eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
918 عکس
311 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
اشک ها را بریز در دل من، در زمستان خود نگه دارم چتری ام توی دست های خودت، زیر باران خود نگه دارم استکان تو را دهان زده ام؛ طعم گیلاس می دهم پس از این، می شود مزه ی لبانت را، زیر دندان خود نگه دارم معجزه نام دیگر عشق است؛ دوری از تو رژیم لاغری ام می توانم که اشک شعرم را، در غم نان خود نگه دارم عشق؛ اکسیر آخرین چای است؛ قدرتی را که سال های سال، برده ام تا تفاله هایش را، توی گلدان خود نگه دارم بعدتو دستهام توی هم اند؛ ترسم این است که فرار کند، می شود تا که بوی دستت را، لای دستان خود نگه دارم قهرمان جهان سلیمی نیست؛ قهرمان جهان منم گل من! می توانم تو را به من بدهند، روی مژگان خود نگه دارم @golchine_sher
سلام فصل دل انگیز ما، سلام بهار سلام بر تو و تقدیم احترام، بهار تویی شکوفه،تویی بوی گل، تویی باران به هر کرانه تویی جلوه ی تمام، بهار درخت دست دعا برده روز و شب بالا که این شکوه تو باشد علی الدوام، بهار تویی که "یحیی الارضی"، تویی مسیحا دم خدا فقط به تو داده ست این مقام، بهار قیامتی شده در جان این جهان انگار  چنین که در همه جا کرده ای قیام، بهار بگو از این همه ذوق و صفا مرادت چیست؟! بگو بگو که چه آورده ای پیام، بهار؟! مباد از نفحات تو تن بپوشانیم که زنده می کنی این جان ما مدام، بهار درخت زنده شد و گل شکفت و اما من .... هنوز چشم به راهم که در کدام بهار... @golchine_sher
ای به بن بستی رسیده غم چو لشگر ساخته چشم بگشا بی نهایت یار ما در ساخته چند روزی در بدن مستاجریم و می رویم دلبر ما خانه را در جای دیگر ساخته زندگی آرامشش در عینک شُکر و رضاست خوشبحالش آنکه با هر رزق کمتر ساخته شان هر کس را ترازوی ادب میزان کند کی زبانِ نرم را او تیز و لب پر ساخته گر چه ما را یک به یک آغوش گیرد این عجوز حجله ها را زیر سنگ قبر مرمر ساخته شیشه گر آلوده گردد صاحبش پاکش کند کی رهایت می کند استاد گوهر ساخته @golchine_sher
لب حوصله ام خشکید از زخمهایی که لابلای  ترکهایش جاخشک کردند و قرص سکوت به لبم دادند @golchine_sher
بذر عشقم را به روی سنگ اگر می کاشتم بعد عمری لااقل یک خوشه گندم داشتم... @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چشم سِیَهت به دلنوازی مشغول ابروی کجت به چاره سازی مشغول ما مات تو و تورابه کس نیست نظر ای آنکه لبت به جان گدازی مشغول @golchine_sher
اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ و قیامِهِ و جَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ و آثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین. بکن یاری ام روزه داری کنم روانم زبیهوده عاری کنم خدایا عنایت بکن تا مُدام زبانم به ذکر تو جاری کنم @golchine_sher
دل به هوای روی تو، رفته به جستجوی تو مانده در آرزوی تو، دیده‌ی اشک‌ بارِ من... @golchine_sher
گفتم که شَـوم پیـر و کُنم تَرکِ غـمِ عِشـق زین‌ غم شُده‌ام پیر و جز این‌ غم هَوسم‌ نیست... @golchine_sher
عزیزم دوستت دارم ولی با ترس و پنهانی که پنهان کردنٍ یک عشق یعنی اوج ویرانی! دلم رنج عجیبی می برد از دوری ات ، اما نجابت می کند مانند بانوهای ایرانی! تحمل کردن این راز از من زن نمی سازد که روزی خسته خواهد شد دل از اندوه طولانی! غمت را می خورد هر شب دل نازک تر از شیشه تو سنگی را نمی خواهی کنار شیشه بنشانی! مرا باور کنی ، شاید ، به راه عشق برگردم نه از این دست باورهای مردم در مسلمانی! عزیزم دوستت دارم ، غم این جمله را دیدی؟ تفاوت دارد این سیلاب با شب های بارانی @golchine_sher
زیر باران دوشنبه بعد از ظهر       اتفاقی مقابلم رخ داد وسط کوچه ناگهان دیدم            زن همسایه بر زمین افتاد سیب‌ها روی خاک غلطیدند       چادرش در میان گرد و غبار قبلا این صحنه را… نمی‌دانم      در من انگار می‌شود تکرار آه سردی کشید، حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه و سراسیمه گریه در گریه          پسر کوچکش رسید از راه گفت: آرام باش! چیزی نیست    به گمانم فقط کمی کمرم… دست من را بگیر، گریه نکن       مرد گریه نمی‌کند پسرم چادرش را تکاند، با سختی        یا علی گفت و از زمین پا شد پیش چشمان بی‌تفاوت ما         ناله‌هایش فقط تماشا شد صبح فردا به مادرم گفتم           گوش کن! این صدای روضۀ کیست طرف کوچه رفتم و دیدم            در و دیوار خانه‌ای مشکی است با خودم فکر می‌کنم حالا           کوچه ما چقدر تاریک است گریه، مادر، دوشنبه، در، کوچه   راستی! فاطمیه نزدیک است @golchine_sher