خورشید خم شد تا نگاهت را ببوسد
گل غنچه شد تا قرص ماهت را ببوسد
هفتآسمان افتاد در آیینهی آب
تا لحظهای ردّ نگاهت را ببوسد
افتاده حتی سایهی خورشید بر خاک
تا ذرهای از گرد راهت را ببوسد
شب خیمه زد بر سایهروشنهای نیزار
تا تار مژگان سیاهت را ببوسد
در برکه خم شد روی عکس ماه در آب
نیلوفری، تا روی ماهت را ببوسد
با سوز سینه بر لب تفتیدهی عشق
آتش زدی تا دود آهت را ببوسد
دل آستین افشاند و بر وهم دو عالم
تا آستان بارگاهت را ببوسد
#قیصر_امین_پور
@golchine_sher
در وقت قرار می رسیدی ای کاش
با سوت قطار می رسیدی ای کاش
تقویم دلم ورق نخورده بی تو
همراه بهار می رسیدی ای کاش
#نوروزرمضانی
@golchine_sher
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است
اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است
سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست
درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است
تا این غرل شبیه غزل های من شود
چیزی شبیه عطر حضور شما کم است
گاهی ترا کنار خود احساس می کنم
اما چقدر دل خوشی خواب ها کم است
خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست
آیا هنوز آمدنت را بها کم است
#محمد_علی_بهمنی
@golchine_sher
خوش باش بعد من کنار هرکسی،اما
گاهی همین یک آرزو مانند نفرین است
#محمدشیخی
@golchine_sher
گفت:
طوفان نباش...
که
شاخه بشکنی!!
نسیم باش...
تا
همیشه نوازش کنی...!!؟
اندیشیدم:
کاش...
مثل آن روزهای دور
که
با چشم برهم زدنی مرا
به
امروز رساند و هر از گاهی
که
در کورانِ وزشِ ناملایمِ خاطرهای
با
ورق خوردنِ افکاری متضاد
آتشِ زیرِ خاکسترِ این زندگی پوچ
و بیحاصل را، شعلهور میسازد،
بازهم میشد چونان نسیم ماند
و
نوازش کرد...‼️
حالا...
هرچند، دیر است
ولی
گاهی طوفان بودن و ویران کردن هم
لازمهی زیستن است!!؟
#سعید_مهراندیش
#عضوکانال
@golchine_sher
دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی
آهو نگران است، بزن تیر خطا را
صیاد دل از کف شده! تا کی به کمینی؟
این قدر میاندیش به دریا شدن ای رود
هر جا بروی باز گرفتار زمینی
مهتاب به خورشید نظر کرد و درخشید
هر وقت شدی آینه، کافیست ببینی
ای عقل بپرهیز و مگو عشق چنان است
ای عشق کجایی که ببینند چنینی
هم هیزم سنگین سری دوزخیانی
هم باغ سبکسایۀ فردوس برینی
ای عشق! چه در شرح تو جز «عشق» بگوییم
در سادهترین شکلی و پیچیدهترینی
#فاضل_نظری
@golchine_sher
تو را در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند
تبسمهای شیرین تورا با بوسه خواهم چید
وگر بختم کند یاری
در آغوش تو
ای افسوس!
#فریدون_مشیری
@golchine_sher
بعد از تو سرد و خسته و ساکت تمام روز...
با صد بهانهی متفاوت تمام روز...
هی فکر میکنم به تو و خیره میشود
چشمم به چند نقطهی ثابت تمام روز
زردند گونههای من و خاک میخورد
آیینه روی میز توالت تمام روز
در این اتاق، بعدِ تو تکرار میشود
یک سینمای مبهم و صامت تمام روز
گهگاه میزند به سرم درد دل کنم
با یک نوار خالیِ کاست تمام روز
«من» بی «تو» مردهای متحرّک تمام شب...
«من» بی «تو» سرد و خسته و ساکت تمام روز...
#نجمه_زارع
@golchine_sher
#حضرت_زهرا_ولادت
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید
حق هرچه آفرید از این دختر آفرید...
جوشید چشمه در دل قرآن به نام او
اعجاز، تشنه بود و خدا کوثر آفرید
یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک
لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید...
از عرش تا به فرش کسی لایقش نبود
از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید
میخواست تا خلاصه شود عشق در کلام
از بین واژههای جهان مادر آفرید
#مهدی_مردانی
@golchine_sher
گاه دلسوز است، گاهی سخت میسوزانَدَم
عشق، گاهی مادر است و گاه هم نامادری
#حسیندهلوی
@golchine_sher
عشق آن پیچک وحشی است که بر قامت دل
تنگ می پیچد و می پیچد
و می خشکاند...
#مهدی_عنایتی
@golchine_sher
هم در هوای ابری آبان دلم گرفت
هم در سکوت سردِ زمستان دلم گرفت
هرجا که عاشقی به مراد دلش رسید
هرجا گرفت نم نمِ باران...دلم گرفت
با خنده گفتمش: به سلامت...سفر بخیر...
وقتی که رفت، از تو چه پنهان...دلم گرفت
بیرون زدم ز خانه که حالم عوض شود
از بس شلوغ بود خیـابان دلم گرفت
امروز جمعه نیست، ولی با نبودنت
مانند عصر جمعه ی تهران دلم گرفت...
#مجید_ترک_ابادی
@golchine_sher