eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
706 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
چه ذوقی می‌کند شاگردِ درکِ محضر صادق دو زانوی ادب، دستی به سینه در برِ صادق نیفتاده به قابی تا کنون این حجم دانشمند به جز در قاب چشم صبح گاهِ سر درِ صادق تمام روز و شب را جابر و هشام ها مست اند از آن جامی که بر لب می‌برند از باور صادق مگر جا می‌شود در ظرف دل ها علم پیغمبر به غیر از سینه ی پاک امام جعفرصادق عبای دانش حیدر گشاد است بر تن دیگر چه زیبا می‌نماید این ردا بر پیکر صادق پیاپی در پیاپی گفته اند اصحاب دانایی روا هرگز مباد انکار، فضل برتر صادق به پاس آن که بالا کرد تعلیم اش درفش دین خدا هم تاج مذهب را نهاده بر سر صادق @golchine_sher
بـه بالِ زخمیِ مـن جرأتِ تکان بدهید به این پرنده ی پَر بسته آسمان بدهید اگرچه فرصتِ پروازِ من تمام شده ست بـرای بـال گشودن کمی زمـان بدهید هـوا خفه ست قفس را غبـار پوشانده نَفَس ندارم و این دفعـه را امان بدهید صـدای دردِ مـرا هیـچ کس نمی شنود زبان نخواستم امّا بـه من دهان بدهید به من که خسته و سردر گُم و بلاتکلیف به من که گُم‌ شده ام راه را نشان بدهید به جای من کـه لبالب پُر است از تقدیر کـمی شمـا بنشینید و امتحـان بدهید @golchine_sher
قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید گُل را نمی‌دانست، باران را نمی‌فهمید‌ «آن»ی که از صبح ازل پیچیده در هستی انسان قبل از خنده‌ات، «آن» را نمی‌فهمید انسان قبل از چشم‌هایت هر چه می‌کوشید پیداییِ آن ذات پنهان را نمی‌فهمید هر شب می‌آمد بشنود عطر صدایت را حتی ابوجهلی که قرآن را نمی‌‌فهمید در بی‌زمان بوسیده پایت را و الّا رود در خود معطل بود و «جریان» را نمی‌فهمید تا آمدی انسان به انسان گل تعارف کرد قبل از تو انسان حرف انسان را نمی‌فهمید @golchine_sher
چون فکر سفر بود بغل کرد تو را بی چون و چرا زود بغل کرد تو را با سینه عاشقش چه کردی دریا اینگونه که این رود بغل کرد تو را @golchine_sher
از باغ می برند چراغانی‌ات کنند تا کاج جشن های زمستانی‌ات کنند پوشانده اند صبح تو را ابرهای تار تنها به این بهانه که بارانی‌ات کنند یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند این بار می برند که زندانی‌ات کنند ای گل گمان مکن به شب جشن می‌روی شاید به خاک مرده‌ای ارزانی‌ات کنند یک نقطه بیش بین رحیم و رجیم نیست از نقطه ای بترس که شیطانی‌ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانی‌ات کنند... @golchine_sher
پس کو قلم و دفتر و آن ظرف دوات؟ ماندند فرشتگان عالم همه مات! از بس که زمین و آسمان پر شده از: بر خاتم انبیاء، محمّد، صلوات @golchine_sher
تو آمدی و محبت به خانه ها آمد پس از حضور تو بر دل نشانه ها آمد حدیث قدسی لولاک بودی و با تو به شاخه های ولایت جوانه ها آمد تو امدی و به یمن قدوم تو اقا به گوش عالم مرده ترانه ها آمد تو ابتدای جهان بدون تزویری به لطف تو به سر دین امامه ها آمد قیام کردی و با تو بلند شد دنیا هزار غنچه به شوقت ز دانه ها آمد خدا تو را به زمین داد و آسمان خندید و کوچه کوچه هوایت به خانه ها آمد صدای حضرت جبریل در جهان پیچید همای عشق و سعادت به شانه ها امد محمد است و نبی و پیمبرست و رسول برای شکر خداوند بهانه ها آمد @golchine_sher
غير از تو در اين شهر كسي باب دلم نيست جوري كه دلم خواسته، بي‌تاب دلم نيست بر فرض كه با كل جهان عكس بگيرم! تصوير كسي جز تو كه در قاب دلم نيست اين بركه پر از ماهي و اي ماه يگانه جز طعمه عشق تو به قلاب دلم نيست تا چشم سياه تو مرا جوهر شعر است سهم تو به‌غير از غزل ناب دلم نيست هر چند كوير است فقط در من اي عشق تا غرق توام حسرت دريا به دلم نيست @golchine_sher
پروین من، مهتاب من، ناهید من باش! از آسمان پایین بیا خورشید من باش! در چهره‌ات قند و عسل هر دو هویداست شیرین‌ترین! شیرینی هر عید من باش! لبخند تو آکنده از امیدواری‌ست با غنچه‌ی لبخند خود امُید من باش! تبعیدی این روزهای ناگزیرم لطفی بکن پایان این تبعید من باش! حیرانم از احکام عشق لامروت لطفی نما و مرجع تقلید من باش با من بمان از پیش من جایی نرو، نه! در جان من، در قلب من، در دید من باش! @golchine_sher
ای شیوه ی لبخند تو شیرین حرکات از مهر تو شد زمین پُر از آب حیات هستی همگی بوی محمد می داد وقتی که فرستاد خدا هم صلوات @golchine_sher
من درختى خشك و بى بارم كه پايش آب نيست آسمانم گرچه در شبهاى من مهتاب نيست دوستت دارم ولى از ترس پنهان مى كنم تازگيها عاشقى در بين مردم باب نيست كاش يك شب باز مهمانم شوى، باور كنم اين كه مى بينم تويى ليلاى زيبا، خواب نيست مثل فرهادم ولى من تيشه بر دل مى زنم خوب مى دانم كه او اندازه ام بى تاب نيست عاقبت يك روز من هم دل به دريا مى زنم در مرامِ پاكبازان ترسِ از سيلاب نيست @golchine_sher
سیاهی بود و ایمان در دل ظلمت عصا می زد جهالت راهبر می شد خودش را نور جا می زد نمی بارید غیر از غم،نمی رویید غیر از یأس گل ریحانه در گور حماقت دست و پا می زد زمین تا مرز عصیان رفته بود از جرم آدم ها زمان در خواب بود و فتنه ناقوس عزا می زد خدا از سنگ بود و داشت شیطان در دل دنیا به شادی دست در خلق هزاران ماجرا می زد برای ختم این کابوس جانفرسای مرد افکن زمین دست توسل رو به درگاه خدا می زد خدا آورد ابراهیم را در هیبتی دیگر نسیم نور و رحمت را برای امتی دیگر زمین خوردند بتها با قدومش تا جهان فهمید زمین افتادن بتهاست دست قدرتی دیگر زبان پادشاهان لال شد کسری ترک برداشت به سردی رفت آتشگاه و رو شد آیتی دیگر خدا در عرش با خود داشت احمد را ولی بخشید به دنیا بهترینش را که باشد رحمتی دیگر بساط ظلم را برچید و شیطان غرق ماتم شد محمد آمد و آورد با خود دولتی دیگر رسول دین رحمت شد جهان غرق سعادت شد به ما بخشید با قرآن و عترت شوکتی دیگر زمین جای قشنگی شد برای زندگی وقتی که او با آل خود بخشید بر آن قیمتی دیگر @golchine_sher
پشتت به من است من که عاشق هستم از قهقهه هات غرق هق هق هستم تو چشم نداشتی ببینی من را من آینه ی شکسته ی دق هستم @golchine_sher
در عرش بپاشند اگر بوی تنت را ترسم بربایند ملائک بدنت را با قیمت حوران بهشتی بفروشند در عرش خداوند غبار کفنت را میخانه بپیچند به سرتاسر هستی، یکدم بگشایند کمی از دهنت را بر چشم سیاه تو اگر راه بیابند ترکش ننمایند،- بهشت عدنت را- در حلقه و سرحلقه شدی تا که دمادم افزوده کنی دامنه ی انجمنت را از روز ازل بر دل این سینه نوشتند: -بر گنبد دوار- صدای سخنت را حالا علی و فاطمه یادت که می افتند یکریز ببوسند شبیهت- حسنت- را @meysamranjbar_channel
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
برادر جان، ببین در خون و آتش مام میهن را تفاوتهای بغض دوستان و بغض دشمن را جهان بازیچه‌ی لبخند و تزویر است، باور کن که گاهی پنبه راحت می‌بُرد حلقوم آهن را بپرس از دختران مرده، تاریخ جهالت را تپش‌ها در سکوت گورها، هنگام مردن را بپرس "آزادی زن در نگاه غرب" یعنی چه؟ نخواهی یافت در انبارهای کاه، سوزن را مپندارند ایران برکه‌ی آب گل آلودی ست! که اقیانوس آرام است طوفان‌های دشمن را مگو بید است، بلکه سَروی از جنس شهیدان است درختی که به زانو در می‌آرد هر تبرزن را جگرسوز است اما سخت‌تر از کوه خواهد کرد غم سهراب اگر از پا نیندازد تهمتن را برای عزت ایران و این خاک غرورانگیز بیا تا واژه های "ما" بگیرد جای هر "من" را برای عزت "جمهوری اسلامی ایران" سزاوار است فروردین کنی هر سال بهمن را 💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا 💠 https://eitaa.com/ahmadiraninasab 💠 کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام 💠 https://t.me/ahmadiraninasab
نگویم آشنا با دل چه ها کرد که باور می کند داغ چنین درد به هر کَس اعتمادی کرده ام او دَمار از روزگار من در آورد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 ❤️کاش جای بوسه‌اش می‌ماند بر پیشانی‌ام با خدا بودن نشان از مِهر می‌خواهد نه مُهر!❤️ https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
نور خورشید زچشمان تو دیدن دارد چای هل دار ز دست تو چشیدن دارد گفتن صبح بخیری که همه میگویند از لب حادثه خیز تو شنیدن دارد @golchine_sher
خسته ام از راه فــراری که نیست دلخورم از شور و قراری که نیست مـــوج بــــلا آمد و غـــرقش شدم بی خبر از فکــــر کناری که نیست خــــــــانه گنجشک دلــــــم ریخته از نوک زیبـــــای چناری که نیست سوزش سرمـای زمستان بد است سخت تر از باد بهـــاری که نیست مــــــانده به در محو دوچشم ترم در هــــوس دیدن یاری که نیست @golchine_sher
خوبِ من، موعدِ آن قول و قرارت نرسید طعنه زد باد، بهار آمد و یارت نرسید بر دلم مانده هیاهوی شکوفا شدنت چه کنم؟ دیر شد و فصل انارت نرسید نشد از زمزمه ی رود به دریا برسم دلِ آواره ترینم به دیارت نرسید آفتابِ لبِ بام آمده را چلچله گفت: عطر شوق از نفس باد بهارت نرسید قرن ها می گذرد ای به فدایت جانم خبری از سفر دامنه دارت نرسید سخت باشد که بگویند همه مردم شهر شهریارت، گلِ خورشید تبارت نرسید.. @golchine_sher
عاشق چو شوی تیغ به سر باید خورد زهری که رسد همچو شکر باید خورد هر چند تو را بر جگر آبی نبُوَد دریا دریا خون جگر باید خورد @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از احمد ایرانی نسب
آموزش شعر ترم پاییز و زمستان کارگاه هوای شعر آموزش و نقد شعر بداهه سرایی شعرخوانی میزبان و مدرس: احمد ایرانی نسب چهارشنبه ها ساعت ۱۵:۳۰ تا ۱۷:۳۰ ساری، میدان امام خمینی(ره)، بلوار داشجو، سالن کنفرانس حوزه هنری استان مازندران حضور برای علاقمندان به ادبیات آزاد است به محل برگزاری کارگاه توجه کنید کانال اشعار احمد ایرانی نسب در ایتا👇 https://eitaa.com/ahmadiraninasab کانال اشعار احمد ایرانی نسب در تلگرام👇 https://t.me/ahmadiraninasab
دارم هیاهو می شوم نام تو را هردم جامانده روی سینه ی من رد پای غم هر کس نصیبی می برد از زندگی اما حال مرا دنیای بی تو می زند بر هم دردی که من از دوری تو می کشم امروز چیزی ندارد کمتر از آوارگی در بم عمری میان قحط سالی های احساست جاری شده از چشم هایم چشمه ی زمزم من می روم با خاطری آشفته از اینجا گم می شوم در چاله های زندگی کم کم من می روم با خاطری آشفته می بینی جا مانده از من رد پای آدمی مبهم @golchine_sher