کی گفته خانه بی تو غرقِ خاک خواهد شد
حتی نباشی بودنت ادراک خواهد شد
گریه نکن آیینهام را لک نیندازی
از چشمهایت سرمههایت پاک خواهد شد
در موی و روی و بوی تو مشروب خواهم دید
در چشمهای من تمامت تاک خواهد شد
عاشق که باشی سخت میترسی ولی خوب است
از ترسها کمکم دلت بیباک خواهد شد
عاشق که باشی شعر میآید تو را هر روز
شاعر که باشی عشق وحشتناک خواهد شد
جز من کسی چشم خمارت را نبیند کاش
یک شهر با تو عاشق تریاک خواهد شد.
#میثم_رنجبر
@golchine_sher
از مهر خود و کین تو در تابم من
در چشم تو گوئی به میان آبم من
یا من گنهی کردم و در خشمی تو
یا تو دگری داری و در خوابم من
#مهستی_گنجوی
@golchine_sher
قدم بزن همهی شهر را به پای خودت
وَ گریه کن وسط کافهها برای خودت
تو خود علاجِ غم و درد بیشمار خودی
برو طبیب خودت باش و مبتلای خودت
شبیه نوح، اگر هیچکس به دین تو نیست
تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت
دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست
بزن اگر که زدی تکیه بر عصای خودت
بگرد و صورت خود را دوباره پیدا کن
تویی که گم شدهای بین عکسهای خودت...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
پنهان و آشکار به یادت گریستم
چون ابر نوبهار به یادت گریستم
دلسنگ و پر غرور از این عشق رد شدی
دلتنگ و بی قرار به یادت گریستم
تو مثل رود راهی دریا شدن شدی
من مثل آبشار به یادت گریستم
روزی هزار بار تو را یاد کردم و...
روزی هزار بار به یادت گریستم
مانند جاده ای که به پایان نمی رسد
عمری در انتظار به یادت گریستم
دیدم که در قفس دو قناری چه دلخوش اند
بی هیچ اختیار به یادت گریستم
#مجید_ترکابادی
@golchine_sher
تَه مانده ی بغضِ غریبِ فصلِ پاییزم!
آنقدر سنگینم که در آذر نمیگنجم...
#مریم_ناظمی
@golchine_sher
زمین عروس شد و آسمان به حرف آمد
چه شادباشی ازین خوبتر که برف آمد؟
#علیرضا_بدیع
@golchine_sher
صد شهر دوری از دلم دیوار لازم نیست
یک بار گفتی میروم تکرار لازم نیست
وقتی دلت با من نباشد بودنت درد است
هر بار می گفتم بمان این بار لازم نیست
چیزی نگو تا بیش از این ها نشکنم دیگر
بی حرف بگذر بی وفا اقرار لازم نیست
حالا که آغوشم فقط در حکم زندان است
آزاد هستی بعد از این اجبار لازم نیست
با چشم هایی خیس راهی کردمت اما...
وقتی نمی خواهی مرا اصرار لازم نیست
پنهان نکن لبخند خود را موقع رفتن
عاشق نبودی بی گمان انکار لازم نیست
بگذار خوش باشد دلم با زخم تنهایی
بعد از تو میمیرد ولی تیمار لازم نیست
هرچند نزدیکی به من مانند پیراهن
صد شهر دوری از دلم دیوار لازم نیست..
#طاهره_اباذری_هریس
@golchine_sher
قـربـان صـداقت و صفـای خـودمـان
مـاییم و دل پـاک و خدای خـودمـان
در شهر شما نمیتوان عاشق شد
بــایـد بـــرویــم روستـای خــودمـان
#جلیل صفر بیگی
@golchine_sher
من میزبان درد و غم و رنج و حسرتم
ای آرزوی گمشده مهمان کیستی..؟
#عماد_خراسانى
@golchine_sher
با رفتنت زمانه که نامرد می شود
سهم من از غم تو فقط درد می شود
وقتی که دور هستم از آغوش گرم تو
باران که میزند همه جا سرد می شود
پاییز فصل های مرا در بغل گرفت
قلبم ز داغ فاصله شب گرد می شود
قانون نانوشته معشوق و دوری است
دنیا به میل آنکه جفا کرد می شود...
#محمد_مهدی_سفیدگر
@golchine_sher
سِپُرده ام به خدا
هرچه کرده ای با من
خطاست دست کسی
جُز خدا سِپُردَنِ تو...
#حسین_زحمتکش
@golchine_sher
پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت
شب مانده بود و جرئت فردا شدن نداشت
بسیار بود رود در آن برزخ کبود
اما دریغ، زَهرۀ دریا شدن نداشت
در آن کویر سوخته، آن خاک بیبهار
حتی علف اجازۀ زیبا شدن نداشت
گم بود در عمیقِ زمین شانۀ بهار
بیتو ولی زمینۀ پیدا شدن نداشت
دلها اگرچه صاف، ولی از هراسِ سنگ
آیینه بود و میل تماشا شدن نداشت
چون عقدهای به بغض فرو بود حرف عشق
این عقده تا همیشه سرِ وا شدن نداشت
#سلمان_هراتی
@golchine_sher
تویی که در دل من ردّ پا گذاشتهای
مرا به دستِ کدام آشنا گذاشتهای؟
شبیه آن چمدانم که غرقِ دلتنگیاست
تـو باز کـولـهٔ غم را بـنا گذاشتهای؟
کنار این همه شبهای بی فروغ ببین
که قلب نازک من را کجا گذاشتهای
هنوز برقِ نگاهت درونِ چشمم هست
نگاه کن که چه ردّی به جا گذاشتهای!
اگر چه رفتهای اما هنوز منتظرم
بیا که دستِ مرا در حنا گذاشتهای!
#صفيه_قومنجانی
@golchine_sher
ای دل تو ز هیچ خلق، یاری مطلب
وز شاخ برهنه، سایه داری مطلب
عزت ز قناعت است و خواری ز طمع
با عزت خود بساز و خواری مطلب!
#باباافضل کاشانی
@golchine_sher
کار ما نیست
شناسایی رازِ گل سرخ ،
کار ما شاید این است
که در افسون گلِ سرخ
شناور باشیم...
#سهراب سپهری
@golchine_sher
دوباره حرف تو شد شعر ناب از آب در آمد
که جز تو هر چه سرودم خراب از آب در آمد
میان خیل دعاها دعای هجر تو خواندم
چرا درست همین مستجاب از آب در آمد..
مرا فراق چشاندی ، بگو چگونه خدایی
که اجر اهل بهشتت عذاب از آب در آمد!
جهان حباب بزرگی ست عاشقانه از آن دم
که بوسه بین دو ماهی حباب از آب در آمد
نشسته بود خدا مو به مو ترا می بافت
که زلف هات پر از پیچ و تاب از آب در آمد...
#مهدی_استخر
@golchine_sher
کنون که با دل پر خون تو را به غیر سپردم
برو که خیر نبینی من از تو خیر ندیدم
#سید_فخرالدین_طلوعی
@golchine_sher
من با تو چقدر ساده رفتم بر باد
تو نام مرا چه زود بردی از یاد
من حبه ی قند کوچکی بودم که
از دست تو در پیاله ی چای افتاد
#جلیل صفربیگی
@golchine_sher
یک نقطه بیش، فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند!
#فاضل نظری
@golchine_sher
بعدِ تو منظره ی کوچه ی مان، فرق نکرد
پنجره، چهره ی من، سوزِ اذان، فرق نکرد
سرِ هر پیچ که عمداً به تو برمی خوردم
سرخیِِ صورت من از هیجان، فرق نکرد
بعدِ تو مادرم از عشق مرا می ترساند
حسِّ من زیر قدم های زمان فرق نکرد
بی تو در گیرِ خیالاتِ پُر از درد شدم
روی بوم غزلم، رنگِ خزان فرق نکرد
روز وُ شب، خوانده شدی در دلِ هر تصنیفی
بعد تو سوزِ قمر، لحنِ بنان، فرق نکرد
مردی از جنس تو در قصه ی من مانده هنوز
سال ها رفت؛ ولی مردِ جوان، فرق نکرد
هر چه می خواستم از شب به حقیقت پیوست
روز شد، چهره ی بی رحمِ جهان، فرق نکرد
#صنم میرزازاده نافع
@golchine_sher
عشق بعضی وقتها از درد دوری بهتر است
بیقرارم کرده و گفته صبوری بهتر است
توی قرآن خواندهام، یعقوب یادم داده است:
دلبرت وقتی کنارت نیست کوری بهتر است
نامههایم چشمهایت را اذیت میکند
درد دل کردن برای تو حضوری بهتر است
چای دم کن، خستهام از تلخی نسکافهها
چای با عطر هل و گلهای قوری بهتر است
من سرم بر شانهات؟ یا تو سرت بر شانهام؟
فکر کن خانم اگر باشم چه جوری بهتر است؟
#حامد_عسکری
@golchine_sher
تا کی تحمل غم و تا کی خدا خدا
دیگر ز یاد برده گمانم مرا خدا
در سنگسار، آینه ای را که می برند
شاید شکسته خواسته از ابتدا خدا
اکنون که من به فکر رسیدن به ساحلم
در فکر غرق کردن کشتی است ناخدا
امکان رستگاری من گر نبوده است
بیهوده آزموده مرا بارها خدا
با نیت بهشت اگرم آفریده است
می رانَدَم به سوی جهنم چرا خدا...
ای دل، خلاف هروله ی حاجیان مرو
کافی است هر چه عقل در افتاد با خدا
بگذار بی مجادله از نیل بگذریم
تا از عصا نساخته است اژدها خدا
#فاضل_نظری
@golchine_sher
نه شرم و حیا، نه عار داریم از تو
اما گله بی شمار داریم از تو
ما منتظر تو نیستیم آقا جان
تنها همه انتظار داریم از تو
#جلیل صفر بیگی
@golchine_sher