eitaa logo
گلچین شعر
14.7هزار دنبال‌کننده
918 عکس
311 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
انـگـــار گــل ســفـیـد مـــریــم گـم شـد یـا خـــاتــم بـی بـدیــل خـاتـم گـم شـد یک فاطمه بود و یک علی، فاطمه رفت یـک مـصـرع شــاه بـیت عـالم گـم شـد @golchine_sher
گیسوی تو قصه‌ای پر از تعلیق است جمعی است که حاصلش فقط تفریق است موهات چلیپایی و ابرو کوفی خط لب تو چقدر نستعلیق است @golchine_sher
قلبی که درآن عشق کسی خانه ندارد دنبال دلیل است برای نتپیدن... @golchine_sher
کمر خم کرد هرکس بُرد بار عشق را بر دوش "جوان" شد پیر، "گل" شد سربه‌زانو، "بید" شد مجنون ... @golchine_sher
یکنفر که دلش از بغض علی میجوشید ضربه‌ای زد به در خانه و در را انداخت آتشی را به در خانه ی آب آورد و بین دیوار و در سوخته دعوا انداخت ضربه‌ی پای در و بی ادبی‌های غلاف بازویت را دو سه ماهی ز تقلّا انداخت گره انداخت به کار همه دنیا؛ آن‌که ریسمان گردن مولای دو دنیا انداخت در قیامت جلوی چشم همه می‌اُفتد آنکه در کوچه تورا بین تماشا انداخت @golchine_sher
ای زندگی بردار دست از امتحانم چیزی نه می‌دانم نه می‌خواهم بدانم دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر از آسمان دلخوش به یک رنگین‌کمانم کوتاهی عمر گل از بالانشینی‌ست اکنون که می‌بینند خوارم، در امانم دلبستۀ افلاکم و پابستۀ خاک فواره‌ای بین زمین و آسمانم آن روز اگر خود بال خود را می‌شکستم اکنون نمی‌گفتم بمانم یا نمانم؟! قفل قفس باز و قناری‌ها هراسان دل کندن آسان نیست! آیا می‌توانم؟! @golchine_sher
نترسم که با دیگری خو کنی تو با من چه کردی که با او کنی... @golchine_sher
نشد یک لحظه از یادت جدا دل زهی دل، آفرین دل، مرحبا دل ز دستش یک دم آسایش ندارم نمیدانم چه باید کرد با دل هزاران بار منعش کردم از عشق مگر برگشت از راه خطا دل! به چشمانت مرا دل مبتلا کرد فلاکت دل، مصیبت دل، بلا دل از این دل داد من بستان خدایا زدستش تا به کی گویم خدا دل @golchine_sher
اشک در چشمهای رود افتاد،آه از سینه ها فرود افتاد اینکه بانوی آب و آیینه ،بینِ دیوار و در کبود افتاد غم ِاز دست دادن طفل و،غمِ سنگینی نبودِ پدر آه از غربتی که فاطمه دید، آه از چشمهای خیره به در میخ ها شاهدند بانو جان، در و دیوار راوی دردند گریه دارد صبوریت خاتون ،این جماعت عجیب نامردند روی دستانِ ماه می‌بردند ،مادری را که زود پر پر شد عطرِ ریحانة النبی پیچید، داغِ او در گلوی حیدر شد مادری را که دخت ِخاتم بود ،بوسه بر دست و پای او کم بود مادری را که کوثرش خواندند،سَرورِ بانوانِ عالم بود فاطمیه دو بار احیا شد،تکیه و روضه را علم کردند عده ای هم کنار هیئت ها،نذر دادند و چای دم کردند مرقدش تا همیشه مخفی ماند، چشم یک عالم از فراقش تر کاش در کوچه دستِ نامحرم چادرش را نمی‌کشید از سر @golchine_sher
دیده از اشک و لب از آه و دل از داغ پُرست عشق در هر گذری رنگ دگر می‌ریزد... @golchine_sher
هنوز کوچه به کوچه حکایت از مردی‌ست که دستِ بسته‌یِ او عاشقانه می‌لرزید‌.‌.. @golchine_sher
در گـوشـهٔ یک اتاق منبر دارم تصـویـر به آتـش‌زدنِ در دارم هر سال به‌یاد فاطمه در خانه مرثیهٔ جمع و جـور مادر دارم @golchine_sher