eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
705 عکس
254 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
همواره در صعود نیست رسیدن به اوج ها یوسف(ع) به قعر چاه که افتاد عزیز شد! @golchine_sher
شوره زاریست دلم ،دشت غزل خیز که نیست بی حضورت غزلم شعر دل انگیز که نیست شده دنیا قفسم می گذرد عمر ولی زندگی کنج قفس خاطره آمیز که نیست شهریاری دگرم هر غزلش شرح من است حال من خوشتر از آن شاعر تبریز که نیست یا هم آغوش گلی یا تنت از جنس گل است مثل عطر خوش تو (بوی دلاویز) که نیست بیقرار تو ام و بی خبر از حال منی مثل پیمانه ی من صبر تو لبریز که نیست کرده خون چشم تو هر بار دلم را بس نیست؟ خم ابروست بر آن خنجر چنگیز که نیست @golchine_sher
دنیا بدون نام تو حتما غزل نداشت تلخی محض بود و کمی هم عسل نداشت شاید زبان عشقِ زمین بی کلام تو جز واژه های بی هنرِ مبتذل نداشت بی ناز چشم های تو دنیای عاشقی راهی به آفرینش ضرب المثل نداشت قلبم ربات گونه در این سینه می تپید در تست های عاشقی عکس العمل نداشت لرزیده بارها دلم از خنده های تو قبلاً گمان کنم که جهانم گسل نداشت قبل از حضور روی تو در باغ روزگار گل در میان آدمیان یک بدل نداشت @golchine_sher
ما گدای فاطمه هستیم عزت را ببین فاطمه دار و ندار ماست ثروت را ببین تا ابد شکر خدا ، شکر خدا ، شکر خدا مادری چون مجتبی گشتیم، نعمت را ببین حضرت زهرا اجازه بر من آلوده داد تا زنم او را صدا مادر ، کرامت را ببین عالم و آدم تماما دست بوس مصطفاست مصطفی شد دست بوس او ، فضیلت را ببین وقت یا رب یا ربش ، ربش ندا می داد که آی جبرائیل، جبرائیل عبادت را ببین گفته بسم الله الرحمن الرحیم و یک تنه با چهل تن او در افتاده ، شجاعت را ببین راه داده قاتلش را به گل روی علی بر امیرالمومنین ، اوج ارادت را ببین کرد با دست شکسته ، لحظه های آخرش بر گنهکاران دعا ، بانوی امت را ببین @golchine_sher
باورم نمیشود، کی کسی شنیده است زیر خاک گم شوند قله های استوار؟ @golchine_sher
دیدم وسط باغچه پرپر شدنت را پامال لگدهای مکرر شدنت را بین در و دیوار گلاب از تو گرفتند زهرا ، همه دیدند معطر شدنت را با کشتن یک سوم سادات ، گرفتند از چهره ی تو لذت مادر شدنت را یا مُنْهَدَةَ الرُکْنْ من از فضّه شنیدم تنها ، سپر غربت حیدر شدنت را یا ناحِلَةَ الْجِسْم چه آمد به سر تو؟ آهسته بخوان روضه ی لاغر شدنت را زهرای رشیده به چه تشبیه کنم من با پیکر یک طفل برابر شدنت را؟ یا باکِیَةَ الْعَیْن ز چشمان تو دیدم چون آینه ای تار و مکدر شدنت را دستار به سر بسته ای و بین نمازت زهرا همه دیدیم پیمبر شدنت را من حاجت خود گفته ام و هیچ نگفتی! وقتی دل من خواسته بهتر شدنت را ای چشم صبوری نکن و فکر شفا باش تقدیم به پهلوش کن این تر شدنت را @golchine_sher
پاییز گذشت، هوی و هیسش مانده در شهر فقط چرک‌نویسش مانده بر دامن بازارچه بعد از باران یک پیرزن و بساط خیسش مانده @golchine_sher
میریخت پشت ِپنجره باران شدیدتر باید که شعر ِتازه بگویم جدیدتر هم وزنِ چشمهای تو طوفان به پا کنم تا شب به پای ِماه ِتو گردد سپیدتر دیوارهای شهر تو را جـــار میزنند “قــــفلِ تمام پنجره ها تر کلید تر” این روزها که حال دلم زار میزند نزدیک میشوم و تو هی ناپدیدتر باران ِچشمهای مرا سرسری نگیر از من کجاست چشم و دلی پر امیدتر!؟ احساس میکنم به هوای تو شاعرم نبض قلم به خاطر تو میچکید تر تنها نشسته ام به تماشای چشمهات بر من ببار حضرت باران شدیدتر…! @golchine_sher
ای بوسه ات شراب و، از هر شراب خوش تر ساقی اگر تو باشی ، حالم خراب خوش تر ِ بی تو چه زندگانی ؟ گر خود همه جوانی ای با تو پیر گشتن ، از هر شباب خوش تر جز طرح چشم مستت، بر صفحه ی امیدم خطی اگر کشیدم ، نقش بر آب خوش تر خورشید گو نخندد ، صبحی تتق نبندد ای برق خنده هایت ، از آفتاب خوش تر هر فصل از آن جهانی است، هر برگ داستانی ای دفتر تن تو ، از هر کتاب خوش تر چون پرسم از پناهی ، پشتی و تکیه گاهی آغوش مهربانت ، از هر جواب خوش تر خامش نشسته شعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت ، از شعر ناب خوش تر @golchine_sher
آدم از عشق چه میخواهد به جز قلبی که برایش بتپد به جز نگاهی که نگاهش را بفهمد و زبانی که از دوست داشتن برایش بگوید … آدم از عشق چه میخواهد به جز حواسی که برای او باشد دلی که تنگش شود و آغوشی که آرامش کند … آدم از عشق چه میخواهد به جز یک نفر که با تمام وجودش نگذارد نگذارد … از تنهایی بمیرد… @golchine_sher
خُرم آن کس که در این محنت‌گاه خاطری را سبب تسکین است @golchine_sher
عمریست که رازم به سینه نهفته نگفته حالم، دردی‌ست که بی‌همرهی‌اش چشم نخفته از بس... که نگفتم و بغضش بِفشُردم به گلو دل نیز... فرو خورده غم و سِرَّش به زبان نگفته از دل عجبم!!؟ در قصه‌ی لالایی خویش انگار... که هر ناخوش و خوش از یاد برده...!! @golchine_sher
دلم‌ را‌ بردی‌ و‌ جرم‌ است‌ غصب‌ مال‌ غیر‌ اما یقین‌ دارم‌ نمی‌دانی‌ که‌ ردّ‌مال‌ یعنی‌ چه؟ @golchine_sher
از بس که خلق پشت نقاب ایستاده‌اند باور نمی‌کنند منِ بی نقاب را... @golchine_sher
این اشکِ چشمِ مرثیه‌ بارانِ ابرهاست باران، چکیده‌ی غم پنهان ابرهاست این ناگهان شکستن بغض گلوی رعد برقی از آتشی است که در جان ابرهاست بر تنگدل تمام جهان تنگ می‌ شود سرتاسر آسمان، همه زندان ابرهاست هرکه آسمان‌ تر است، غمش بی‌ کران‌ تر است دریا، گواه اشک فراوان ابرهاست ای زیستن! مساوی خود را گریستن این اشک‌ ها به پای تو تاوان ابرهاست درد آن زمان که هستی بر باد رفته است جز گریه چیست آنچه که درمان ابرهاست؟ گاهی سیاه و غمزده، گاهی سپید و شاد حالم شبیه حال پریشان ابرهاست این خود شروعِ راهِ به دریا رسیدن است باران گمان مدار که پایان ابرهاست… @golchine_sher
هرچه با تنهایی من آشنا تر می شوی دیرتر سر میزنی و بی وفا تر می شوی هرچه از این روزهای آشنایی بگذرد من پریشان تر، تو هم بی اعتناتر می شوی من که خرد و خاکشیرم! این تویی که هر بهار سبزتر می بالی و بالا بلاتر می شوی مثل بیدی زلف ها را ریختی بر شانه ها گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می شوی عشق قلیانی ست با طعم خوش نعنا دوسیب می کشی آزاد باشی، مبتلاتر می شوی یا سراغ من می آیی چتر و بارانی بیار یا به دیدار من ابری نیا... تر میشوی @golchine_sher
جوانی رفت و در آغوش تو من تازه فهمیدم چه میگویند وقتی میکنند از زندگی صحبت @golchine_sher
گاهی ز غم رهایم و گاهی به غم اسیر! دنیا مرا به شیوه‌ ی خود مرد می‌کند... @golchine_sher
عشقِ ما را همه با سنگ هوس سنجیدند بگذریم از همه، ای دوست! خدا آگاه است... @golchine_sher
خودمانیم رفیقان، به کسی بر نخورَد هر هوس را به غلط عشق حسابش کردیم @golchine_sher
تو ماهِ بلند آرزوهای منی سر خطِّ تمام جستجوهای منی از باد ندارم گِله ای ای جانم تو علّت پیچ و تاب موهای منی @golchine_sher
منکه بی بال و پَرم ، بال و پرم بال تو بود خواب دلواپسی ام ، زاده افعال تو بود با تو پرواز دگر دارم و آهنگ دگر رفتنت سهم دل و ، بی خودی ام مال تو بود لحظه ای باور من ، شرجیِ دستان تو داشت شک و تردید من از ، خستگیِ حال تو بود منکه بی خود شده ای ، گم شده از نام توام شرط پیدا شدنم ، در گرو فال تو بود با وجودی که من از ، دست تو سهمم همه هیچ طفلکی این دلِ من ، ناخوشِ احوال تو بود در هجومی پُرِ از ، لالیِ دستان کبود میوه نارس ما هم ، سخن کال تو بود باورم شد که لبت ، میوه ممنوعه نبود حیف از این باور باطل ، که از اغفال تو بود باز اگر مشکل تو ، مشکل سرمشق من است اشتباه من از آن ، درس پُر اشکال تو بود مَنعم از درد مکن ، مُدعی ات شعر من است خوب من بد شدنت ، بازی امسال تو بود @golchine_sher
گمنام آمد رسمِ او چون نور پیدا مولایِ گمنامانِ عالم کیست؟ زهرا(س) @golchine_sher
صبح آمده باغ ِآرزو واشده است در شهر بساطِ عشق بر پا شده است امروز لباسِ بهتری بر تن کن دیروز دوباره رفت و فردا شده است @golchine_sher
در کوچه ی شعر تو همیشه خبری هست عشقی ، سفری، دردِ دلی ، چشم تری هست در شعر تو وقتی پدری باز نگردد ، در بردن میراث تفنگش ، پسری هست گفتی : جگر شیر ندارید ، نیایید گفتی : که در این راه ، همیشه خطریهست اینجا وسط دلهره‌ها گم شده پرواز ای هدهد آرام ! بگو بال و پری هست ؟ شاعر ! چقدَر خانه‌ی تو پنجره دارد خوب است تو هستیّ و در این کوچه دری هست خوب است تو هستی و در این جاده‌ی برفی ردّ قدمِ پر تپشِ رهگذری هست در این شب تاریک ، نگاه تو امید است تا هست امید از تو و صحبت ، اثری هست این شهر که از بی‌خبری پر شده ، اما در کوچه‌ی شعر تو همیشه خبری هست ... @golchine_sher