eitaa logo
گلچین شعر
14.4هزار دنبال‌کننده
835 عکس
285 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
عطر اشک و دعا خداحافظ ماه خوب خدا خداحافظ دست خالی مباد برگردد می رود این گدا خداحافظ سفره را بسته ای و باز شده راه افسوس با خداحافظ روزها! جزء ها! تلاوت ها! سوره ها! آیه ها! خداحافظ در شب عید غصه باید خورد جای افطار با خداحافظ می رود محو می شود رمضان می رسد این ندا: خداحافظ ای دعای خوش ابوحمزه در سحرهای ما خداحافظ به صفای تو تازه دل بستیم می روی بی وفا خداحافظ فرصتی نیست این شب آخر ربنا الغفرلنا خداحافظ @golchine_sher
عاشق شدن یعنی شروع فصل ویرانی اصلا تو چیزی از نگاه سرد می دانی؟ گاهی به جرم چیدن لبخند ممنوعه در شعر هایت میشوی یک عمر زندانی زیباترین بیت غزل هایت که شد هر شب از ترس تنهایی خود مرثیه می خـوانی با قصد قربت دور چشم یار می گردی در هر طوافی میکنی احساس، قربانی کم کم تمام فکر و ذکرت میشود دلبر حس میکنی حتی درون خویش مهمانی عاشق شدن لرزیدن و دلواپسی دارد مثل کبوتر در هوای سرد و بارانی @golchine_sher
مرگم فرا رسیده و باید بایستم محکوم به اطاعتِ فرمانِ "ایستم" من یک گناهکارِ زمینگیرم ای خدا من جز شکست خوردهٔ بیچاره کیستم؟! حالا که غیرِ زحمتِ دائم نداشتم راضی به رحمتی که مدام است؛ نیستم گفتند میرسد دم ِ جان دادنم علی(ع) عمری فقط به شوقِ همین لحظه زیستم در فکرِ کفْنِ و دفنِ خودم بارها غروب کنج حرم نشستم و نم نم گریستم حالا که آخرِ همهٔ گریه ها؛ خوشی ست غیر از امیدواری و جز عشق؛ چیستم؟! در قید و بندِ بندِ کفن نیست پیکرم چونکه علی(ع) رسیده و باید بایستم! @golchine_sher
گفتم كه با فراق مدارا كنم، نشد يک روز را بدون تو فردا كنم، نشد.. در شعر شاعران همه گشتم كه مصرعى در شأن چشم هاى تو پيدا كنم، نشد.. گفتند عاشق كه شدى؟ گريه ام گرفت ميخواستم بخندم و حاشا كنم، نشد.. بيزارم از رقيب كه تا آمدم تو را |ز دور چند لحظه تماشا كنم، نشد.. شاعر شدم كه با قلم ساحرانه ام در قاب شعر، عشق تو را جا كنم، نشد.. @golchine_sher
ما همه‌چیز را با خیال‌مان می‌سازیم تا هست نمی‌بینیمش وقتی از دست رفت، خاطره‌اش را ستاره باران می‌کنیم... @golchine_sher
افسوس که ایام شریف رمضان رفت سی عید به یک مرتبه از دست جهان رفت افسوس که سی پاره این ماه مبارک از دست به یکبار چو اوراق خزان رفت ماه رمضان حافظ این گَله بُد از گرگ فریاد که زود از سر این گله، شبان رفت شد زیر و زبر چون صف مژگان، صف طاعت شیرازه‌ی جمعیت بیداردلان رفت بی‌قدری ما چون نشود فاش به عالم؟ ماهی که شب قدر در او بود نهان، رفت برخاست تمیز از بشر و سایر حیوان آن‌روز که این ماه مبارک ز میان رفت تا آتش جوع رمضان چهره برافروخت از نامه‌ی اعمال، سیاهی چو دخان رفت با قامت چون تیر درین معرکه آمد از بار گنه با قد مانند کمان رفت برداشت ز دوش همه‌کس بار گنه را چون باد، سبک آمد و چون کوه، گران رفت چون اشک غیوران به سراپرده‌ی مژگان دیر آمد و زود از نظر آن جان جهان رفت از رفتن یوسف نرود بر دل یعقوب آن‌ها که به صائب ز وداع رمضان رفت @golchine_sher
مو از تو، بافتن با من خنده از تو، جان دادن از من تکیه دادن از تو، شانه شدن هم با من یك تو از تو، مجنون شدن با من... @golchine_sher
نشسته‌ای لب بامی و پَر نمی‌گیری سراغی از من آسیمه‌سر نمی‌گیری چقدر روز و شبم بگذرد به بی‌خبری چه کرده‌ام که تو از من خبر نمی‌گیری پِی سرابِ تو از پا درآمدم، ای عشق تو دست تشنه‌لبان را مگر نمی‌گیری درخت پیرم و باید به خاک تن بدهم چرا به دست جوانت تبر نمی‌گیری به فرض اینکه بخواهی به آتشم بکشی جرقه‌ای و از این بیشتر نمی‌گیری @golchine_sher
وقتی از گوشه پذیرایی جابجا می کنی بخاری را می نشینم کنار پنجره تا حس کنم موسم بهاری را با کمی جابجایی و تغییر، ماه اسفند رفته از خانه یادمان داده است فروردین،فوت و فن های خانه داری را خانه ما نه مردسالاری ست،نه زن زورگو به خود دیده ست عشق ما را صبور بار آورد، خسته کردیم بردباری را زندگی هم اگر به ما لج کرد،تو به روی خودت نیاوردی من که هر وقت ناامید شدم، در تو دیدم امیدواری را بین مان روزمرگی ها را عشق تقسیم کرده است انگار گاه من قسط وام های تو را... گاه هم تو تميزکاری را... گاه من هم صدای ایرج را روز و شب گوش کرده ام با تو گاه تو می نشینی و با من آلبوم های افتخاری را... می رسی تو به کارهای خودت، می رسم من به خانه و به خودم سال نو را به من بده تحویل، جایش این شعر یادگاری را @golchine_sher
لب‌های تو پیمانه بودن را هوس کردند چشمان من میخانه بودن را هوس کردند یک شب که مویت باد را با خود تکان می‌داد کاشانه‌ها ویرانه بودن را هوس کردند رد می‌شدی از فرش ابریشم که گنجشکان مستاجر پروانه بودن را هوس کردند دل برده بودی از همه در قلب تاکستان انگورها بی‌دانه بودن را هوس کردند ماهیت دنیا عوض شد با تو ماهی‌ها بر خاک، دور از خانه بودن را هوس کردند آیینه‌ها ماندند ثابت روی تصویرت با دیگران بیگانه بودن را هوس کردند جز پیرهن‌هایت نماند و دست‌های من در پوشش مردانه بودن را هوس کردند @golchine_sher
هدایت شده از رباعی_تک بیت
از دست دلم کلافه ام تا رفتی مهمان غریب کافه ام تا رفتی مرگ‌است که با گریه ی من می خندد در وقت بد اضافه ام تا رفتی @robaiiyat_takbait
هدایت شده از گلچین شعر
اعضای محترم کانال که اشعار کانال رو بدون نام میفرستند تو گروه ها و کانالها حتما نام شاعر رو هم بنویسند بدون نام شاعر ما راضی به کپی کردن نیستیم و اشکال شرعی دارد 🌷🌷 @golchine_sher @robaiiyat_takbait