند
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
هرکس که مرید حاج قاسم بشود
او چشم امید حاج قاسم بشود
شاید ز شب مرگ رهایی یابد
یک روز شهید حاج قاسم بشود
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
از دیده اگر چه خون ببارد کرمان
دی ماه پر از حماسه دارد کرمان
دلهای شکسته بر زمین ریخته است
بر خاک چگونه پا گذارد کرمان
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
ایران، دل مردم تو دریا باشد
آمیخته با شکوه والا باشد
من رأی به سرفرازی ات خواهم داد
تا پرچم تو هميشه بالا باشد
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
وقت است تو همنشین محراب شوی
از جام سحر دوباره سیراب شوی
از نور دری به روی تو واشده است
برخیز که همسفره مهتاب شوی
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
مامور هوافضای چشمت هستم
درگیر برو بیای چشمت هستم
برگشتم اگر به زندگی دیگر بار
مدیون اَبَر دوای چشمت هستم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
گرچه طوماری از خطا داریم
دست هایی پر از دعا داریم
قطره ایم و مسافر دریا
مثل یک رود ماجرا داریم
گرچه رفتند و مانده ایم اما
با شهیدان برو بیا داریم
رویش سرخ مان مبارک باد
برگ و باری ز ابتلا داریم
تن به ذلت نداده و ندهیم
ریشه در خاک کربلا داریم
به جهان انقلاب صادر شد
در دل عشق ردپا داریم
با ولایت چنین درخشیدیم
هرچه داریم از خدا داریم
عطر صبح ظهور می آید
به ظهورش امیدها داریم
کاش میشد فدای او بشود
جان ناقابلی که ما داریم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
غمگین بگیر بر دوش تابوت یار خود را
ای عشق می شناسی خدمتگزار خود را
باران و ابر بی تاب چشم ستاره بی خواب
حالا کجا بیابی صبر و قرار خود را
در قتلگاه عشاق از او نشان بجویید
در رقص خون ببینید نقش نگار خود را
از تیر طعن و کینه هرگز نمی هراسید
بر روی دوش خود داشت او چوب دار خود را
بین سران سری بود عمار دیگری بود
ایمان خالصش داشت وزن و عیار خود را
اردیبهشت ما داشت عطر فراق و ماتم
با خود به آسمان برد بوی بهار خود را
هرگز کسی نفهمد حال تو را مگر که
از دست داده باشد دار و ندار خود را
اشک روان ما نیست آبی به روی آتش
در قلب ما نهاده سنگ مزار خود را
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
#شهید_جمهور
@golchine_sher
ایران مرا بهار کرد ابراهیم
کم خدمت ماندگار کرد ابراهیم ؟!
یک عده مرفهین بی درد ولی
گفتند مگر چکار کرد ابراهیم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
#شهید_جمهور
@golchine_sher
عشق را بی تو به قلبم لحظه ای دعوت نکردم
عشق را جز در نگاهت پیش از این رویت نکردم
بغض هایم را به تنهایی فرو خوردم همیشه
خنده هایم را بجز تو با کسی قسمت نکردم
تکیه گاه غصه هایم شانه های محکمت بود
تا نسوزی پا به پایم گریه راحت نکردم
شاخ و برگ آرزو های قشنگم را بریدم
از درخت عشق مان ...نه! لحظه ای غفلت نکردم
دل بریدن سخت باشد؟! نه ، خیالت تخت باشد
جز به دل کندن به چیز دیگری عادت نکردم
دست هایت را گرفتم قلبم آنجا گرم تر شد
دیگر از دنیای سردم با خدا صحبت نکردم
هر کجا باشی همانجا هست آرام و قرارم
دوستت دارم که هرگز شکوه از غربت نکردم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
جان است وطن،ما سپر آن هستیم
در معرکه ها به رغم طوفان هستیم
دیدند که خون شهدا در رگ ماست
دیدند که پای کار ایران هستیم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
شب جمعه ، کربلا باشی
بعد ساعت ها
پشت در باشی....
#امام_حسین_ع
چشم تو را به دیدن خود ، باز می کند
هم ناز می خرد زتو هم ناز می کند
هرگز گمان مبر که تو را پشت در گذاشت
لطفش دری به روی همه باز می کند
اشک تو را به قیمت الماس می خرد
اینگونه در معامله اعجاز می کند
پای غمش بروی گره ها که وا شود
دستان بسته را پرِ پرواز می کند
گوش زمانه گرچه پر از ظلم ظالم است
حق را رسا به هر طرف آواز می کند
در کاروان او همه از سر ، گذشته اند
با سر برو به جانبش، اغماض می کند
هرکس سوار کشتی او شد بدون شک
از نو دوباره زندگی آغاز می کند
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
مهر است و مهربانی در ابتدای پاییز
اینگونه آفریده او را خدای پاییز
می ریزد از قلم ها یکریز واژه واژه
از بس که شاعرانه است حال و هوای پاییز
شد ساز ابرها کوک رفتار باد مشکوک
در گوش کوچه پیچید سوز صدای پاییز
آیینه خیالم تصویر تازه ای داشت
پاییز جای من بود من هم بجای پاییز
جایش همیشه سبز و راهش همیشه باز است
شعرم همیشه دارد جایی برای پاییز
فصل شروع باران "وقت وداع یاران"
عشق است برگ زردی از تحفه های پاییز
باران بزن به رویم تا با همه بگویم
از زخم های کهنه ،از رد پای پاییز
خون دل انارم یلدای رفتنش را
از ابتدای مهرش تا انتهای پاییز
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
صل الله علیک یا فاطمه معصومه
خورشید شدی که در مدارت باشم
از روز الست ، دوستدارت باشم
در وادی معرفت مرا راه بده
بگذار همیشه بیقرارت باشم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
بگو آن دیده ی بیدار زنده است
شهید عرصه ی پیکار زنده است
حماسی که حماسه در رگ اوست
شهادت می دهد سنوار زنده است
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher
دل می بری ولی ضربانت نمی شوم
تو آتشی حریف زبانت نمی شوم
ای رونق نداشته! وقت مرا نگیر
اینجا نمان که روغن نانت نمی شوم
بار تو روی دوش جماعت چه می کند؟
در من چه دیده ای چمدانت نمی شوم
پس می زنم تنفس مصنوعی تو را
من زنده ام، دهان به دهانت نمی شوم
آه ای همیشه تشنه! ز چشمان من برو
بازیچه ی سراب روانت نمی شوم
دیدی؟! میان مشت تو هرگز گلی نبود؟
پوچی که من پر از هیجانت نمی شوم
سردی، طلاق عاطفی از تو گرفته ام
دنیا برو دوباره از آنت نمی شوم
#صامره_حبیبی
#عضوکانال
@golchine_sher