eitaa logo
گلچین شعر
14.3هزار دنبال‌کننده
829 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
روی این قفل نوشتند دعا می خواهد من سپردم به خودش هر چه خدا می خواهد رفتنت اول جولان نفس تنگی هاست بنشین شهر دلش بازهوا می خواهد کشتی نوح دلت قدر دلم جا دارد در امان بودن من مِهر تو را می خواهد یوسف از من نگذر شهر مرا ترک نکن مگر اینجا چه قدر کور و گدا می خواهد کار من نیست فقط دست تو را می بوسد من سپردم به خودت هر چه خدا می خواهد @golchine_sher
تستِ آدمیّت: از چشم هایت بپُرس بالاتر که می روی آدم ها را بُزرگ تر می بیند یا کوچک تر...؟! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سر زلفت رسیده تا کمرگاه هلال ابرویت عکس رخ ماه تو با آن حُسن و زیبایی که داری بلرزانی دلم را گاه و بیگاه @golchine_sher
یک مکث، یک درنگ، جهانی که ایستاد ساعت جلو نرفت، زمانی که ایستاد یک صندلی که جیغ کشید و عقب نشست یک زن بلند شد، چمدانی که ایستاد یک مردِ بغض کرده به سختی نفس کشید- -با اضطراب، با نگرانی که ایستاد گفت: از مَ... من نَ... نباید جدا شوی! مردی فرونشست -زبانی که ایستاد- ناگفته ماند حرف نگاهی که اشک شد در خود فروشکست همانی که ایستاد زن رفته بود و سایه‌ی مردی معلق است در بهتِ کافه، در جریانی که ایستاد در انجمادِ یک شبِ برفی به خواب رفت دستی که سرد شد، ضربانی که ایستاد... @golchine_sher
امیر قافلۀ عشق، مرد غیرت بود نگاه عاشقش آکنده از محبت بود حسین‌وار دلش را به موجِ آتش زد و بی‌قرارترین تشنۀ شهادت بود چه بود؟ آه! که بود او؟ اگرچه می‌دانم که جاودانه‌ترین قصۀ شجاعت بود علم به دوش گرفت و به قلب دشمن زد سپند حادثۀ عشق، غرق هیبت بود چو تندباد برآشفت خواب صحرا را ز شب‌شکاری او، ماه چشم حیرت بود شبی که رفت، ز طوفان ناشکیبی او زمین تَف‌زده آمادۀ قیامت بود به هرکجا که نگاه ستاره می‌افتاد هوای جبهه پر از عطر حاج همت بود ۱۷اسفند، سال‌روز شهادت حاج محمدابراهیم همت [سال۱۳۶۲] @golchine_sher
آتش به جانم می‌کشی باران خشکیده دیگر غنچه‌ی صبرم در برگ برگم میل بودن بود امــروز امّــا لایــق قـــبـــرم گُلمرگ‌‌هایم تـا کـه جـان دادند از سوگ‌شان پر غصّه‌ چون ابرم دل‌تنگ بودن اختیاری نیست بازیــچــه‌ی بــازیــگــرِ جـبـرم @golchine_sher
گفتم فراق را به صبوری دوا کنم صبرم زیاد نیست، چرا ادعا کنم؟ بوسیدمش ز دور و چنین مستم از غرور گر بوسه بر لبش بگذارم چه‌ها کنم گفتم به قول خویش وفا کن، جواب داد کی قول داده‌ام که بخواهم وفا کنم؟ بیم فراق دارم و باید به شوق وصل شب تا سحر نماز بخوانم، دعا کنم ... اشکی نمانده‌است که جاری کنم ز چشم جانی نمانده‌است که دیگر فدا کنم ای عشق! من که عقل خود از دست داده‌ام، دیوانه‌ام مگر که تو را هم رها کنم؟ زاهد به ذوق آمده از شعر من ولی ننگا به من که ذوقی از این مرحبا کنم ‌ @golchine_sher
گرمِ دل‌جوییِ غیری، دلِ ما را بگذار که به یک دست، دو آیینه نگه نتوان داشت @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تک درختی خشکم و بی برگ و بار در کنارِ جاده های انتظار چشم بر راهم بیا ای باغ گل تا در آغوشت بگیرم ای بهار @golchine_sher
🍃🌺 در آخرین روزهای ماه شعبان 🌺🍃 میشدم ایکاش از این نفْسِ پُر زحمت رها در مسیرِ بندگی؛ مانندِ مردانِ خدا معصیت انداخت از پا حسّ و حالم را و کاش داشت دستانم شبیه قبل؛ شوقِ "ربّنا" با "إلهي لا تَرُد حاجَتي" نه... بلکه رفت ماهِ شعبانِ منِ آلوده غرقِ ادّعا بندگانِ بی ریایِ باصفایَت میشوند آن به آن پای مناجاتِ تو حوّل حالَنا من ولی عمریست در بیراهه درجا میزنم ای خدا ابلیس آورده سرم خیلی بلا مانده ام بین هراس ِ دوزخ و امّیدِ عفو میکُشد آخر مرا این وادیِ خوف و رجا قطره هایِ اشک؛ دستاویزِ بالا رفتن است شد مقرّب هر که دارد بیشتر حالِ بکا هست اوجِ حاجتم "هَب لي کمالَ الإنقطاع" جان دهم تا که در آغوش شهیدِ کربلا * آن شهیدی که به غارت رفت حتی پیکرش زیر تیر و نیزه ها؛ با ضربهٔ سنگ و عصا با غم ِ ناموس جان میداد و با دلواپسی چشم های نیمه بازش بود سمتِ خیمه ها! @golchine_sher
ﺧﺎﮐﺴﺘﺮِ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺁﺗﺶ ﻓﺮﻭﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﻧﻤﺮﻭﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺟﺰ ﺁﻓﺘﺎﺏ ﻋﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﺎﻣﺶ ﺑﻠﻨﺪ ﺑﺎﺩ ﻫﺮ ﺳﺎﯾﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺳﺮ من ﺑﻮﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺩل بسته‌ام ﺑﻪ ﻏﻢ ﮐﻪ ﺟﺰ ﺍﻭ ﻫﺮﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩﺍﻡ ﯾﺎ ﺩﯾﺮ ﺁﻣﺪه اﺳﺖ ﻭ ﯾﺎ ﺯﻭﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﻓﮑﺮ ﻋﺼﺎﯼ ﭘﯿﺮﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺵ ﺑﺎﻏﺒﺎﻥ! ﺍﯾﻦ ﮔﻞ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺗﻮ ﮐﻪ ﻓﺮﺳﻮﺩ، ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺻﺒﺮ ﭼﯿﺴﺖ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﻥﺟﮕﺮ ﺷﺪﻥ؟ ﺍﯼ ﺳﯿﺐ ﺳﺮﺥ، ﺗﺎ ﺑﺮﺳﯽ ﺭﻭﺩ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ... @golchine_sher
هدایت شده از گلچین شعر
😊اگه حوصله نداری شعرهای طولانی بخونی یکسر به کانال ما بزن 👌 🌷فقط رباعی و تک بیت حتما حالت خوب میشه یکبار امتحان کن🌷 https://eitaa.com/joinchat/769065447Cf0875d1080
ای دوست من سلام، صبحت زیبا ای معرفت و مرام، صبحت زیبا خورشید نگاه می کند با لبخند لبخند تو مستدام، صبحت زیبا @golchine_sher
محو چشمان تو هستم غرق دریا بودنت روز ها طی میشود گاهی اگر با بودنت معجزه یعنی کنار تو قدم برداشتن هر کجا هستم فقط یک لحظه آنجا بودنت عشقت از من ساخته دیوانه ای که خواستی با غزل تنهایم آری وقت تنها بودنت گاه گاهی در وجودم تا غزل گل می کند تازه می فهمم چه‌کرده حُسن زیبا بودنت با همین احساس ناب بودنت تا زنده ام فکر کن با من چه خواهد کرد حالا بودنت @golchine_sher
چند وقتیست که من بی خبر از حال تواَم مثل یک سایــه ی مشکوک به دنبال توام! خوب من ! بد به دلت راه مده چیزی نیست من همان نیمه ی آشفته ی هر سال توام! تـو اگـــر باز کنـــــی پنجره ای سمت دلت می توان گفت که من چلـچله ی لال توام! سالها گوش بـــه فــرمان نگاهت بودم چند روزیست که بازیچه ی امیال توام گله ای نیست کــــه برداری و دورم ریزی من همان میوه ی پوسیده ی اقبال توام مثل یک پوپک سرما زده از بارش برف سخت محتاج به گرمای پرو بال توام! زندگی زیر سر توست اگر لـــج نکنــــــی باز هم مال خودت باش خودم مال توام! @golchine_sher
می دانم آدم ضد ضربه نیست اما عاشق چیز دیگری ست! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سیب از طعم انار خسته ام ،سیبم کن دور از غم وغصه ها و آسیبم کن با قید دو فوریت بیا آقا جان ! در مجلس چشم خویش تصویبم کن اللهم عجل لولیک الفرج @golchine_sher
رفتیم و به آن قامت رعنا نرسیدیم ما جلوه‌پرستان به تماشا نرسیدیم چون موج سرابیم درین وادی خونخوار هر چند تپیدیم به دریا نرسیدیم از عقل بُریدن به تمنّای جنون بود از شهر گذشتیم و به صحرا نرسیدیم اعجاز لبت بود علاج دل بیمار ما دردنصیبان به مسیحا نرسیدیم انگور نشد غورهٔ ما خام‌سرشتان از تاک بُریدیم و به مینا نرسیدیم افسوس که ما در طلب گمشدهٔ خویش بسیار دویدیم و به خود وا نرسیدیم گشتیم بسی دامن صحرای جنون را یک ره به دل بادیه‌پیما نرسیدیم بستیم حزین از حرم و بتکده محمل اما به درِ کعبهٔ دل‌ها نرسیدیم @golchine_sher
به رنگ و بوی گل وابسته‌ام من به جمعِ نیسْتان پیوسته‌ام من بیا ای عشق! جانم را بسوزان که از پروانه‌ بودن خسته‌ام من! @golchine_sher
درمیان سایه ها تنهای تنها با خودش... هی قدم زد زیر باران نیمه شبها با خودش مثل طفل بی کس و کاری که بازی میکند در میان بچه های کوچه اما با خودش کنج کافه روی میزش باز فنجان ها دوتاست درد را سر میکشد هر روز اینجا با خودش هیچ کس هم صحبت تنهایی دریا نشد موج مُرد و ابر رفت و ماند دریا باخودش...!! . رفته اما خانه هر لحظه مرورش میکند برده حتی خاطر آیینه ها را با خودش!! @golchine_sher
برخاسته چون موج و تلاطم کردند جان و دل خود نثار مردم کردند از خاکستر دوباره زاییده شدند آنها که به شعله ها تبسّم کردند @golchine_sher
لحظه‌ی دیدار نزدیک است... باز من دیوانه‌ام، مستم باز می‌لرزد دلم، دستم باز گویی در جهان دیگری هستم های! دل! ای نخورده مست! لحظه‌ی دیدار نزدیک است... @golchine_sher
دل های شکسته را خریدن از تو اسرار نگفته را شنیدن از تو بر راه تو آیینه نهادن از من یک جمعه به شهر ما رسیدن از تو @golchine_sher
کسی با موجِ موهایت کنار آمد، به غیر از من؟ کسی با هستی اش پای قمار آمد، به غیر از من؟ کدامین سنگدل فکرِ شکار افتاد غیر از تو؟ کدام آهو به میدانِ شکار آمد به غیر از من؟ تمامِ شهر در جشنِ تماشای تو حاضر شد تمامِ شهر آن شب در شمار آمد به غیر از من برایت دستمالِ کاغذی بودم، ولی آیا کسی در لحظه ی بغضت به کار آمد به غیر از من؟ مرا از جمعِ خاطرخواه ها منها کن ای حوا تو را کافیست آدم، هرچه بار آمد به غیر از من... @golchine_sher
تا همیشه حافظِ خونِ شهیدان زینب است اسوه اهلِ یقین در دشتِ ایمان زینب است در دلِ دریائی اش جائی برای ترس نیست ناخدای کشتی دین وقتِ طوفان زینب است با وجود داغِ سنگین عزیزانش ، ولی در مصافِ دشمنان پیروز میدان زینب است نامِ نیکش کی رود در تیرگی های زمان ؟ تا همیشه بی گمان خورشید تابان زینب است لحظه ای تسلیم روباهانِ کج آیین نشد آری آری تا ابد چون شیر غرّان زینب است ( کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود) آنکه کارش را نپندارند آسان زینب است گر چه از سوز عطش می سوخت در دشتِ بلا نزد آن لب تشنگان چون آب حیوان زینب است همچو ( شایق) می نویسم از رشادتهای او تا قیامت جاودان محبوبِ جانان زینب است @golchine_sher