eitaa logo
گلچین شعر
14.5هزار دنبال‌کننده
883 عکس
307 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
سکوت مبهم آتشفشانم، سخت مغرورم نمی خواهم ببیند لحظه ای همسایه مرگم را @golchine_sher
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو سرودن مرا کم است! اکسیر من! نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال، ولی این کفاف نیست در شعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی تو را کنارِ خود احساس می کنم اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است خونِ هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است! @golchine_sher
باز هم نیمه ی شب گریه و آه آوردم به درِ خانه تو باز پناه آوردم رو سیاهم که نشد توبه من مقبولت وای بر من که فقط بار گناه آوردم مهربانِ دل من رد نکنم از در خویش من پشیمان شده ام روی سیاه آوردم اشک های منِ بیچاره سراب است ولی دلخوش از اینکه به درگاه تو چاه آوردم جان زهرا کمکم کن آبرویم را بخر به در خانه تو باز پناه آوردم @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
هدایت شده از رباعی_تک بیت
بـرخـیـز که از کــویــر غــم‌هــا بــرویـم از حــرف پُــریـم ســوی مـعـنـا بـرویـم سرچشمهٔ شعرها بگویید کجاست؟ تـا بــار بـبـندیــم و بـه آن‌جــا بــرویـــم! @robaiiyat_takbait
بگو! که صبح می شود نسیم می وزد به یادم بیاور در خیالم نشسته ای ومن لبریز از شعر وشورم بگو! به سمت تو آمدن هموار می شود ومن دوباره تو را خواهم داشت. @golchine_sher
تو را زبانزد بازار زرگری کردم مس طلا شده ای، کیمیا گری کردم برای اینکه بفهمند حرف چشمت را زبان رسمی یک شهر را دری کردم! چقدر موی سیاهت شبیه شد بی شک به صفحه صفحه ی بختی که جوهری کردم تو را که شانه ات آرامگاه من بوده خودم به دست خودم، سهم دیگری کردم عصازنان به تماشات می رود هر شب دلی که در ته این سینه بستری کردم @golchine_sher
گریان چو شمع در شب هجران نشسته‌ام چون آسمان ستاره به دامان نشسته‌ام چون زلف بی‌قرار تو از بازی نسیم هر شب میان جمع، پریشان نشسته‌ام تا از نگاه گرم تو روشن شود دلم عمری است همچو آینه حیران نشسته‌ام تا چون حباب بی‌تو شود خانه‌ام خراب در موج‌خیز سینهٔ طوفان نشسته‌ام فارغ ز باغبانم و آسوده از بهار چون لاله‌ای به کنج بیابان نشسته‌ام از شوق پای‌بوس تو عمری است بی‌قرار مانند اشک در بن مژگان نشسته‌ام (الفت بروجردی) @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلخـــورم از او ولــــــــــی از حـــــــق نبایـد بگذریــــــــم با همه بی مهری اش، او کم به من خوبی نکرد... @golchine_sher
ما ميله هاي يك قفس بي پرنده ايم لب بسته، راز دار سكوتي گزنده ايم روز و شبي به زاويه ي عمر برده و سيبي ازين درخت به تاراج كنده ايم دربان بي اراده ي اين هيچ خانه ها تابوت بي تفاوت مرگي زننده ايم چون زندگي به جان خود از زهر تلخ تر چون مرگ در جهان تو برگ برنده ايم در جيب مشت بسته ي خود را فشرده و بر شانه روح خسته ي خود را كشنده ايم عمريست بي اجاره ي تابوت مرده ايم ديريست بي اجازه ي تاريخ زنده ايم @golchine_sher