eitaa logo
گلچین شعر
15.2هزار دنبال‌کننده
953 عکس
322 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
چشم هایم را پر از خورشید و گندم می کنم با کبوترها دلم را نذر مردم می کنم مثل آهو در کمند موی تو افتاده ام اینکه در دام تواَم شادم تبسم می کنم ‌ خط به خط می نوشم از تلواسه ی انگورها مستی ام را لب به لب تا خط هشتم می کنم باز هم سر میروم از کاسه ی آیینه ها تا خلیج آبی چشمت تلاطم می کنم وامدار صد سلامم لب به لب دلتنگیم گاه هم یاد از هوای ابری قم می کنم ازدحام چشمهای خیس و امواج دعا من خودم را لابلای اشکها گم می کنم از زبان الکن من با کبوترها مگو آهوانه التماسم را تکلم می کنم @golchine_sher
با من برنو به دوش یاغیِ مشروطه خواه عشق کاری کرده که تبریز می سوزد در آه بعدها تاریخ می گوید که چشمانت چه کرد؟ با من تنها تر از ستارخان بی سپاه  موی من مانند یال اسب مغرورم سپید روزگار من شبیه کتری چوپان سیاه  هرکسی بعد از تو من را دید گفت از رعد و برق کنده ی پیر بلوطی سوخت نه یک مشت کاه کاروانی رد نشد تا یوسفی پیدا شود یک نفر باید زلیخا را بیاندازد به چاه آدمیزادست و عشق و دل به هر کاری زدن آدم ست و سیب خوردن آدم  ست و اشتباه سوختم دیدم قدیمی ها چه زیبا گفته اند "دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه"   @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم منظره را زرد و خیالی کرده هم پنجره را ز غصه خالی کرده خورشید طلایی قشنگ آمده و دنیای مرا دوباره عالی کرده @golchine_sher
یا فاطمه س در شفاعت برتری دارد به هر پیغمبری بر تمام اولیا دارد مقام مادری کوثر است و چشمه جوشان پاک زمزم است عصمت داور تجلی صفات اعظم است سوره قدر است عالم بسته بر تقدیر او شیعیان روز قیامت بنده ی تدبیر او فاطمه جان پیمبر نور چشمان علی ست روشنای کهکشان و بر دو عالم منجلی ست ذکر تسبیح الهی زینت سجاده اش سایبان شیعیان چادر سیاه ساده اش فاطمه را فاطمه تنها نمی باید نوشت فاطمه نور است، دل را می برد سمت بهشت مهربانویی که با مهرش دل خاتم ربود غیر زهرا هیچ بانویی که انسیه نبود تا خدا مهر علی را بر دل زهرا سرشت علت خلق علی را حضرت زهرا نوشت او قرار بی قراری های مولا می‌‌شود با نفس های نجیبش چون مسیحا می‌‌شود آتش و پروانه و چادر نماز خاکی اش هیچ کس آگه نشد از مرقد افلاکی اش مرقدش «بانو» ! اگر پنهان شده از چشم‌ها نیست غم زیرا که می‌باشد نهان در قلب ما @golchine_sher
زیباییِ شکفته به گلدانِ کوچکم! عشقی بزرگ، جا شده در جان کوچکم! دست تو اینقدَر که صمیمانه است، نیست پس کوچه های تنگ دهستان کوچکم هر لحظه می فشارمش از ترس گم شدن پول مچاله یی ست به دستان کوچکم بگذار تا که حس کنمت، چتر را ببند! من اشتیاقِ قطره ی باران کوچکم از خیر بام بیش گذشتم تن تو بس! من قانعم به برف زمستان کوچکم پیغمبرم؛ رسالت من عاشقانه هاست ایمان بیاورید به دیوان کوچکم ! مادر دوباره گفت: به اسمت شبیه باش! عاشق نشو، بزرگ‌شو فرزانه_ کوچکم! @golchine_sher
در شنبه ترین روزِ جهان از تو سرودم تا جُمعه ترین ثانیه همراه تو بودم یک هفته پر از هلهله ی نام تو گشتم یک هفته پراز وسوسه گردید وجودم گرچه دل تو سختتر از سخت ترین بود راهی به دماوندترین کوه گشودم ! از پنجره ی اشک به قلبِ تو رسیدم آیینه تَرَک خورد به هنگام ِ ورودم ! با آنکه قناری تر از آواز، تو بودی من غیرِ سکوت از لبِ لَعلت نشنودم نام از تو نبردم نکند شهر بداند از بس که من از بُردنِ نام تو حسودم! رودی شده ام وازَده در معرضِ توفان از زلزله ی آبیِ این عشق، کبودم ! تو شعرترین شعرترین شعرِ جهانی من شاعرِ گُنگی که فقط از تو سرودم! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تحمل می‌کنم اندوه دنیایی خیالی را تماشا می‌کنم نیم پر لیوان خالی را چرا عاشق شدم؟ از خویشتن هر روز می‌پرسم مدام این جمله‌ی بی‌معنیِ تلخِ سوالی را دلیل کشف و شوق و ذوق و احساس و جنون در من تو در من ساختی تشخیص و تلمیح و توالی را تو از یک تکه سنگ سخت شاعر ساختی و‌‌ من نشستم شعر کردم واژه های لاابالی را تو بودی اوج مفهوم رسیدن در درون من که من در حسرتت طی کرده بودم نونهالی را از اینجا رد شدی حتما، اگر من اینچین مستم اگر بو می‌کشم رد تو بر گل‌های قالی را… @golchine_sher
آیینه همیشه محو آیین تو بود مشتاق دو چشمان غزل چین تو بود سرسبز اگر چه مانده اسلام علی مدیون جهاد سرخ تبیین تو بود فاطمیه تسلیت باد @robaiiyat_takbait
باران شدم به دشت و بیابان گریستم با قلب داغدار، فراوان گریستم.. دورم شلوغ نیست، خودم هستم و خودم.. همپای سنگ فرش خیابان گریستم شیرینی ام به نفع دغل دوستان شد و با ضربه های سهویِ خرسان گریستم.. یاری نداشتم که به حالم نظر کند تنها میانِ جمع، پریشان گریستم رفتم به شهر عشق به امّید زندگی بر خاک شهر مرده ی آنان گریستم با باد بیقرار به بستان وزیدم و با مویه های غنچه ی لرزان گریستم.. با گریه ها و آه فراوان غزل شدم بر بیت بیت خویش، کماکان گریستم.. @golchine_sher
از اینکه دلت در گروِ ماست بگو مهدِ هنر و تمدن اینجاست بگو آزادی در بیانِ ما یعنی که از خوبیِ ما هرچه دلت خواست بگو ☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆ *فیلم سینمایی «احمد» که روایتی از شهید احمد کاظمی در زلزلۀ بم است به بخش مسابقۀ جشنواره بین‌المللی فیلم مسلمانان کانادا راه یافته بود اما درپی مخالفت و فشار نمایندۀ پارلمان کانادا از این جشنواره حذف شد.* @golchine_sher