eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
707 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
نادان به خیال خویش با ما بد کرد بر عکس به ما محبتی بی حد کرد از خیر ندانسته دری واکرده‌است کاری که به چشم ما نمی‌آمد کرد @golchine_sher
خوش است حال من و شاعران مثلِ منی منی که سر نسپردم به هیچ انجمنی دلی اگر چه به شعرم نمی‌دهند؛ ولی خوشم که محض رضای تو رانده‌ام سخنی قسم به جاه و جلالی که عاشقی دارد که از تو دل نکنم من ولو تو دل بکنی همین که مست همیم از موفقیت ماست که پشت مرد موفق همیشه هست زنی ستیز با تو زیاد است بر سر هنرت تو گوش جان نسپاری به هر دروغ‌زنی مخالفان تو فرصت، موافقان تو دام شبیه یوسف ِ از پشت پاره پیرهنی کسی اگر به تفحص نیامده‌است چه غم؟ شهید زندهٔ بی افتخار ِ بی وطنی @golchine_sher
از عطر بهار مست آسان مگذر از هرچه بهاری است آسان مگذر با دیدن هر شکوفه یک شکر بگو از این همه ناز شصت آسان مگذر @golchine_sher
تنها شبیه خویشی، افسوس چون تو من نه معشوق تو تغزل، چیزی به نام زن نه دریای شعری و ما شاید کفیم و کمتر موجیم چون تو اما؛ سنگین و سدشکن نه ای برگزیدهٔ شعر، نه شعرْ، برگزیده حرف است تشنهٔ تو، تو تشنهٔ سخن نه می‌خوانمت همیشه، شعرِ همیشه شعری هر روز تازه و نو، چون تازه‌ها کهن نه شعر و جنون و مستی در انزواست آری سر می‌سپردی اما؛ هر دم به انجمن نه من می‌شناسمت مرد، روحی لطیف داری همواره عاشقی تو، اما اسیر تن نه آتش اگر بگیرد سرتاسر وجودت احساس درد داری، احساس سوختن نه گفتند از خطایت تا از قلم بیفتی تو در کفن عزیزی، در باغ پیرهن نه از شعر تا شماتت، این بود سرگذشتت آوارگی قشنگ است، افسوس در وطن نه @golchine_sher
مجبور شدم دروغ بنویسم عشق مجبور به جای دوغ بنویسم عشق از شدت بی کسی دلم باخود گفت در خلوت این شلوغ بنویسم عشق @golchine_sher
یکی از غصه‌های من این است پای درس تو حوزوی نشدم شده‌ام آنچه دشمنم می‌خواست آنچه خود خواستم، ولی نشدم گرچه هر مجتهد مجاهد نیست گرچه هر حوزه رفته مؤمن نیست پای دین هر کسی نمی‌ماند هر که اهل صفای باطن نیست قال صادق، صداقتت کافی است تا هدایت کنی دل همه را آتش خانه تو روشن کرد باز هم روضه‌های فاطمه را آخرش بر خلاف بعضی‌ها دست ما را خود تو می‌گیری تو امامی، رفیق خیلی‌ها تو برای رفیق می‌میری یکی از غصه‌های من این است که نمازم نماز خوبی نیست لذت از عاشقی نبردم خوب سوز، سوز و گداز ِخوبی نیست با تو کم‌کم رفیق خواهم شد روضه‌هایت دری به سوی تواند آخرش گرم می‌شوم با تو با تو ای آفتاب بی مانند هر که خواهان توست خود طلبه است نیستم، آرزویم امّا هست مکتبی بوده‌ام ز روز ازل قطره را میل، سوی دریا هست گرچه شاگرد، او فراوان داشت باز مثل حسین تنها بود پای دین هر کسی نمی‌ماند سر دنیا همیشه، دعوا بود روح من پر بکش به سوی بقیع خواهشاً لحظه‌ای کبوتر باش یا به پابوس آفتاب برو یا برایش شهید بی سر باش @golchine_sher
بی عشق تو با مرده چه فرقی داریم؟! با آدم افسرده چه فرقی داریم؟! مولا مددی کن از زمین برخیزیم با طفل زمین خورده چه فرقی داریم @golchine_sher
رفتیم و برگشتیم از مشهد به ظاهر اما دلم جاماند در صحن و سرایش با من چه کرده، او در این دیدار کوتاه آه از خیابان طبرسی، کوچه‌هایش سوغات مشهد عشق بود و بی‌قراری حالا سلامش می‌کنم هر روز از دور تا چای‌مان شیرین شود با خاطراتش قدری نبات آوردم از بازار سرشور مثل خودش گرم است آری، گرم و گیرا چای حرم، چای حرم، چای حرم آه مِی، بود یا چایی نمی‌دانیم، اما سرمست بودم در جوار حضرت ماه سرمست بودم عصرها در باغ رضوان با چای‌ریزان غمش در چای‌خانه هم گریه می‌کردم ز شادی در حضورش هم گریه می‌کردیم آنجا کودکانه از آسمان آبی آنجا نگویم مشهد به سقف آسمان نزدیک‌تر بود در محضر خورشید شب جایی ندارد تا چشم بر هم می‌زدی وقت سحر بود جانم حرم، جانم حرم، جانم حرم آه آنجا برای عشق‌بازی جای خوبی است با رأفت سلطان گدا دیگر گدا نیست آری به تنهایی حرم دنیای خوبی است آقا نرفته باز دلتنگت شدم آه جلدت شدم مثل کبوترهای تنها نگذار طولانی شود دیدار بعدی آقا دوباره جان حیدر، جان زهرا برگشتم از مشهد دل دیوانه جا ماند مثل کبوتر روی سقاخانه‌هایش بگذار باشد قابل او را ندارد عاشقترم کرده‌است، جان من فدایش سلطان خوبی‌هاست، شاه خوب‌ها اوست پاک است با او فکر آدم از بدی‌ها ای کاش تا هستید قدرش را بدانید ای خوش به حال حال‌تان ای مشهدی‌ها آه از وداع آخرم با گنبد او ای کاش او هم گاه پیش ما بیاید گفتم که او هم بشنود دلتنگی‌ام را این بند آخر را نوشتم تا بیاید @golchine_sher
گامی برای آمدنت بر نداشتیم با سر نیامدیم اگر، سر نداشتیم انگار مرده‌ایم که از یاد رفته ای انگار هیچ وقت پیمبر نداشتیم انصاف نیست اینکه بگویند غایبی باما همیشه بودی و باور نداشتیم گفتی دعا کنید برای فرج ولی مثل تو آه ما دل مضطر نداشتیم مقهور ِ خنده‌های منافق شدیم آه ما کار با قباحت منکر نداشتیم خود را شناختیم که در دولت ِ شما جز درد ِ نام و نان غم ِ دیگر نداشتیم @golchine_sher
تمام حجم قفس را گریستم بی تو اگر پرنده منم زنده نیستم بی تو زمین اگر تو نباشی مرا نمی‌خواهد که هیچ نیست همه هست و نیستم بی تو به حکم اینکه یتیمم تو سرپرست منی چگونه روی دو پایم بایستم بی تو؟! دلم به عشق شما زنده می‌شود تنها که من ز هر نظری مُردنی‌ستم بی تو ببخش نام خودم را گذاشتم عاشق تمام مدت عمری که زیستم بی تو ببخش دم به دقیقه منم که پشت درم که جز مزاحم این خانه کیستم بی تو @golchine_sher
از غربت تو هر چه بگوییم کم است هر روز خدا برای تو محرم است از غربت تو هیچ نگفتیم هنوز چون در بغلت همیشه زانوی غم است اللهم عجل لولیک الفرج @golchine_sher
آزاد خواهی شد شبی ای باغ زیتون از خود کلاغان را تو خواهی راند بیرون هر کوچه‌ات یادآور داغ شهیدی است خون داده‌ای بسیار، آه ای زنده باخون جولان نخواهد داد در جولان سیاهی دیگر نخواهد زد خزان بر تو شبیخون باید بمانی چون تو قربانگاه عشقی ای کوچه تا پس کوچه‌ات از لاله گلگون آرام می‌خوابند دیگر کودکانت نو غنچه‌های پرپرت هامون به هامون دیدیم راه قدس از کرب و بلا را بستند راه آب را کفار صهیون قدس شریف از ماست، صاحبخانه ماییم کمتر بزن روی شکم، ای دزد صابون @golchine_sher
تنها ستاره می‌دهدت راه را نشان در هرکجا که باشی و هر برهه از زمان کابوس دشمن است نگاه خدایی‌اش از عکس‌ او چگونه نترسند دشمنان غیر از خدای خویش نترسید از کسی او کدخدا نداشت همانند ِ دیگران او خادم امام رضا بود و مردمش اهل زمین نبود که دل خوش کند به آن آسوده سر گذاشت به بالین؟ نه هیچ گاه تا لحظهٔ عروج به آغوش آسمان با رفتنت یتیم شدیم و گریستیم با یاد خنده‌های تو ای مرد قهرمان دنیا نیاز داشت به سردار چون تویی ای یاور همیشگی صاحب الزمان برگرد رجعت تو امید دوباره‌ای است اینک تو و ادامهٔ زیبای داستان @golchine_sher
زیباست روزگار اگر با تو سر شود با ارزش است جان به فدایت اگر شود باز ای بهار فصل بهار آمد و تو نه بازآ که ابر روی ِسرت بارور شود از هر کجا که می‌گذری باغ می‌شود سبز از تو دشت و دره و کوه و کمر شود ما که ندیده عاشق روی شما شدیم برگرد تا ارادت‌مان بیشتر شود اوج هنر رسیدن آدم به عشق توست سخت است صاحبِ هنری بی هنر شود زین بیشتر سقوط نکرده است آدمی زین بیشتر مباد، بشر بی تو شر شود @golchine_sher
مُلقَّبی تو اگر چه به بوتراب علی بلند مرتبه‌ای مثل آفتاب علی بگیر جان مرا خود به جای عزرائیل خودت بکش ز من ِ بینوا حساب علی تو باشتاب علی جان نمی‌روی به بهشت بهشت سوی شما می‌کند شتاب علی بهشت بی ولی‌الله را نمی خواهم بهشت بی تو مرا چیست جز عذاب علی؟! هنوز خطبهٔ بی نقطهٔ تو حیرت ماست هدایتی تو و لاریب فی کتاب علی غم بزرگ تو از شقشقیه‌ات پیداست جدال توست چه احسن چه مستطاب علی نه چاه می‌رود از خاطر ولایی ِ ما نه هم ز خاطر ما گردن و طناب علی که کوفه نقطهٔ آغاز کربلای شماست محاسن تو اگر شد به خون خضاب علی بخواب کوفه مدینه است در جفا کردن چه خوب می‌کِشی از چهره‌ها نقاب علی بخواب بلکه بیارامی از فراز و نشیب زمان ِ رجعت‌تان می‌رسد بخواب علی @golchine_sher
از کعبه آمده‌است شبی قبله‌ام شود با این وجود کعبه مگر محترم شود عالم کجا و درک نماز علی کجا؟ آری به بی‌نمازی اگر متهم شود عالم یتیم اوست، امیری که هیچ گاه نگذاشت مویی از سر ایتام کم شود بحث عشیره نیست که انسان کامل است حق داشت با رسول خدا هم قدم شود یادش عبادتی است که رحمت می‌آورد وصفش اگر نصیب دم و بازدم شود مؤمن به جای خویش، که نسبت به کافران حتی نخواست ذره‌ای اجحاف هم شود حق زنده با علی شد و با او شهید نیز حیدر چگونه باشد و جایی ستم شود @golchine_sher
باید به بهشت می‌رسیدم باید ای مقصد هر چه آدم بی مقصد بر بال ملک سوار بودم انگار دل می‌برد این قطار تهران_ مشهد @golchine_sher
بین من و تو فاصله کم بود ای کاش دیدار من و تو دم به دم بود ای کاش این منظره خوب می‌کند حالم را از پنجره چشمم به حرم بود ای کاش @golchine_sher
باز این عبای توست که دست مرا گرفت باران اشک‌های من از روضه پا گرفت در محضر حسین دعا رد نمی‌شود در زیر قبه‌اش چه فراوان دعا گرفت راه میانبر است به سوی خدا حسین ما را خرید شکر خدا و ز ما گرفت من مؤمنم به معجزهٔ مُهر این طبیب با تربت حسین چه دلها شفا گرفت؟ باید طلب کنیم خدا را هم از حسین باید حسین را ز خدا خواست تا گرفت باید به حال خویش بگریم نه بر شما هر چند در عزای تو دل بارها گرفت آدم نمی‌شوم به خدا این مصیبت است باید بر این مصیبت عظمیٰ عزا گرفت @golchine_sher
مرا که دشمن خویشم به خویش وامگذار ستم به خویش اگر می‌کنم خدا مگذار ببخش چشم تو را دور دیدم از خود آه مرا به حال خودم بعد از این رها مگذار مرا ببخش به اشک کنارْ دستی من مرا به برکت این جمع، بینوا مگذار پر از محبت بی انتهای خود کن آه مرا و دست مرا خالی از دعا مگذار به روضه‌های شب قدر بی قضایم کن خدای من به دلم داغ کربلا مگذار به سکه‌های تماماً بهار عفوت آه به جز گذشت تو در کاسه‌های ما مگذار اگر چه کاشتمت بارها ز بد عهدی ولی تو دست مرا آه در حنا مگذار شب‌های قدر التماس دعا @golchine_sher