قهوه را بردار و یک قاشق شکر...سم بیشتر
پیش رویم هم بزن آن را دمادم بیشتر
قهوه قاجاری ام همرنگ چشمانت شده ست
می شوم هر آن به نوشیدن مصمّم بیشتر
صندلی بگذار و بنشین رو به رویم، وقت نیست
حرف ها دارم، صدها راز مبهم ، بیشتر
راستش من مرد رویایت نبودم هیچ وقت
هر چه شادی دیدی از این زندگی، غم بیشتر
ما دو مرغ عشق اما تا همیشه در قفس
ما جدا از هم غم انگیزیم ، با هم بیشتر
عمق فنجان هر چه کمتر می شود حس می کنم
عرض میز بینمان انگار کم کم بیشتر
خاطرت باشد، کسی را خواستی مجنون کنی
زخم، قدری بر دلش بگذار ، مرهم بیشتر
حیف باید شاعری خوشنام بودم در بهشت
مادرم حوّا مقصّر بود ، آدم بیشتر
سوخت نصف حرفهایم در گلو...اما تو را
هر چه می سوزد گلویم دوست دارم بیشتر
#محمدحسین_ملکیان
@golchine_sher
ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من
ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیباترین ستارهی هفت آسمان من
ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من
با من بمان و سایهی مهر از سرم مگیر
من زندهام به مهر تو ای مهربان من!
کی میرسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
@golchine_sher
ما گشته ایم، نیست، تو هم جستجو مکن
آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن
دیگر سراغ خاطره های مرا مگیر
خاکستر گداخته را زیر و رو مکن
در چشم دیگران منشین در کنار من
ما را در این مقایسه بی آبرو مکن
راز من است غنچه ی لب های سرخ تو
راز مرا برای کسی بازگو مکن
دیدار ما تصور یک بی نهایت است
با یکدگر دو آینه را روبه رو مکن
#فاضل_نظری
@golchine_sher
لبخند تو کندوی عسل ، صبح بخیر
زیباتری از تاج محل ، صبح بخیر
احساس تو حافظیه ی شیراز است
چشم تو پر از شعر و غزل،صبح بخیر
#محمود_عباسی_عقدا
#م_بیرنگ
@golchine_sher
عزیز نازنین من کجایی
چرا با آشنایت بی وفایی
صبا خوانَد به یادِ تو نگارم
چرا از تو نمی آید صدایی
#صبا_کاشانی
#عضوکانال
@golchine_sher
مشكل اينجاست كه
شب ها دقيقاً
دلتنگ آن هایی ميشويم كه
براى فراموش كردنشان
جان كنديم !
#علی_قاضی_نظام
@golchine_sher
حال من خوب است اما خوب را معنا نکن
انتظار دیدن محبوب را معنا نکن
در دلم شور نگاهت حکمرانی می کند
لای این دلشوره ها، آشوب را معنا نکن
صبر من سرآمد و جانم به لب، اما بمان
من صبوری می کنم، ایوب را معنا نکن
اشک زانو می زند بر گونه های پنجره
بغض سنگین منِ مغلوب را معنا نکن
می روم از یاد، اما یاد تو در خاطرم
عشق های خالص و مرغوب را معنا نکن
ای به قربان دو چشمی که تو را گم کرده است
یوسف گمگشته ی یعقوب را معنا نکن
#نجمه_زارع
@golchine_sher
مثل باران و تگرگ از سینه اش بارید سنگ
کوه شد با قامت نستوه می آمد به جنگ
هیچ کس را جرأت دزدیدن فکرش نبود
اوکه خود گنجشک را جای قناری کرده رنگ
خرمن همسایه را آتش کشید ازخشم خود
خوشه های مانده را انداخت زیر پای لنگ
هرچه درطول مسیرش بود ویران کرده بود
ناله سرمی داد و بر دیوار و در انداخت چنگ
راه کج می کرد و از بن بست ها ره می گشود
طاقت صبرش سرآمدچون قفس گردید تنگ
هرکسی از مرزهای خاطرش چپ می گذشت
قلب او میشد شکار لوله ی داغ تفنگ
زخم های کهنه را با چنگ و دندان تازه کرد
خیره شد مانند برق ماه درچشم پلنگ
رفت آن شب سمت دریا تاکنون پیدا نشد
عاشق دیوانه شاید شد دلش سهم نهنگ
#سمیه_پرویزی
#عضوکانال
@golchine_sher
مادر به اداره رفت
پدر به اداره رفت
و باز هم
«ادارۀ» بچه ها دیر شد!
#رضا_اسماعیلی
@golchine_sher
بدنت بکرترین سوژه نقاشی ها
و لبت منبع الهام غزل پاشی ها
با نگاهت همه زندگی ام بر هم ریخت
عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها
چشم تو هر طرف افتاد فقط کشته گرفت
مثل چاقو که بیفتد به کف ناشی ها
ماهی قرمزم و دلخوشی ام این شده که
عکس ماه تو بیفتد به تن کاشی ها
بنشین چای بریزم که کمی مست شویم
دلخوشم کرده همین پیش تو عیاشی ها
آرزویم فقط این است بگویم سر صبح
عصر هم منتظر آمدنم باشی ها !
#علی_صفری
@golchine_sher