eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
923 عکس
313 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
شمیم عطر بهشت و بهار میبخشد شراب بندگی اش را که یار میبخشد به میهمانی ماه خدا نشسته دلم بغل بغل برکت سفره دار میبخشد اذان صدای لطیف شروع عاشقی ست که بی قراری دل را قرار میبخشد به خشکسالی چشمم میان سجاده دو رودخانه ی بی اختیار میبخشد همیشه توبه درش باز و راه هموار است همیشه گفته نبی که "نگار میبخشد" مدار حرکت ما دور آفتاب علی(ع) ست بهشت را به "ولایت‌مدار" میبخشد فدای نام علی(ع) که به شعر ناچیزم به قدرِ یک "شب قدر" اعتبار میبخشد @golchine_sher
کاشکی چشمم نمی دیدآن جمالِ خوب را آن همه لطف و صفا و چهره ی مطلوب را کاشکی در آن شبِ بارانی و تنهائی اَ م آشنا با دل نمی کردم تو ای محبوب را نسبت من باتورا عشقت مشخّص می کند از چه بنمایی رها این عاشق منسوب را ای مهِ هفت آسمانم بردوچشم خونفشان چهره بگشاوعیان کن آن رُخِ محجوب را پرده ازرویت بگیروبهتر از خورشید تاب تا کنی اینسان مُنوّر دیده ی معیوب را در سماعم ساز کن آن نغمه های دلکشت در نگاهم راه بَر آن قامتِ منصوب را من به جُرم عشق در زندانم،از روی کرَم یابِکُش یادانه ده این(مهدی)مغضوب را @golchine_sher
ای کاش به جای همه می شد که در این شهر این حالِ بهم ریخته ام را تو ببینی... @golchine_sher
تویی که نقطه ی پایان اضطراب منی @golchine_sher
دنبال شکار بود صیدش کردم در حال فرار بود صیدش کردم چشمم که به چشم بیقرارش افتاد دیدم خود یار بود صیدش کردم @golchine_sher
کلام وحی تفسیریست از نام و نشان تو علی جان چشمه ی توحید جاری در بیان تو کدامین سوره در اندیشه ی پاک تو جاری شد که کندوی بلاغت شد عسل نوش از زبان تو زمین و آسمان پی برد در منظومه ی هستی تفاوت می کند دنیا پرستی با جهان تو شکوه لا فتی الا علی وقتی معما شد که در تمجید آن گفتند حتی دشمنان تو عدالت چون نسیمی پا به پایت ای امیر عشق نوازش می کند اهل یقین را در زمان تو سفیر مکتب نوری به اوج قله ی ایمان کدام اندیشه دارد بال و پر تا آسمان تو تبسم می نشیند بر لب طفل یتیمی که خدا گل می کند در سفره اش از عطر نان تو بهار احساس خوبی داشت آنروزی که می آمد به بوی مهربانی های قلب مهربان تو دلم دریای مواجیست دور از ساحل چشمت شبی آرام می گیرد که باشد میهمان تو @golchine_sher
عطسه هایم عرصه ی پاییز را پر کرده است حرف رفتن می زنی هی صبر می آید فقط @golchine_sher ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بیا و مرا ببر دیگر نه آفتاب گُرگرفته زبانم را روشن می‌کند نه بال‌بال شب پره‌ای جانم را می‌شکافد و نه شبنمی در قلبم آب می‌شود ! بیا دستم را بگیر و خرده‌ریز این کلمات تباه شده را از پیشم جمع کن ...! @golchine_sher
در شأن و مقام، به که دختر باشد معصومه شده است تا که خواهر باشد مانده است به مشهد برود یا شیراز قم ماند که بین دو برادر باشد @golchine_sher
دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند از گوشه ی بامی که پریدیم ، پریدیم @golchine_sher
تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک @golchine_sher
روح پدرم شاد كه مي گفت به استاد فرزند مرا عشق بياموز و دگر هيچ @golchine_sher